خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~elнa_м~

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
19/3/18
ارسال ها
376
امتیاز واکنش
7,877
امتیاز
313
محل سکونت
Yazd
زمان حضور
46 روز 19 ساعت 38 دقیقه
نویسنده این موضوع
یک پژوهش جالب در مورد علل بی علاقگی به درس عربی همراه با ارائه راهکار

مقدمه

در ميان دروس دوره ي متوسطه درس عربي زياد مورد علاقه ي اكثر دانش آموزان نيست و معمولاً به درس زبان عربي بعنوان چيزي نگاه مي كنند كه در آينده به آن هيچ نيازي ندارند، و تصــور مي كنند كه اين زبان يك زبان بيگانه وكهنه است و در زندگي امروزي هيچ جايگاهي ندارد و تنها زبان زنده ي روز را زبـان انگليسي مي دانند و نسبت به يادگيري زبان عربي علاقهاي نشان نمي دهند.

معمولاً در طول تدريس چند ساله در مدارس مختلف و كلاسهاي متفاوت اين بي انگيــزگي را كامـلاً درك كرده ام ، البته نبايد فراموش كرد كه در دبيرستانهاي دخترانه درس عربي هم مثل بقيه ي دروس از اهميت و جايگاه خاص خود برخوردار است ، زيرا زبان عربي يكي از دروسي است كه با ضريب بالايي در امتحانات ورود به مراكز دانشگاهي مطرح مي شود، بنابر اين خود را بي نياز از يادگــيري آن نمي دانند. اما در ميان دانش آموزان پسر اين بي علاقگي بيشتر مشهود است.

من در دبيرستان شهيد مطهري گيلان غرب بعنوان دبير درس زبان عربي تدريس مي كنم. يك روز وقتي وارد كلاس سوم انساني شدم با تعجب ديدم كه همه ي دانش آموزان كتاب جغرافيا را روي طبقه در مقابل خود گذاشته اند و همگي مشغول مطالعه ي جغرافيا هستند زيرا قرار بود ساعت بعد دبير جغرافيا از اين درس پرسش مستمر بعمل بياورد، البته اين اولين بار نبود كه دانش آموزان اين كلاس را مي ديدم كه در كلاس عربي به خواندن كتاب ديگري مشغولند اما اين بار از اين تعجبم بيشتر شد كه با ورود خودم به كلاس دانش آموزان نمي خواستند كتاب جغرافيا را كنار بگذارند و حتي از من خواهش كردند اين ساعت، آنها را به حال خودشان واگذارم و عربي تدريس نكنم. پس از سلام و احوالپرسي وقتي ديدم كه دانش آموزان هيچ علاقه اي ندارند تا كتاب عربي را ازتوي طبقه هايشان بيرون بياورند ، من هم كمي عصباني شدم و از آنها پرسيدم: مگر الآن چه درسي داريد؟ چرا كتاب جغرافيتان را بر نمي داريد؟ همگي گفتند: ما از درس عربي خوشمان نمي آيد.

با خود فكر كردم كه بايد بفهمم چرا اينقدر دانش آموزان اين كلاس نسبت به درس عرـبي بي رغبت شده اند و با وجود اينكه درس عربي اساسي ترين درس در رشته ي علوم انساني است ،به آن علاقه اي ندارند، لذا تصميم گرفتم يك اقدام پژوهي عملي انجام دهم تا مشكل موجود را به نحوي مرتفع گردانم. ابتدا سعي كردم به علل و عوامل بي انگيزگي دانش آموزان اين كلاس نسبت به درس عربي بپردازم سپس راهــكارهاي ممكن را بكار گيرم، لذا با تكيه بر اظهارات خود دانش آموزان از طرق مصاحبه ي غير رسمي يعني گفتگوي دوستانه و همچنين گفتگو با اولياي مدرسه به نكات مهمي پي بردم كه تا اين حد دانش آموزان را از درس عربي گريزان كرده است، زيرا من در ابتدا خودم و شيوه ي تدريسم را عامل اصلي اين بي علاقگي دانش آموزان مي دانستم، بنابر اين، همين امر انگيزه اي شد تا با پژوهش عملي در اين زمينه به علل و عوامل بي انگـيزگي دانش آموزان به درس عربي پي ببرم، تا راه حل ممكن را براي حل اين مشكل ارائه دهم .

هدف آغازين از اين پژوهش اين است كه بدانم چرا دانش آموزان اينقدر به درس عربي بي رغبت هستند؟ و چرا علاقه اي به يادگيري زبان عربي ندارند؟ زيرا بعضي از دانش آموزان داراي استعدادهاي بالايي هستند اما فقط در درس عربي نمره ي كم مي گيرند.

هدف مياني از اين پژوهش اينستكه مي خواهم دانش آموزان را به يادگيري درس عربي علاقمند سازم و بتوانم روحيه اي در شاگردان ايجاد نمايم تا همانطوريكه خود را ملزم مي كنند به يادگيري دروس ديگر، مثلاً مي گويند زبان انگليسي زبان روز است، بايد دانش آموزان به اين ديدگاه برسند كه زبان عربي هم زبان روز است و ما بي نياز از آن نيستيم زيرا حد اقل نيازي كه به اين زبان داريم اينستكه عربي زبان دين ماست و با فرهنگ و زبان فارسي كاملاً آميخته است. و ما هم براي فهم متون ديني، قرآن كريم، نهج البلاغه و ادعيه و هم براي فهم متون ادبي فارسي ناگزيريم با زبان عربي آشنا شويم.

هدف غايي و نهايي از اين پژوهش اينستكه دانش آموزان ، زبان عربي را هم سطح زبان انگليسي بدانند و احساس كنند، همانطوريكه براي استفاده از كامپيوتر ناچاريم برخي اصطلاحات زبان انگليسي را ياد بگيريم،براي استفاده از ميراث غني و گرانبهاي ادبيات فارسي و عربي ناگزير هستيم زبان عربي را ياد بگيريم. وقتيكه دانش آموزان با خود فكر مي كنند كه زبان انگليسي كليد فهم متون جديد است بايد اين درك در آنها هم ايجاد شود كه كليد فهم علوم ديني و ادبي هم زبان عربي است. و دين اسلام هم با پيشرفت علمي مخالفتي ندارد وسفارش به فراگيري علم هميشه مورد توجه رسول اكرم و ائمه ي معصومين بوده است. وقتي در دانش آموزان چنين احساسي بوجود بيايد ، هم دانش آموزان به فراگيري زبان عربي علاقه پيدا مي كنند و هم مدرّسين زبان عربي با علاقه وشور و شوق در سر كلاسهاي درس حاضر مي شوند، بنا بر اين با مطالعه و سرمايه گذاري علمي و طرح و برنامه هاي بهتري به تدريس زبان عربي مي پردازند و در نتيجه شاهد اينهمه افت در درس عربي نمي باشيم.

علل بي علاقگي دانش آموزان به زبان عربي و عوامل افت يادگيري آن

در گفتگوهايي كه با دانش آموزان بعمل آمد و همچنين با در جريان قرار دادن مدير و معاونين دبيرستان شهيد مطهري مسائل مهمي مطرح شد و از جمع بندي كل اطلاعات بدست آمده به علل و عواملي اشاره شد كه باعث افت يادگيري دانش آموزان در درس عربي شده است. بطور كلي مي توان علتهاي عدم پيشرفت در يادگيري درس عربي و علاقه نداشتن دانش آموزان به اين درس را در موارد زير خلاصه كرد:

1- به دليل استفاده از دبيران غير متخصص و غير مسلط و نا مرتبط با ادبيات عرب در سنوات گذشته دانش آموزان، اطلاعات اوليه و پايه اي كه پيش نياز مطالب سطح بالاتر است ندارند و اكنون درس عربي براي آنها به يك كابوس تبديل شده است و تصور مي كنند كه يادگيري عربي ناممكن است و هيچ روحيه اي براي فراگيري آن ندارند.

2- دومين عامل كه متأثر از همان عامل اول است ونتيجه ي مستقيم آن مي باشد ارفاقهاي بي حد و حصر دبيران دوره هاي قبل بخصوص دوره ي راهنمايي باعث شده است كه دانش آموزان با همان روحيه ي تكدي نمره تربيت شوند و از خود هيچ سعي و تلاشي بعمل نياورند.

3- عدم وجود عوامل تشويق كننده و حتي وجود برخي از موارد بازدارنده ، مثلاً خود اولياي دانش آموزان بيشتر به فراگيري و تقويت زبان انگليسي توصيه مي كنند و خيال مي كنند اگر فرزند آنها انگليسي ياد بگيرد از ارزش و پايگاه اجتماعي بهتري برخوردار است و برخي هم با اهداف خاصي اين مطلب را القاء مي كنند كه زبان عربي يك زبان بيگانه است كه كهنه شده است ، مثلاً همين برنامه هاي طنزي كه از صدا و سيما پخش ميشود و زبان عربي را به مسخره مي گيرد باعث شده است كه نسل جوان ما كه در دوره ي دبيرستان درس مي خوانند نسبت به آموزش زبان عربي به ديد تمسخر بنگرند كه اين خود عامل مهمي است كه انگيزه را از دانش آموزان مي گيرد.

4- عدم تنوع در مطالب كتابهاي درسي كه جذابيت خاصي ندارند تا دانش آموزان به آن رغبت پيدا كنند. مثلاً در هيج جاي كتابهاي درسي عربي يك مطلب ورزشي ديده نمي شود. سراسر مطالب كتابهاي درسي عربي ، آيات قرآني و احاديث و ادعيه مي باشد كه باعث يكنواختي مطالب درس عربي شده است. درست است كه هدف آموزش زبان عربي براي فهم قرآن و حديث است اما مي توان در لابلاي داستانهاي متنوع و جذاب و يا در ضمن عنوان كردن يك لطيفه و حكايت پند آموز خيلي از لغات و اصطلاحات متون ديني را آموزش داد.

5- آنطوريكه خود دانش آموزان عنوان مي كنند مطالب كتابهاي درسي عربي هيچ تناسبي با روحيات جواناني كه در اين سنين درس مي خوانند ندارد مثلاً دانستنيهاي علمي، مسائل روز، مقالات ادبي ، شعر و … كه بيشتر به مذاق دانش آموزان خوش آيند است در كتابهاي درسي عربي كمتر مورد توجه بوده است.

6- اگر هدف از تدريس يك زبان آن است كه بتوانيم با اين زبان در حد مكالمه ي روزمره صحبت كنيم چرا دبيران عربي به زبان عربي حرف نمي زنند؟ و چرا ساعت مشخصي را براي مكالمه اختصاص نداده اند وبيشتر بر قواعد خشك و سنگين صرف و نحو تكيه مي شود؟

7- در هر درس مطالب زيادي از قواعد آمده است كه اين قواعد داراي تمرينات زيادي هم هست و اين عامل باعث شده است كه كتاب عربي سنگين و مشكل بنظر برسد و روحيه ي يادگيري را از دانش آموزان مي گيرد.

8- وجود تصاوير زياد و تكراري وگاه نامربوط و غير جذاب و بدون كيفيت نه تنها كمكي به امر يادگري نمي كند بلكه فقط حجم كتاب را زياد كرده است . مثلاً در يك درس فقط تصوير يك مرد با حالتهاي مختلف تكرار شده است و هيچ نكته ي كمك آموزشي در آن نيست.

9- با وجود تمام عوامل فوق وقتي چنين درسي درساعت آخر برنامه گنجانده شود مشكل معلم و دانش آموزان مضاعف ميشود البته اين نمي تواند بهانه اي براي دانش آموزان باشد زيرا تمام دبيران درساعت آخر درس دارند و تدريس مي كنند و معلم عربي هم بايد در سر يكي از كلاسها حاضر شود. گاه اتفاق افتاده است كه دانش آموزان در ساعت اول هم مشكل دارند. مثلاً بعلت دوري مسافت خانه تا مدرسه بيشتر دانش آموزان دو ساعت اول روز هاي شنبه كه تايم صبح باشند غيبت مي كنند و هميشه از درس عقب مي مانند و چند بار كه اين اتفاق بيافتد جبران آن بسي مشكل مي شود.

10- بد آموزي برخي از همكاران در سنوات گذشته باعث شده است تادانش آموزان فقط به مطالب كتاب درسي بپردازند آن هم در حد حفظ كردن مطالب، چون دانش آموز با اين روحيه تربيت شده است ديگر قدرت درك و فهم ندارد و اگر مطلبي عين كتاب نباشد نمي تواند به آن پاسخ دهد در نتيجه در امتحانات هماهنگ نمي تواند نمره ي قبولي كسب كند.

راههاي ايجاد انگيزه در دانش آموزان؛ و راهكارهاي ممكن براي جلوگيري از افت يادگيري در درس عربي

براي ايجاد انگيزه در دانش آموزان و علاقمند كردن آنها در فراگيري درس عربي، ابتدا بايد تا حد امكان در رفع عواملي كه انگيزه را از دانش آموزان گرفته است كوشيد. بنابراين اول از راه تشوق و آسان جلوه دادن درس عربي شروع كردم و اين مطلب را بارها به دانش آموزان گوشزد مي كردم كه هر كس بتواند از نمره ي كتبي پايان ترم نمره ي هفده به بالا كسب كند، سه نمره به نمره ي مستمر او اضافه ميشود و براي نمرات پانزده تا هفده، دو نمره به نمره ي مستمر اضافه مي شود، و به نمرات دوازده تا پانزده يك نمره ارفاق ميشود از طرف ديگر تصميم گرفتم نمرات امتحاني را به پشت شيشه مدسه بزنم تا تمام دانش آموزان از نمرات همديگر با خبر شوند و اين را قبلاً به اطلاع دانش آموزان رساندم تا بتوانم يك جو رقابتي در ميان آنها ايجاد كنم.

مدير دبيرستان هم به مناسبتهاي مختلف درسر صف تذكرات هشدار دهنده اي را به عموم دانش آموزان مي داد مبني بر اينكه گزارش نمرات پايان ترم را به اطلاع اولياي آنها خواهد رساند ويك نمودار آماري از ميزان قبولي هر درس و هر كلاس تنظيم خواهد شد و در تابلوي اعلانات مدرسه در معرض ديد عموم دانش آموزان و دبيران قرار خواهد گرفت. اين هم هشدار خوب و مناسبي بود و هم عاملي بود براي ايجاد رقابت در ميان تمام دانش آموزان .

به امتحانات مستمر شفاهي در سركلاس توجه بيشتري كردم و ابتدا با طرح سؤالات ساده اين را به دانش آموزان القاء مي كردم كه عربي درس سختي نيست و هر كس اراده كند مي تواند آن را بخوبي ياد بگيرد.

كلاس را خيلي جدي مي گرفتم و قبل از شروع درس حتماً حضور غياب انجام مي دادم و در بررسي تكالف دانش آموزان حساسيت خاصي داشتم تا دانش آموزان بدانند براي كار آنها ارزش قائل هستم زيرا تكليف دادن يك چيز است و تكليف خواستن چيز ديگر.

اما بعنوان پيشنهاد درسطح كلي ميتوان راهكارهاي بهتري براي ايجاد انگيزه در دانش آموزان نسبت به درس عربي ارائه داد كه اين در توان مسؤلان برنامه ريز مي باشد ازجمله اين راهكارها مي توان به موارد زير اشاره كرد:

1- تا جايي كه امكان دارد از دبيران متخصص درس عربي استفاده شود و حتي براي دبيران متخصص درس عربي، آموزشهاي ضمن خدمت جهت تدريس بر اساس الگوهاي نوين تدرس هم لازم و ضروري است.

2- فعال بودن گروههاي آموزشي بمعني واقعي آن به اينصورت كه سر گروه درس عربي از بين باسوادترين ومجرّب ترين دبيران انتخاب شود و در روز معين و مشخصي در محل گروههاي آموزشي حضور داشته باشد و يك شماره تلفن در اختيار تمام دبيران عربي قرار دهد تا در صورت نياز بتوان با او مشورت كرد و با برگذاري جلسات ماهيانه به رفع مشكلات آموزشي پرداخته شود و هماهنگيهاي لازم ميان دبيران ايجاد شود.

3- شناسايي و معرفي دبيران موفق در امر آموزش و تدريس و تقدير از آنها جهت الگو سازي براي ساير دبيران .

4- در پايان هرترم فرمهاي نظر خواهي به دانش آموزان داده شود تا بدون ذكر نام خودشان نظرات و انتقادات و پيشنهاداتشان را عنوان كنند و نتيجه ي اين نظر خواهي به اطلاع دبيران رسانده شود.

5- امكانات كمك آموزشي در اختيار دبيران درس عربي گذاشته شود. در دسترس بودن نوارهاي ويديوئي و مجلات رشد زبان عربي در مدارس لازم و ضروري است.

6- برگذاري مسابقات و المپيادها براي ايجاد روحيه ي رقابت در ميان دانش آموزان و شناسايي و معرفي و تشويق كردن نفرات برتر.

7- استفاده از سرودها و ترانه هاي ساده ي عربي كه هم كوتاه باشند و هم به زبان فصيح اجرا شده باشند.

8- اختصاص دادن ساعت مشخصي به كلاس مكالمه و آزمايشگاه زبان عربي بطوريكه درس مكالمه يك درس مستقل از كتاب عربي باشد.

9- استفاده از عناوين مختلف روزنامه ها و مجلات عربي در همه ي زمينه هاي ورزشي، ادبي، علمي، سياسي، نظامي و رخدادهاي مهم .

10- موضوعات دروس از منابع اصلي عربي آنها انتخاب شوند تا جذابيت خودرا از نظر بلاغت ادبي از دست ندهند. مثلاً از آثار طه حسين ،جبران خليل جبران، احمد شوقي وديگر نويسندگان و شاعران و نمايشنامه نويسان مشهور معاصر استفاده شود تا دانش آموزان خود را در فضاي كاملاً عربي احساس كنند.

نتيجه گيري

در نتيجه ي اين عمل اقدام پژوهي، بسياري از مشكلات و موانع پيشرفت و عللي كه انگيزه ي يادگيري را از دانش آموزان گرفته بود شناسايي كردم و به كمك خود دانش آموزان و اولياي مدرسه اطلاعاتي بدست آمد كه از طريق آنها عمل پژوهشي ام را انجام دادم و از مقايسه ي گروه شاهد شماره يك باگروه شاهد شماره دو به اين نتيجه رسيدم كه ميتوان روي رفتار دانش آموزان اثر مثبت گذاشت زيرا با مشاهده ي نتايج بدست آمده از وضعيت گروه يك و گروه دو ديدم كه در گروه شماره ي دو پيشرفتهاي خوبي حال شده است و اين براي مراحل ديگر اميدوار كننده است


دانستنی های عربی

 

~elнa_м~

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
19/3/18
ارسال ها
376
امتیاز واکنش
7,877
امتیاز
313
محل سکونت
Yazd
زمان حضور
46 روز 19 ساعت 38 دقیقه
نویسنده این موضوع
یکی از زوایای جالب زبان عربی

در هر یک از زبانهای دنیا زوایای جالب و ریزه کاریهایی ویژه ای دیده می شود که آن زبان را از دیگر زبانها متمایز می سازد . و این مورد، د ر زبان عربی بیشتر از دیگر زبانها یافت می شود.

همه می دانیم یکی از نشانه های کلام فصیح آن است که در حین کوتاه و مختصر بودن، مقصود خود را به طور کامل ادا کند.

برای مثال این جملات را در دو زبان فارسی و عربی مقایسه کنید:

در فارسی

درعربی

فلانی گفت: بسم الله الرحمن الر حیم

بَسمَلَ فلانٌ

فلانی گفت: لا إله إلا الله

هَلَّلَ فلانٌ

فلانی گفت: سبحان الله

سَبّحَ فلانٌ

فلانی گفت: الله أکبر

کَبَّرَ فلانٌ

فلانی گفت: إنّا لله و إنّا إلیه راجعون

إستَرجَع فلانٌ

فلانی گفت: لا حول و لا قوّة إلا بالله

حَوقَلَ فلانٌ

این ویژگی را تنها در زبان عربی می توان یافت و به چنین افعالی (افعال منحوت) گفته می شود.


دانستنی های عربی

 

~elнa_м~

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
19/3/18
ارسال ها
376
امتیاز واکنش
7,877
امتیاز
313
محل سکونت
Yazd
زمان حضور
46 روز 19 ساعت 38 دقیقه
نویسنده این موضوع
ملحقات به مثنی

اسم مثنی دلالت بر دو شخص یا شیء می کند به عنوان مثال:

کتابانِ : دوکتاب ( یک کتاب و یک یک کتاب دیگر).

اما « قمرانِ » به معنی یک ماه و یک ماه دیگر نیست. بلکه در ادبیات عرب منظور از قمران ، (ماه و خورشید) است.

به این نوع اسماء در زبان عربی «ملحقات به مثنی» گفته میشود:

- الثقلان : الانس والجان

-الوالدان : الاب و الام .

-الداران : الدنيا و الآخرة .

-العشاءان : المغرب والعتمة .

-الأصغران : القلب و اللسان .

-الأصفران : الذهب والزعفران.

- الحَسَنَان : الحسن و الحسین.


دانستنی های عربی

 

~elнa_м~

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
19/3/18
ارسال ها
376
امتیاز واکنش
7,877
امتیاز
313
محل سکونت
Yazd
زمان حضور
46 روز 19 ساعت 38 دقیقه
نویسنده این موضوع
  1. تابلوهای مختلف



    آگاهی از مضمون تابلوهای مختلف در كشورهای عربی بيش از هر چيز مورد نياز حجاج و زائران عتبات عاليات است. به همين منظور نگارنده در خلال سفرها از تابلوهای متعددی فيلم و عكس تهيه كرده كه برخی از آنها به شرح زير است:[16]


    فرعُ مؤسسةِ.... التجاريَّة للأجهزة الکهربائيَّة والإلکترونية: تليفونات، مسجّلات، راديوهات، مکانس، خَلَّاطات، جَوَّالات.

    شعبه موسسه تجاری دستگاههای برقی و الکترونيکی..... : انواع تلفن، ضبط صوت، راديو، جارو، مخلوط کن، تلفنهای همراه.

    مَحَلاَّتُ السِّلعِ الكَماليَّة (الكَمَاليَّات). فروشگاههای اجناس لوكس و تجملی.

    مَحَلاَّتُ بَيْعِ الملابس الجاهزة. فروشگاه‌های لباس‌های آماده (دوخته شده).

    بَيْعُ أنواعِ النَّظارات و العَدَسات اللاَّصِقَة.

    فروش انواع عينك‏های طبی و لنزهای چشمی (چسبان).

    مرکز الأواني العَصْرِيَّة: کُلُّ ما يَحْتاجُهُ المطبخُ العَصْريّ، أَجْهزة کهربائيَّة ، کِرِسْتال، أَطْقُم سُفْرَة، تُحَف و هدايا، زُهور.


    مرکز ظروف جديد: هر آنچه آشپزخانه امروزی بدان نياز دارد: دستگاههای برقی


    ، کريستال، سرويسهای سفره، انواع کادويي و هدايا، انواع گلها.

    مؤسسةُ الـ.... لِلْعِقار: بَيْع و شِراء و تأجير العقارات و الأراضي.

    مؤسسه معاملات ملکی ....: فروش ، خريد و اجاره املاک و اراضی.

    مَحَلُّ الدُّمَي أو أَلْعاب الأطفال... اسباب بازی فروشی.

    مَحَلُّ المُجَوْهَرات: جواهر فروشی..


    الصّرافة: صرافی.


    قِرْطاسِيَّة: فروشگاه لوازم التحرير.

    أجهزةٌ كَهْرَبائِيَّة و مَنْزِليَّة و إليکترونيَّة: مُؤَسَّسَةُ العَلاقاتِ الدُّوَلِيَّة لِلتِّجارةِ و التَّسوِيق.

    لوازم برقی، لوازم خانگی و لوازم الکترونيکی: مؤسسه روابط بين المللی تجارت و بازار يابی.

    صالَةُ التَّجْمِيلِ لِلسَّيِّداتِ؛ صالَةُ (صالُونُ) الحِـلاقَةِ لِلسَّيِّداتِ:[17]

    سالن آرايش بانوان.

    المَشْغَل لِلْخِياطَةِ: كارگاه خياطی.

    العِطَارَة: عطر فروشی.

    الجَزارَة: گوشت فروشی، قصابی.

    خُردوات، خُرْدَجي (عا): خرده فروشی.

    المَخْبَز، ج: مَخابِز: نانوايی.

    مَحَلُّ بَيْعِ الحَلَوِياتِ: قنادی.

    مكْوَجِيّ، مكواجِي، مَغْسلَة: اتوشويی.

    الحِلاقَة: آرايشگاه.

    الإقطاعيّ: جزئی فروشی.

    بِالْجُمْلَةِ: كلی فروشی.

    بَيْعُ الأقمشة: پارچه فروشی.

    بَيْعُ الأَحْذِيَة: كفش فروشی.

    التَّخْفِيض، الخصم(عر): تخفيف.

    التَّنْزيلات: حراجی.

    سُوقُ الخُضَارِ: بازار سبزی فروشی.

    بَيْعُ أَنْواعِ الطَّناجِر و قُدور الضَّغْطِ: فروش انواع قابلمه‏ و ديگ زودپز .

    كُلُّ شي‏ءٍ ريالانِ: هر جنس2 ريال (سعودی).


    موسسه تجاری فروش عطر و انواع عطر ، عود ، عنبر، بخور، انواع ادويه، گياهان خشک، کِرِم‌ها، عطرها.

    مُؤسَّسة الـ ... للعطارةِ ، تجارة العطارة، و العُطور، : عُود، عنبر، بخور، بهارات، أعشاب، زيوت، عطور.

    بَيْعُ أنواعِ العُطُورِ و البخُورات: فروش انواع عطر و بخورها.

    لِلْبَيْعِ: فروشی.

    لِلشِّراءِ: برای خريد.

    الفُنْدُق، (ج: فَنَادِق): هتل.

    المَطْعَم، (ج: مَطَاعِم): سالن غذاخوری.


    مَحَلاَّتُ الأَوانِي الزُّجاجِيَّة: فروشگاههای ظروف کريستال (بلور).

    بطانيات، سَجاد، شَراشِف[18]:


    انواع پتو ، سجاده نماز (فرش)، ملحفه (چادر نماز)

    الخُرْدَوات و الهَدايا و العُطُور: انواع وسايل خرده، کادو و عطر.

    مُسْتَوْصَف: درمانگاه.

    مُسْتَشْفَي (مَشْفَي): بيمارستان.

    البعْثَة: بعثه، هيات اعزامی.

    دائرةُ الصِّحَّة: اداره بهداشت.

    المَطار: فرودگاه.

    مَوْقِفُ الباصاتِ: ايستگاه اتوبوسها.

    سلالِم كهربائيَّة: پله‌های برقی.

    الدَّرَج، سُلَّم: پله، پلكان.

    المُغَادَرة: ترك كردن، خروج.

    الدُّخُول: ورود.

    لِلسَّادة فقط ، لِلرِّجال فَقَطّ: فقط مختص آقايان

    لِلسَّادة، لِلرِّجال: مردانه.

    للسَّيِّدات فقط، لِلنِّساء فَقَطّ: فقط مختص بانوان.

    للسَّيِّدات، للعَقِيلاتِ، لِلنِّساء، للنِّسْوان: زنانه.

    للأولاد، لِلأَبْناء: پسرانه.

    لِلْبَناتِ: دخترانه.

    لِلأَطفالِ، صبياني: بچه گانه.

    مَمْنُوعُ التَّصْوِيرِ: عكسبرداری ممنوع.

    مَمْنوعُ اللَّمْسِ: لمس كردن ممنوع.

    خَطَرُ المَوْتِ: خطر مرگ.

    مِنْطَقة عَسْكَرِيَّة: منطقه نظامی.

    خَطَرُ الكَهْرَباء: خطر برق گرفتگی.

    اِحْتَرِسْ (دِيرْ بالَک)(عا): احتياط كن.

    الطَّريق الدَّائِريّ: راه كمربندی..

    الطريقُ المسدود: راه بن بست.

    ممنوعُ الدَّوَرانِ: دور زدن ممنوع.

    ممنوعُ الوُقُوفِ: توقف ممنوع.

    اِلَي اليمين: به سمت راست.

    إِلي اليَسَارِ: به سمت چپ.

    إِلي الوراء: به سمت عقب.

    إِلي الأَمامِ: به سمت جلو.

    شُرْطَةُ المُرورِ: پليس راهنمايی و رانندگی.

    القواتُ الخاصة: نيروهای مخصوص.

    ممنوعُ الاتِّجاهِ إِلَي الشّمالِ:[19] گردش به چپ ممنوع.

    ممنوعُ الاتجاه إِلَي اليَمِين: گردش به راست ممنوع.

    شارِعٌ ذُو اتّجاهٍ واحدٍ: خيابان يك طرفه.

    قِفْ: ايست... .

    اِنْتَبِهْ: مواظب باش.

    سَوِّقُوا عَلَي مَهْلِكُمْ: آرام برانيد...

    طريقٌ زَلِقٌ: جاده لغزنده.

    السُّرْعَةُ القُصْوَي95 كيلومتراً: حداكثر سرعت95 كيلومتر.

    مُنْحَدِرٌ خَطِرٌ: شيبِ خطرناك.

    استعمالُ آلةِ التَّنْبِيهِ ممنوعٌ: بوق زدن ممنوع.

    البابُ الخلفيّ: درِ پشتی، درِ عقب.

    البابُ الأماميّ: درِ جلويی، درِ مقابل.

    شُبَّاكُ الاسْتِعلاماتِ: باجه اطلاعات.

    شُبَّاكُ التَّذاكِرِ: باجه بليط فروشی.

    ممنوعُ الدُّخولِ: داخل شدن ممنوع.

    ممنوعُ المُرُورِ: عبور ممنوع.

    اِضْغِطْ، اِدْفَعْ: فشار بده.

    اِسْحَبْ: بِكِش.

    تَحْذِير: هشدار.

    دورة المياه لِلرِّجال: دستشويی آقايان.

    دورة المياه للنِّساء: دستشويی خانمها.

    الماء الساخن: آب گرم.

    الماء الحارّ: آب داغ.

    الماء البارد: آب سرد.

    الماء الفاتر: آب ولرم.

    الماء غير قابل لِلشُّربِ: آب غير قابل آشاميدن.

    الجِسْرُ المُتَحَرِّك: پل متحرك.

    الجِسْرُ العائِمُ: پل
  2. در فرودگاه و هواپیما



    دفتر فروش‌ بليط‌ هواپيما(ها) كجاست‌؟ أين‌َ مَكْتَب‌ُ قَطْع‌ِ تذَاكِرِ الطَّائِرات‌ِ؟

    آيا در اين‌ هفته‌ پروازي‌ به‌ ... داريد؟ هَل‌ْ عِنْدَكُم‌ْ رِحْلَة‌ٌ إِلَی ... في‌ هذا الاسبوع‌ِ؟

    ـ بله‌، يك‌ پرواز در ساعت‌ شش‌ و ربع‌ امروز و ديگري‌ ساعت‌ دو و چهل‌ و پنج‌ دقيقة‌ بعداز ظهرِ پس‌ فردا داريم‌.

    نَعَم‌ْ، اليوم‌ عِنْدَنا رِحْلَة‌ٌ في‌ السَّاعة‌ِ السَّادِسَة‌ِ و الرُّبع‌ِ و أُخْرَی بَعْدَ غَدٍ في‌ السَّاعَة‌ِ الثَّانِيَة‌ِ والدَّقيقَة‌ الخامِسَة‌ و الأربعين‌َ بعدَ الظُّهْرِ.

    پرواز بعدي‌ به‌ ... چه‌ وقت‌ است‌؟ ما مَوْعِدُ الرِّحْلَة‌ِ القادِمَة‌ِ الَی ...؟

    ـ در هفته‌ آينده‌ همان‌ ساعتها. في‌ الاسبوع‌ِ المُقْبِل‌ في‌ نفس‌ِ السَّاعات‌ِ.

    كرايه‌ رفت‌ و برگشت‌ هواپيما به‌ ... چند است‌؟

    كَم‌ْ أُجْرَة‌ُ الطَّائِرَة‌ِ إياباً و ذهاباً إلي‌ ...؟

    بليط‌ يكسره‌ (رفت‌) مي‌خواهيد يا دوسره‌ (رفت‌ و برگشت‌)؟

    تُرِيدُ تَذْكِرَة‌َ ذَهاب‌ٍ أو ذهاب‌ و إياب‌؟

    مدت‌ پرواز چند ساعت‌ است‌؟ كَم‌ْ مُدَّة‌ُ الرِّحْلَة‌ِ؟

    آيا پرواز، مستقيم‌ (يكسره‌) است‌؟ هَل‌ الرحلة‌ُ مُباشرة‌؟

    فرودگاه‌ كجا واقع‌ است‌؟ أين‌َ يَقَع‌ُ المَطَارُ؟

    فرودگاه‌ در خارج‌ از شهر قرار دارد. يَقَع‌ُ المَطارُ في‌ خارج‌ِ المَدِينَة‌ِ.

    هواپيمايي‌ كه‌ از ... مي‌آيد چه‌ وقت‌ به‌ اينجا مي‌رسد؟

    مَتَی‌ تَصِل‌ُ الطَّائِرة‌ُ القادِمَة‌ُ مِن‌ ... إلَی‌ هنا.

    بلندگوها اعلام‌ مي‌كنند: هواپيمايي‌ كه‌ از ... مي‌آيد، بعد از چند دقيقه‌ به‌ زمين‌ مي‌نشيند.

    تُعْلِن‌ُ مُكبِّرات‌ُ الصَّوْت‌ِ أَن‌َّ الطَّائِرة‌َ القادِمَة‌َ مِن‌َ ... سَتَهْبط‌ُ بَعْدَ دَقائِق‌َ.


    بايد در سالن‌ انتظار بنشينيم‌. عَلَيْنا بِالجُلوس‌ِ في‌ صالة‌ِ (قاعةِ) الانتظارِ.

    اكنون‌ بايد براي‌ سوار شدن‌ به‌ هواپيما، سالن‌ انتظار را ترك‌ كنيم‌.

    و الآن‌َ عَلَيْنا بِمُغادَرَة‌ِ صَالَة‌ِ الانتظارِ لِرُكُوب‌ِ الطَّائِرَة‌ِ.

    خانم‌ مهماندار از مسافران‌ درخواست‌ مي‌كند كمربندها را ببندند. و از تلفن همراه داخل هواپيما استفاده نکنند.

    تَطْلُب‌ُ المُضِيفَة‌ُ مِن‌َ المُسافِرين‌َ شدَّ الأَحْزِمَةِ و عَدَمَ استخدام الهاتف الجوَّال في الطائرة.

    قوانين هواپيمايی کشوری (غير نظامی) استفاده از تلفنهای همراه و ديگر دستگاههای الکترونيکی را در خلال پرواز ممنوع می‌کند زيرا در دستگاههای ارتباطی و ساير دستگاههای الکترونيکی که در هواپيما کار می‌کنند ، موجب پارازيت می‌شود.

    تحظرُ قوانينُ الطَّيَران المدني استخدامَ الهواتف المحمولة وغيرها من الآلات الإلكترونيَّة أثناءَ الطيران لأنَّها تُشَوِّشُ عَلَي أجهزة الاتصال والأجهزة الإلكترونية الأخري التي تعمل داخل الطائرة.

    هواپيما برای يک پرواز خارجی آماده می‌شود.

    تَسْتَعِدُّ الطائرةُ للقيام برحلةٍ خارجيةٍ.

    آيا پرواز هواپيما تأخير دارد؟ هَل‌ هناك‌َ تأخيرٌ في‌ إقْلاع‌ِ الطَّائِرَة‌ِ؟

    به‌ نظرم‌ پرواز هواپيما سه‌ ساعت‌ تأخير دارد.

    أعتقد أنها تتأخر عَن‌ِ الاِقْلاع‌ِ حوالي‌ ثلاث‌ ساعات‌ٍ.

    چرا هواپيما سه‌ ساعت‌ تأخير دارد؟ لماذا تَتَأَخَّرُ عَن‌ِ الإِقْلاع‌ِ ثلاث‌ سَاعَات‌ٍ؟

    زيرا اين‌ هواپيما متعلق‌ به‌ شركت‌ هواپيمايي‌ (الخليج‌) است‌ و تاكنون‌ به‌ زمين‌ ننشسته‌ است‌.

    لاَن‌َّ هذِه‌ِ الطَائِرَة‌ُ تَابِعَة‌ٌ لِشَرِكَة‌ِ طَيَرَان‌ِ الخَلِيج‌ِ و لَم‌ْ تَهْبط‌ْ بَعْدُ.

    هواپيما چه‌ وقت‌ فرود مي‌آيد؟ مَتی‌ تَهْبط‌ُ الطَّائرة‌ُ؟

    هواپيما دو ساعت‌ ديگر فرود مي‌آيد. تَهْبط‌ُ الطَّائرة‌ُ بعدَ ساعَتَيْن‌ِ.

    اكنون‌ بايد در سالن‌ فرودگاه‌ منتظر باشيم‌. عَلَيْنا أَن‌ْ نَنْتَظِرَ في‌ صالَة‌ِ المَطارِ.

    سالن‌ ورود و خروج‌ فرودگاه‌ كجاست‌؟ آنجا است‌.

    أين‌َ صالَة‌ُ الدُّخول‌ِ و المُغادَرَة‌ِ لِلْمَطارِ؟ هناك‌َ.

    آيا مي‌توانم‌ صندلي ام‌ را در هواپيما تغيير دهم‌؟

    هَل‌ يُمْكِنُني‌ أَن‌ْ أُغَيِّرَ مَقْعَدِي‌ في‌ الطَّائرة‌ِ؟

    چرا مي‌خواهي‌ صندليت‌ را در هواپيما تغيير دهي‌؟

    لماذا تريد تغَييرَ مَقْعَدِك‌ في‌ الطَّائرة‌ِ؟

    زيرا با صندلي‌ خانم‌ و دخترم‌ فاصله‌ دارد.

    لاَنَّه‌ُ بعيدٌ عَن‌ْ مَقْعَدِ زوجتي‌ و ابنتي‌.

    متأسفانه‌ افراد كادر پرواز هواپيما به‌ شما اجازه‌ نمي‌دهند در خلال‌ پرواز، صندليت ‌را تغيير دهي‌ تا در كنار همسر و دخترت‌ بنشيني‌.

    مَع‌َ الاسف‌ أَفْرَاد طَاقِم‌ِ الطَّائِرَة‌ِ لايسمَحون‌َ لك‌ بِتَغْييرِ المَقْعَدِ لِكَي‌ تَجْلِس‌َ بِجِوَارِ زَوْجَتِك‌ وَابْنَتِك‌ أَثْنَاءَ الرِّحْلَة‌ِ.

    و علي‌رغم‌ موافقت‌ صاحب‌ صندلي‌ با جابجايي‌ باز هم‌ تغيير صندلي‌ را نمي‌پذيرند.

    و يرفضون‌َ ذلك‌ بِالرَّغْم‌ِ مِن‌ْ مُوَافَقَة‌ِ صَاحِب‌ِ المَقْعَدِ عَلَی‌ تَبَادُل‌ِ المَقَاعِدِ.

    الحمد لله‌ هواپيما روي‌ باند فرودگاه‌ نشست‌.

    وَالحَمْدُ لِلَّه‌ِ هَبَطَت‌ِ الطائرة‌ُ عَلَی‌ مدرج‌ِ (شَرِيط‌ِ) المَطَارِ.

    بلندگوها اعلام‌ مي‌كنند: امروز اولين‌ پرواز‌ مستقيم‌ هواپيما به‌ مدينة‌ منوره‌ انجام خواهد شد.

    تُعْلِن‌ُ مكبِّرات‌ُ الصَّوْت‌ِ بأن‌َّ اليوم‌َ سَيقْلع‌ُ أَوَّل‌ُ طائِرَة‌ٍ الی‌ المَدِينَة‌ِ المُنَوَّرة‌ِ مُباشَرة‌ً.

    آخرين‌ پروازهاي‌ حج‌، هفته‌ آينده‌ انجام خواهد شد.

    سوف‌ يَتِمّ‌ُ في‌ الأسبوع‌ المقبل‌ آخِرُ رَحَلات‌ِ الحَج‌ِّ.

    هواپيماي‌ ما چه‌ وقت‌ پرواز مي‌کند؟ متی‌ تُقْلِع‌ُ (تُحلِّق‌ُ) طائِرَتُنا؟

    هواپيما ساعت‌ هشت‌ شب‌ از زمين‌ بلند مي‌شود.

    تُقْلِع‌ُ (تُحلِّق‌ُ) الطَّائِرَة‌ُ في‌ الساعة‌ الثامنة‌ مساءاً.

    چند ساعت‌ بعد هواپيما به‌ عربستان‌ سعودي‌ مي‌رسد؟ سه‌ ساعت‌ بعد.

    بعدَ كَم‌ْ ساعَة‌ تَصِل‌ُ الطَّائرة‌ُ إلی‌ المَمْلَكَة‌ِ العَرَبِيَّة‌ِ السُّعُودية‌ِ؟ بعدَ ثلاث‌ِ ساعات‌ٍ.

    ساعت‌ِ فرود هواپيما 2 نيمه‌ شب‌ به‌ وقت‌ ايران‌ و و يك‌ و سي‌ دقيقه‌ به‌ وقت ‌عربستان‌ است‌.

    ساعَة‌ُ هُبُوط‌ِ (نُزُول‌) الطَّائِرَة‌ِ هي‌ الثَّانية‌ بعدَ مُنْتَصَفِ‌ اللَّيل‌ بِتوقيت‌ِ إيران‌ و الواحدة‌ والنصف‌ بتوقيت‌ السُّعُودِيَّة‌.

    دقيقاً مدت‌ پرواز چند ساعت‌ است‌؟

    كَم‌ْ تَسْتَغْرِق‌ُ مُدَّة‌ُ الطَّيَران‌ِ بالضَّبْط (عَلَی‌ وَجْه‌ِ الدِّقَّةِ)؟

    مدت‌ پرواز بين‌ سه‌ تا چهار ساعت‌ در نوسان‌ است‌.

    تتَراوح‌ُ مُدَّة‌ الطَّيَران‌ بين‌ ثلاث‌ٍ أو أربع‌ ساعات‌ٍ.

    شماره‌ پرواز شما چند است‌؟ كَم‌ْ رقم‌ُ رِحْلَتِك‌َ؟

    شماره‌ پرواز من‌ سيصد و نود است‌. رقم‌ُ رِحْلَتي‌ هو ثلاثمائة‌ وتسعون‌.

    اين‌ هواپيما از نوع‌ بوئينگ‌ است‌. هذِه‌ِ الطَّائِرَة‌ُ مِن‌ْ طِراز «بُوينْغ‌».

    بعد از لحظاتي‌ هواپيما در آسمان‌ به‌ پرواز در مي‌آيد.

    بعدَ لحظات‌ٍ ستُحَلِّق‌ُ الطائِرَة‌ُ في‌ السَّماءِ.

    اين‌ اولين‌ سفر شما با هواپيما است‌؟ هذه‌ أوّل‌ُ رحلتِك‌َ بالطَّائِرة‌ِ؟

    بله‌ اولين‌ سفر من‌ با هواپيما است‌. نعم‌ هذه‌ أوّل‌ُ رحلتي‌ بالطَّائِرة‌ِ.

    راه‌ را به‌ من‌ نشان‌ بدهيد. أَرِني‌ الطَّريق‌َ.

    اينجا سوار اتوبوس‌ مي‌شويم‌ تا به‌ هواپيما برسيم‌.

    هنا نَرْكَب‌ُ الباص‌َ (الحافلة‌) لِنَصِل‌َ اِلَی الطَّائرة‌.

    هواپيما كجاست‌؟ نزديك‌ ماست‌. أَيْن‌َ الطائرة‌ُ؟ اِنَّها قريبة‌ٌ منا.

    با بقية‌ مسافران‌ سوار هواپيما نمي‌شوي‌؟ هَلاَّتَرْكَب‌ُ الطَّائرة‌َ مَع‌َ بَقِيَّة‌ِ المُسافرين‌َ؟

    درها بسته‌ شد. احساس‌ مي‌كنم‌ هواپيما بلند مي‌شود.

    أُقْفِلَت‌ِ الاَبْواب‌ُ. أَشْعُر بها تَصْعَدُ (تُقْلِع‌ُ).

    زمين‌ زير پاي‌ ما دور، و اشياء، كوچك‌ و ناچيز به‌ نظر مي‌رسد.

    الأرض‌ُ تَبْدو مِن‌ْ تَحْتِنا بعيدة‌ً، و الأشياءُ تَلُوح‌ُ لنَا صغيرة‌ً ضئيلة‌ً.

    كوهها و دشتها در مقابل‌ چشمانم‌ نمايان‌ مي‌شوند، گويي‌ همانند نقشه‌ بزرگي‌ است‌.

    الجبال‌ُ و السُّهول‌ُ تَبْدُو أمام‌ عيني‌ كَأَنَّها خريطة‌ٌ كبيرةٌ.

    هواپيما به‌ سمت‌ چپ‌ و راست‌ متمايل‌ مي‌شود. چه‌ اتفاقي‌ افتاده‌ است‌؟

    تَميل‌ُ الطائرة‌ إلی‌ اليمين‌ِ و اليسارِ. ماذا حَدَث‌َ؟

    چيزي‌ نيست‌، نگران‌ نباش‌ تلاش‌ مي‌كنند آن‌ را درست‌ كنند. اين‌ يك‌ هواپيماي ‌ايمن‌ است‌.

    لاشي‌ءَ؛ لا تَقْلق‌ْ سيحاولون‌َ إِصْلاحَها، إِنَّها طائرة‌ٌ مأمونَة‌ٌ.

    مهماندار هواپيما كجاست‌؟ أَيْن‌َ مُضِيف‌ُ (مُضِيفة‌ُ) الطَّائِرَة‌ِ؟

    چرا؟ لماذا؟

    چه‌ مي‌خواهيد؟ ماذا تُرِيدُ؟

    يك‌ ليوان‌ آب‌ سرد مي‌خواهم‌. أُرِيدُ كُوباً مِن‌َ الماءِ البارِدِ.

    يك‌ فنجان‌ چاي‌ يا قهوه‌ مي‌خواهم‌. أُرِيدُ فِنْجاناً مِن‌َ الشَّاي‌ِ أَوِ القَهْوة‌ِ.

    اينجا تردد هوايي‌ خيلي‌ زياد است‌. التَّنَقُّل‌ُ الجَوِّي‌ُّ هُنا كَثِيرٌ جِدّاً.

    چه‌ موقع‌ به‌ جدّه‌ مي‌رسيم‌؟ مَتی نَصِل‌ُ إِلَی‌ جدّة‌َ؟

    سه‌ ساعت‌ بعد به‌ جده‌ مي‌رسيم‌. بعدَ ثلاث‌ ساعات‌ٍ نَصِل‌ُ اِلَی‌ جدّة‌.

    به‌ نظر مي‌رسد به‌ فرودگاه‌ بين‌ المللي‌ جده‌ رسيده‌ايم‌.

    يَبْدُو أَنَّنا قَدْ وَصَلْنا الی‌ مَطارِ جدّة‌ الدّولي‌ّ.

    سخن‌ شما درست‌ است‌، زيرا مهماندار، رسيدن‌ هواپيما را به‌ فرودگاه‌ اعلام‌ مي‌كند.

    كلامُك‌َ حق‌ٌّ لأن‌َّ المُضيف‌َ يُعْلِن‌ُ وُصُول‌َ الطَّائرة‌ِ إلی‌ أَرْض‌ِ المَطارِ.

    او مي‌گويد: خانمها، آقايان‌! ما به‌ فرودگاه‌ جدّه‌ رسيديم‌. براي‌ شما اقامتي‌ خوب‌ آرزوداريم‌. هوا دل‌انگيز و آفتابي‌ است‌.

    إِنَّه‌ُ يقول‌: سَيِّداتِي‌ و سادَتِي‌ لَقَدْ وَصَلْنَا إلَی مَطَارِ جَدَّة‌. نَتَمَنَّی لَكُم‌ْ إِقامَة‌ً طيِّبَة‌ً فيها. الطَّقْس ‌ُرائِع‌ٌ و مُشْمِس‌ٌ.

    پرواز، بسيار لـ*ـذت بخش بود. كانَت‌ِ الرِّحْلَة‌ُ مُمْتِعَة‌ً لِلْغَايَة‌ِ.

    چرا هواپيما با تأخير فرود مي‌آيد؟ لِماذا تهبط‌ُ الطَّائِرة‌ُ مُتأَخِّرة‌ً؟

    زيرا هوا ابري‌ است‌. لاَن‌َّ الجوَّ غائِم‌ٌ.

    اكنون‌ خلبان‌ منتظر اجازه‌ فرود است‌. والآن‌ يَنْتظِرُ الطَّيَّارُ إذن‌َ الهُبُوط‌ِ.

    مهماندار هواپيما اعلام‌ مي‌كند: تا لحظاتي‌ ديگر در فرودگاه‌ بين‌المللي‌ عربستان‌ برزمين‌ مي‌نشينيم‌.

    تُعْلِن‌ُ مُضيفة‌ُ الطَّائرة‌ِ: بعد لحظات‌ٍ نَنْزِل‌ُ في‌ المَطارِ الدُّوَلي‌ّ لِلْمَمْلَكَة‌ِ العَرَبِيَّة‌ِ السُّعُوديَّة‌ِ.

    كيف‌ دستي‌ات‌ را آماده‌ كن‌: أَحْضِرْ حقيبتَك‌َ اليدوية‌َ.

    از پلكان‌ هواپيما پايين‌ بياييد. اِنْزِل‌ْ مِن‌ْ سُلَّم‌ِ الطَّائِرة‌ِ.

    اثاثية‌ مسافران‌ كجاست‌؟ أَيْن‌َ أَمْتِعَة‌ُ (أَغْراض‌ُ)(عا) المُسافِرين‌َ؟

    اثاثية‌ مسافران‌ چند لحظه‌ بعد مي‌رسد. تَصِل‌ُ أَمْتِعَة‌ُ المُسافِرين‌َ بعدَ لَحَظات‌ٍ.

    در فرودگاه، نمايندگی گمرکات حضور دارد که امور بارهای وارد شده، صادرشده و ترخيص گمرکی کالاها را بر عهده دارد. و مجهز به انبارها و سالن بارگيری است.

    يُوجَدُ في المَطارِ أَمانَةُ الجَمارِك تَتَوَلَّي أُمُورَ الشَّحْنِ الواردِ والصَّادرِ والتَّخْلِيص الجُمْرُكِيّ لِلْبضائِعِ وهي مُزَوَّدَةٌ بِالمُسْتَوْدعات و‌صَالَةِ الشَّحْنِ.

    فرودگاه، همه خدمات لازم را (مانند: خدمات بانکی، بهداشتی، بازار آزاد، خدمات تلفنی، پستی، وگردشگری) به مسافران و شرکت‌های هواپيمايي ارائه می‌دهد.


دانستنی های عربی

 

~elнa_м~

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
19/3/18
ارسال ها
376
امتیاز واکنش
7,877
امتیاز
313
محل سکونت
Yazd
زمان حضور
46 روز 19 ساعت 38 دقیقه
نویسنده این موضوع
  1. يُقدِّم المَطارُ كافةَ الخدماتِ اللاَّزِمةِ للمسافرينَ و شَرِكاتِ الطَّيَرانِ (كالخَدماتِ المَصْرَفيَّة والصِّحِّية و السُّوق الحُرَّة والخدمات الهاتِفِيَّة والبَرِيديَّة والسِّياحيَّة.

    سيستم آگهی‌های متحرک، اطلاعاتی از هواپيماهای خارج ، و وارده شده و درهای ورود و خروج را از طريق تابلوها و مانيتورهای الکترونيکی، برای مسافران و بدرقه کنندگان نمايش می‌دهد.

    نظامُ الإِعلاناتِ المُتَحَرِّكةِ يعْرِضُ للمسافرينَ و للمُوَدِّعينَ معلوماتٍ عَنِ الطائراتِ المُغادَرةِ و القادِمَةِ وبَوَّاباتِ المُغَادَرَةِ والقُدُومِ عَنْ طريقِ لَوْحات وشَاشاتٍ
  2. گفتگو در باره حج و عمره



    كي‌ براي‌ اداي‌ مناسك‌ عمره‌ به‌ عربستان‌ سفر مي‌كني‌؟

    متی‌ تُسافِرُ الی‌ السُّعُودِيَّة‌ لأداء مناسك‌ العمرة‌؟

    انشاء الله‌ در ماه‌ رجب‌. اِن‌ْ شاءَ اللَّه‌ُ في‌ شَهْرِ رَجَب‌.

    با هواپيما سفر مي‌كني‌ يا با كشتي‌؟ تُسافِرُ بالطائرة‌ أو بالسَّفينة‌؟

    با هواپيما سفر مي‌كنم‌. أُسافِرُ بالطائرة‌.

    در فرودگاه‌ مهرآباد سوار هواپيما مي‌شوم‌. أَرْكَب‌ُ الطَّائرة‌ِ في‌ مطارِ «مهرآباد».

    پس‌ از چند ساعت‌ هواپيما در فرودگاه‌ بين‌ المللي‌ جده‌ فرود مي‌آيد و ما وارد سالن ‌فرودگاه‌ مي‌شويم‌.

    بَعْدَ ساعات‌ٍ تَهْبِط‌ُ الطائِرة‌ُ في‌ مطارِ جدَّة‌ الدّولي‌ّ فَنَدْخُل‌ُ صالة‌َ المطارِ.

    چرا سالن‌ فرودگاه‌ و مخصوصاً دستشويي‌ها تا اين‌ اندازه‌ كثيف‌ است‌؟

    لماذا صالَة‌ُ المَطارِ و ل*ـاسِيَّما دَوْرات‌ المياه‌ِ وَسِخَة‌ٌ لهذا الحَدّ؟

    شايد به‌ دليل‌ ازدحام‌ مسافران‌ باشد. رُبَّما سَبَبُه‌ُ ازْدِحام‌ُ المُسَافرين‌َ.

    اكنون‌ چكار می‌كنيم‌؟ و الا´ن‌َ ماذا نَفْعَل‌ُ؟

    حدود دو ساعت‌ مي‌نشينيم‌ سپس‌ دستور ورود به‌ سالن‌ بعدي‌ را به‌ ما مي‌دهند.

    نَجْلِس‌ُ هنا ساعَتَيْن‌ِ تقريباً فَسَيَأْمُرونَنا بِدخُول‌ِ الصَّالَة‌ِ الثَّانِية‌ِ.

    كارمند فرودگاه‌ به‌ ما نگاه‌ مي‌كند و گذرنامه‌ها را مهر مي‌زند.

    يَنْظُرُ اِلَيْنا مُوَظَّف‌ُ المَطارِ و يَخْتِم‌ُ الجَوازات‌ِ.

    چرا اين‌ كارمند با رويي‌ گرفته‌ با ما روبرو مي‌شود؟

    لماذا يُواجِهُنا هذا المُوَظَّف‌ُ مُقَطَّب‌َ الوجْه‌ِ؟

    نمي‌دانم‌ شايد خسته‌ است‌. لا أدري‌ رُبَّما هُو تَعْبَان‌.

    اكنون‌ ما وارد عربستان‌ شده‌ايم‌.

    لَقَدْ دَخَلْنَا الآن‌َ المملكة‌َ العربيَّة‌َ السُّعُودِيَّة‌َ.

    يك‌ ساعت‌ بعد سوار اتوبوسها مي‌شويم‌ و به‌ سمت‌ مدينه‌ منوره‌ حركت‌ مي‌كنيم‌.

    بَعْدَ ساعَة‌ٍ نَرْكَب‌ُ الحافِلات‌ِ مُتَّجِهين‌َ نَحْوَ المدينة‌ِ المُنَوَّرة‌ِ.

    از بدشانسي‌ ما راننده‌ اتوبوس‌ هم‌ عصبي‌ است‌ و با كسي‌ حرف‌ نمي‌زند.

    مِن‌ْ سُوءِ حَظِّنَا سائق‌ُ الحافِلَة‌ِ عَصَبِي‌ٌّ (مُعَصَّبٌ) أَيْضاً وَ لايَتَكَلَّم‌ُ مَع‌َ أَحَدٍ.

    مدير كاروان‌ از زائران‌ مي‌پرسد چه‌ كسي‌ مي‌تواند با راننده‌ عربي‌ حرف‌ بزند.

    يَسْأَل‌ُ حَملدارُ القافِلَة‌ِ عَن‌ْ الزُّوّارِ قائلاً مَن‌ْ يَسْتَطيع‌ُ لِيَتَكَلَّم‌َ مَع‌َ السائق‌ِ باللُّغَة‌ِ العربيَّة‌ِ.

    من‌ مي‌توانم‌ با او عربي‌ صحبت‌ كنم‌. أنا أقدر أَنْ أحاورَه‌ُ باللغة‌ِ العربية‌ِ.

    لطفا به‌ راننده‌ بگوييد كولر اتومبيل‌ را خاموش‌ كند. زيرا هوا بسيار سرد است‌.

    مِن‌ْ فَضْلِك‌َ قُل‌ْ للسَّائِق‌ِ لِيُسَكِّرَ مُكَيَّف‌َ السَّيَّارة‌ِ. لان‌َّ الجوَّ باردٌ جِدّاً.

    لطفا به‌ راننده‌ بگوييد كولر اتومبيل‌ را روشن‌ كند. زيرا هوا بسيار گرم‌ است‌.

    مِن‌ْ فَضْلِك‌َ قُل‌ْ لِلسَّائِق‌ِ لِيُشغِّل‌َ مُكَيَّف‌َ السَّيَّارة‌ِ. لاَن‌َّ الجوَّ حارٌّ جِدّاً.

    لطفا به‌ راننده‌ بگوييد آدرس‌ ما در مدينه‌ منوره‌ خيابان‌... هتل‌... است‌.

    مِن‌ْ فَضْلِك‌َ قُل‌ْ لِلسَّائق‌: عنوانُنا في‌ المدينة‌ المنورة‌ هو: شارع‌ ... فندق‌...

    از پنجره‌ نگاه‌ كن‌! ما از جده‌ تا مدينه‌ منوره‌ جز زمينهاي‌ باير و دشتهاي‌ بي‌آب‌ و علف‌ چيزي‌ نمي‌بينيم‌.

    اُنْظُرْ (شُوف‌ْ)(عا) مِن‌َ النَّافِذَة‌ِ اِنَّه‌ُ لَسْنا نَجِدُ بين‌َ جدَّة‌ و المدينة‌ المنورة‌ اِلاَّ الاراضي‌ القاحِلَة ‌و الصحاري‌ اليابسة‌.

    مدير كاروان‌ مي‌گويد: اين‌ شيريني‌ها و پپسي‌ را به‌ راننده‌ بده‌.

    يَقول‌ حملدارُ القافلة‌ِ: أَعْط‌ِ هذِه‌ِ الحلويات‌ِ و البِيبسِي‌ الی‌ السَّائِق‌ِ.

    برادر راننده‌! مدير كاروان‌ اينها را براي‌ شما فرستاده‌.

    أخي‌ السائق‌! أَعطاكم‌ حملدارُ القافِلَة‌ هذِه‌ِ الحلويَّات‌ِ و البيبسي‌.

    از او بسيار سپاسگزارم‌. أَشْكُرُه‌ُ كثيراً.

    آنجا مدينه‌ منوره‌ است‌. هناك‌َ المدينة‌ُ المنورة‌ُ.

    انشاء الله‌ تا چند لحظه‌ بعد وارد مدينة‌ منوره‌ مي‌شويم‌.

    اِن‌ْ شاءَ اللَّه‌ُ بعدَ لحظات‌ٍ سَنَدْخُل‌ُ المدينة‌َ المنورة‌َ.

    اينجا جايي‌ است‌ كه‌ پيامبر گرامي‌ در آن‌ قدم‌ زده، و انبياي‌ الهي‌ و ائمة‌ معصومين‌ ـ كه‌ هزاران‌ درود و ثنا بر آنان‌ باد ـ در آن‌ نفس‌ كشيده اند.

    هنا مكان‌ٌ مَشَی عَلَی‌ أَرْضِه‌ِ النَّبي‌ُّ الكريم‌ُ و تَنَفَّس‌َ فيه‌ أنبياءُ الله‌ِ و الائمة‌ُ المعصومون‌عليهم‌ آلاف‌ التحية‌ و الثناء.

    بنابراين دوست‌ داريم‌ هر ذره‌ از خاك‌ اين‌ شهر را ببوسيم‌.

    بناءً عَلَی هذا نَوَدُّ أَن‌ْ نُقَبِّل‌َ كُل‌َّ ذَرَّة‌ٍ مِن‌ْ ذَرَّات‌ِ تُرابه‌.




    --------------------------------------------------------------------------------


دانستنی های عربی

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا