مشاعره با حرف ک

paeez81 · 16/6/21

کرد روزی که قضا شادی و غم را قسمت / چشم خونبار من شد، لـ*ـب خندان از تو

نازپری احمدی · 2/7/21

که این کندکه تو کردی بضعف همت ورای
ز گنج خانه شده خیمه بر خراب زده

paeez81 · 3/7/21

کربلا به خون خود تپیدن است / جرعه جرعه مرگ را چشیدن است

نازپری احمدی · 12/7/21

که ای صوفی نوشیدنی آنگه شود صاف

که در شیشه برآرد اربعینی

حافظ :aiwan_light_heart:

paeez81 · 13/7/21

کس چون تو طریق پاکبازی نگرفت

با زخم نشان سرفرازی نگرفت

زین پیش دلاورا کسی چون تو شگفت

حیثیت مرگ را به بازی نگرفت

نازپری احمدی · 16/7/21

کار پاکان را قیاس از خود مگیر

گرچه ماند در نبشتن شیرشیر

مولوی

paeez81 · 18/7/21

کلک مشاطه حسنش نکشد نقش مراد

هرکه اقرار به این حسن خدا داد نکرد

نازپری احمدی · 22/7/21

کس نمی‌گوید که یاری داشت حق دوستی
حق شناسان را چه حال افتاد؟ یاران را چه شد؟

Sh@bnam · 22/7/21

کم شود مهر ز دوری دگران را لیکن
کم نشود مهر من از دوری و افزود بیا

paeez81 · 22/7/21

کاش می دیدی به چشم عاشقان رخسار خویش :aiwan_light_heart:

تا دریغ از چشم خود می داشتی دیدار خویش

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی