خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

*~sarina~*

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
17/11/20
ارسال ها
1,115
امتیاز واکنش
21,507
امتیاز
418
سن
20
محل سکونت
~شهر فراموشی~
زمان حضور
55 روز 20 ساعت 30 دقیقه
نویسنده این موضوع
«غروب تنهایی»
آه که دردناکترین غروب‌ها، غروب جداییست ولی برای برخی از افراد غروب‌ها یکیست. غروب باران تلخ استو فرق دارد. غروب عشق، غروب آفتاب، غروب غم و تلخ ترین آنها غروب جدایی است. که بارفتن یار دیرینه آغاز می‌شود.
و تمام آشیان‌ها ویران و شادی‌ها به آهو حسرت تبدیل می‌شود.
خداحافظ یار با وفای، سفر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



دل نوشته باران تنهایی | *~sarina~* ‌کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Matiᴎɐ✼، Saghár✿ و 13 نفر دیگر

*~sarina~*

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
17/11/20
ارسال ها
1,115
امتیاز واکنش
21,507
امتیاز
418
سن
20
محل سکونت
~شهر فراموشی~
زمان حضور
55 روز 20 ساعت 30 دقیقه
نویسنده این موضوع
«وقتی که رفتی»
وقتی تو رفتی دلم گرفت آخر با تو عاشق بودم با تو می‌شد تا پیشواز صنوبرها رفت و پرستو‌ها را تا دیاری دور بدرقه کرد. وقتی که رفتی دلم شکست آخر با تو می‌شد تا آن سوی پرچین دل‌ها کوچید و عشق را زیباتر دید. وقتی که رفتی دلم گریست آخر با تو می‌توانستم دلتنگی های تنهایی‌ام را به ضریح...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



دل نوشته باران تنهایی | *~sarina~* ‌کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Matiᴎɐ✼، Saghár✿ و 12 نفر دیگر

*~sarina~*

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
17/11/20
ارسال ها
1,115
امتیاز واکنش
21,507
امتیاز
418
سن
20
محل سکونت
~شهر فراموشی~
زمان حضور
55 روز 20 ساعت 30 دقیقه
نویسنده این موضوع
«باران تنهایی»
دلش را پس گرفت و بی‌صدا رفت. غریب آمد! ولیکن آشنا رفت. همیشه سخت نفرت داشت از کوچ، نمی‌دانم چه شد با جاده ها رفت. دلم از کار او سر در نیاورد. هنوزم مانده‌ام آخر چرا رفت؟ و امشب در حضور حضرت عشق تمام آبروی عشق ما رفت. نه لبخندی، نه نگاهی، نه حرفی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



دل نوشته باران تنهایی | *~sarina~* ‌کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Matiᴎɐ✼، Saghár✿ و 12 نفر دیگر

*~sarina~*

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
17/11/20
ارسال ها
1,115
امتیاز واکنش
21,507
امتیاز
418
سن
20
محل سکونت
~شهر فراموشی~
زمان حضور
55 روز 20 ساعت 30 دقیقه
نویسنده این موضوع
«باران تنهایی»
به نام خداوندی که مرا از هر آنچه خواستم جدا ساخت.

دلم تنهاست. دلم تنها ترین تنهاست از کدامین دلتنگی بنویسم از کجا از چه؟
دلم دریای درد است! از آدما‌ها و این دنیای فانی خسته‌ام.
می‌دانی؟ من آنقدر حسود هستم که حتی به زمینی که بر روی آن پا می‌گذاری...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



دل نوشته باران تنهایی | *~sarina~* ‌کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Saghár✿، The unborn و 8 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا