خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

• Zahra •

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/10/20
ارسال ها
1,133
امتیاز واکنش
11,577
امتیاز
373
زمان حضور
90 روز 22 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
آزادی چیزی جز شانسی برای بهتر بودن نیست.
***
ممکن است که من منکر چیزی باشم ولی لزومی نمیبینم که آن را به لجن بکشم یا حق اعتقاد به آن را از دیگران سلب کنم
***
به دست آوردن خوشبختی بزرگترین پیروزی در زندگی است.
***
ترجیح می دهم طوری زندگی کنم که گویی خدا هست و وقتی مردم بفهمم که نیست . تا اینکه طوری زندگی کنم که انگار خدا نیست و وقتی مردم بفهمم که هست.
***
در جهانی که ناگهان از هر خیال واهی و از هر نوری محروم شده است انسان احساس می کند که بیگانه است در این تبعید دست آویز و امکان برگشتی نیست چون از یادگار زمانهای گذشته و یا از امید ارض موعود هم محروم شده است
***
شغل تنها زمانی ارزش و اعتبار دارد که آزادانه پذیرفته شود
***
بدون کار . هر نوع زندگی فاسد می شود.
***
طغیان بنیادی است مشترک که هر انسانی نخستین ارزش های خود را بر آن بنا می کند.

انسان وقتی بخواهد به راستی در دری که نمی تواند ببیند شرکت کند . غرق چه ناتوانی عمیقی است.
***
وقتی که انسان بیش از چهار ساعت نخوابیده باشد . دیگر احساساتی نیست. همه چیز را همان طور که هست می بیند . یعنی از روی عدالت . عدالت زشت رو و نیشدار می بیند.
***
وقتی که آدم تنها خودش خوشبخت باشد . خجالت دارد
***
بشر تنها آفریده ای است که نمی خواهد آن باشد که هست

آنچه انسان در میان بلایا می آموزد اینست که در درون افراد بشر . ستودنیها بیشتر از تحقیر کردن هاست
***
افشای بی عدالتی کافی نیست .برای از بین بردن آن باید جان نثار کرد
***
زمانی می رسد که انسان دیگر جوشش عشق را حس نمی کند. آن چه که می ماند تنها فقط تراژدی ست.زیستن برای کسی یا چیزی دیگر معنایی ندارد. دیگر هیچ چیز معنایی ندارد جز اندیشه مردن به خاطر چیزی.
***
هیچ چیزی در دنیا به این نمی ارزد که انسان از آنچه دوست دارد رویگردان شود.
***
ما هم بنا به موقعیت . فرمان محکومیت صادر می کنیم. اما به من می گفتند که این چند مرگ . برای رسیدن به دنیائی که در آن دیگر کسی را نخواهند کشت ضروری است.
***
فهمیده ام که همه بدبختی انسان ها ناشی از این است که به زبان صریح و روشن حرف نمی زنند. از اینرو من تصمیم گرفته ام که صریح حرف بزنم و صریح رفتار کنم تا در راه درست بیفتم.


جملات آلبر کامو

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: yeganeh yami

• Zahra •

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/10/20
ارسال ها
1,133
امتیاز واکنش
11,577
امتیاز
373
زمان حضور
90 روز 22 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
طغیان . هر چند چون چیزی نمی آفریند . در ظاهر منفی است . اما چون آن بخش از انسان را که باید همواره از آن دفاع شود . آشکار می کند . عمیقا مثبت است.
***
برای کامل شدن همه چیز برای آنکه احساس تنهایی نکنم٬ فقط یک آرزو دارم که در روز اعدامم تماشاچی ها زیاد باشند و با فریاد سراپا نفرت از من استقبال کنند
***
کم اند کسانی که با چشم شان می بینند و با مغزشان فکر می کنند.
***
مسئله مهم . دست برنداشتن از پرسش نیست
***
کم اند کسانی که با چشم شان می بینند و با مغزشان فکر می کنند
***
من شاید به آنچه که حقیقتا مورد علاقه ام است مطمئن نیستم . اما به آنچه که مورد علاقه ام نیست کاملا اطمینان دارم.
***
منتظر مردی نباش که باهات کنار بیاد . این اشتباهیه که خیلی از زن ها دچارش می شن . تو خودت خوشبختی را پیدا کن.
***
مثل اینکه این خشم بیش از اندازه مرا از درد تهی و از امید خالی ساخته بود. برای اولین بار خود را به دست بی قیدی و بی مهری جذاب دنیا سپردم
***
پیوسته در تاریخ ساعتی فرا می رسد که در آن . آنکه جرات کند و بگوید دو دوتا چهارتا می شود مجازاتش مرگ است. و مسئله این نیست که چه پاداش یا مجازاتی در انتظار این استدلال است. مسئله این است که بدانیم دو دوتا چهارتا می شود . آری یا نه ؟
***
عادت به نومیدی از خود نومیدی بدتر است.

پیوسته ساعتی فرا می رسد که انسان از زندان ها و کار و تلاش خسته می شود و چهره عزیز و قلبی را که از مهربانی شکفته باشد می خواهد.
***
اگر چیزی هست که می توان پیوسته آرزو کرد و گاهی به دست آورد محبت بشری است.
***
در درون افراد بشر . ستودنی ها بیش از تحقیر کردنی هاست
***
شاید روزی برسد که طاعون برای بدبختی و تعلیم انسان ها . موش هایش را بیدار کند و بفرستد که در شهری خوشبخت بمیرند
***
کدام یک را ترجیح می دهی :آنکه نان ات میدهد و آزادی ات می گیرد یا آنکه نان ات می برد و آزادی ات می دهد ؟
***
ما پیش از آنکه به اندیشیدن خو کنیم به زیستن عادت می کنیم
***
لحظه ای فرا می رسد که ما در برابر آیینه با چهره برادرانه . آشنا اما نگران خود روبرو می شویم و این همان پوچ است
***
آزادیخواه و دموکرات کسی ست که امکان اینکه حق با رقیبش باشد را می پذیرد پس به رقیبش اجازه می دهد افکار خودش را بیان کند و می پذیرد که به دلایل رقیبش بیندیشد.


جملات آلبر کامو

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: yeganeh yami

• Zahra •

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/10/20
ارسال ها
1,133
امتیاز واکنش
11,577
امتیاز
373
زمان حضور
90 روز 22 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
همه چیز برای آرامش زهرآگین و خواب بی قیدی ساماندهی شده است
***
زمانی که پول حاکم باشد عدالت و آزادی وجود نخواهد داشت
***
آغاز اندیشیدن سرآغاز تحلیل رفتن است
***
کسانی که مدعی اند همه چیز را می دانند و همه چیز را می توانند درست کنند . سرانجام به این نتیجه میرسند که همه را باید کشت…!
***
من از آنهایی که در باور خود همیشه حق دارند . بیزارم
***
عصیانگر ترجیح می دهد که ایستاده بمیرد تا اینکه زانو زده زندگی کند
***
عصیان تایید طبیعت مشترک همه انسان هاست . طبیعتی که به جهان قدرت تن در نمی دهد
***
من طغیان می کنم . پس ما هستیم
***
درد و رنج کودکان به خودی خود نفرت انگیز نیست . بلکه این واقعیت که درد و رنج آن را نمی توان توجیه کرد . مایه نفرت می شود
***
لازمه ایمان . پذیرش غیب و پذیرش شر . و رضا دادن به بی عدالتی است
***
انسان تنها آفریده ای است که نمی خواهد همان باشد که هست


جملات آلبر کامو

 
آخرین ویرایش:

• Zahra •

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/10/20
ارسال ها
1,133
امتیاز واکنش
11,577
امتیاز
373
زمان حضور
90 روز 22 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
اگر نتوان آزادی و عدالت را یک جا داشت و من مجبور باشم میان این دو یکی را انتخاب کنم آزادی را انتخاب می کنم تا بتوانم به بی عدالتی اعتراض کنم
***
کسی که دست به خودکشی می زند . گمان می کند که همه چیز را با خود نابود می سازد و به همراه خود می برد
***
به آنچه که ما را به برخی از انسان ها وابسته میکند نام عشق ندهیم
***
بالاتر از دیگران زیستن هنوز تنها راهی است برای اینکه اکثر مردم انسان را ببینند و به او احترام بگذارند
***
مسیح روزی می آید که دیگر به آمدنش نیازی نیست
***
تنها از طریق بدجنسی می توان به دفع حمله پرداخت. از این روست که مردم برای اینکه خود محاکمه نشوند در محاکمه کردن شتاب می کنند.

گپ۸​

مشکل زندگی بعضی از مردم در این است که چطور از دیگران کناره بگیرند و یا لااقل با آنان بسازند
***
من جز در فاصله میان عیاشی هایم به مسائل بزرگ و با اهمیت زندگی فکر نکرده ام و در غالب اوقات اهمیتی به این موضوعات نداده ام
***
دوستی با فراموشکاری یا لااقل ناتوانی توام است
***
مردم خوشبختی و موفقیت را تنها در صورتی به شما می بخشایند که با کمال سخاوت رضا دهید که آن ها را با دیگران قسمت کنید. اما برای اینکه خوشبخت شوید نباید زیاده از حد به دیگران بپردازید. بدین طریق راهی برای خلاصی نیست. خوشبخت بودن و محاکمه شدن یا بدبخت بودن و تبرئه شدن
***
همیشه روزهایی هست که انسان در آن کسانی را که دوست می داشته بیگانه می یابد

گپ۸​


جملات آلبر کامو

 
  • تشکر
Reactions: yeganeh yami

• Zahra •

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/10/20
ارسال ها
1,133
امتیاز واکنش
11,577
امتیاز
373
زمان حضور
90 روز 22 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
ادیان از لحظه ای که دم از اخلاق می زنند و با صدور فرمان تهدید می کنند . به خطا می روند
***
برای خلق مجرمیت و مکافات احتیاجی به وجود خداوند نیست. همنوعان ما با کمک خود برای این کار کفایت می کنند. شما از روز داوری الهی سخن می گویید. اجازه بدهید با کمال احترام به این حرف بخندم. من بدون ترس و تزلزل در انتظار آن روزم:من چیزی را دیده ام که به مراتب از آن سخت تر است ؛ من داوری آدمیان را دیده ام
***
جنایت تنها در این نیست که دیگری را بکشی بلکه بیشتر در این است که خود زنده بمانی
***
سانسور همان چیزی را که نهی می کند به فریاد بلند اعلام می دارد.

ناگزیر بود دست تنها یاد بگیرد . دست تنها بزرگ شود . با زور . با قدرت . دست تنها اخلاقیات و حقیقت خود را بیابد . تا اینکه سرانجام به صورت آدم به دنیا آید و سپس با تولدی سخت تر دیگر بار به دنیا آید . یعنی این بار برای دیگران
***
خدایان سیزیف را بر آن داشتند تا مدام تخته سنگی را به فراز کوهی رساند و هر بار تخته سنگ به سبب وزنی که داشت باز به پای کوه در می غلتید . خدایان چنین می پنداشتند که کیفری دهشتبارتر از کار بیهوده و نومیدانه نیست
***
بالاترین عذابهای بشر این است که بدون قانون محاکمه شود
***
من عصیان می کنم . برای این که جهان علی رغم انسان بودن من است.

گپ۸​


جملات آلبر کامو

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: yeganeh yami

• Zahra •

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/10/20
ارسال ها
1,133
امتیاز واکنش
11,577
امتیاز
373
زمان حضور
90 روز 22 ساعت 54 دقیقه
نویسنده این موضوع
این دنیا به این صورتی که ایجاد شده . قابل تحمل نیست. از این روی من به ماه یا خوشبختی و یا به زندگی جاوید محتاجم. به چیزی که شاید دیوانگی باشد ولی متعلق به این دنیا نباشد
***
در کوران زمستان دریافتم که در من . تابستانی شکست ناپذیر وجود دارد
***
حکمی که درباره دیگران داده اید سرانجام مستقیما باز می گردد و بر چهره شما می خورد و در آنجا ضایعاتی به بار می آورد
***
دوست داشتن یک موجود در این است که پیر شدن با او را بپذیریم
***
در درون افراد بشر . ستودنی ها بیش از تحقیر کردنی هاست
***
هر افراطی . نیروی زندگی و در نتیجه درد و رنج را کاهش می دهد
***
شیرجه های نرفته گاهی کوفتگی های عجیبی به جا میگذارند
***
اگر کفشت پایت را می زد و از ترس سخن مردم پابرهنه نشدی و درد را به پایت تحمیل کردی . دیگر در مورد آزادی شعار نده
***
می دانی دلبری چیست ؟ راهی ست برای گرفتن جواب بله بدون اینکه سوال مشخصی پرسیده باشی
***
دیروز و فردا دست به یکی کردند. دیروز با خاطراتش و فردا با وعده هایش مرا خواب کردند ؛ وقتی چشم گشودم امروز گذشته بود
***
در نفرت سعادتی نیست

گپ۸​

وقتی جنایت به دلیل وضع شگرف و واژگونه زمانه ما جامه بی گناهی می پوشد ؛ بی گناهی باید ثابت شود
***
امروز خم شدم و در گوش بچه ای که مرده به دنیا آمد آرام گفتم :چیزی را از دست ندادی
***
باید پولی بپردازیم و خود را با ابتذال رنج بشری بیالاییم. جهان کثیف . زننده . و لجن درد
***
هربار که تصور کرده ام معنای ژرف جهان را احساس می کنم . همیشه سادگی آن بود که منقلبم ساخت
***
من از عشق. جز مخلوطی و ملغمه ای از خواهش ها. از عواطف و هشیاری ها که مرا به موجودی وابسته می سازد. درک نمیکنم

گپ۸​


جملات آلبر کامو

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا