مشاعره با حرف گ

نازپری احمدی · 13/6/21

گر برکنم دل از تو و بردارم از تو مهر
آن مهر بر که افکنم، آن دل کجا برم

paeez81 · 13/6/21

گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع
سخت می گیرد جهان با مردمان سخت کوش

نازپری احمدی · 13/6/21

گوی زمین ربوده چوگان عدل اوست
وین برکشیده گنبد نیلی حصارهم

paeez81 · 13/6/21

گر مرد رهي ميان خون بايد رفت
از پاي فتاده سرنگون بايد رفت

نازپری احمدی · 13/6/21

گوهر معرفت آموز که با خودببری
که نصیب دگران‌است نصاب زر وسیم

paeez81 · 13/6/21

گر نمي کوشي به درمانم به آزارم مکوش
مرهم دل نيستي، بر سينه پيکاني چرا؟

نازپری احمدی · 13/6/21

گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید
گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم

paeez81 · 13/6/21

گر تو خواهي عزت دنيا و دين
عُزلتي از مردم دنيا گزين

نازپری احمدی · 13/6/21

گرچه ما بندگان پادشهیم
پادشاهان ملک صبحگهیم
گنج در آستین وکیسه تهی
جام گیتی نماد خاک ورهیم

paeez81 · 13/6/21

گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع
سخت می گیرد جهان با مردمان سخت کوش

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی