خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
چنین بود احوال که ناگاه هر دو طرف یعنی آتنی های ملی و اسپارتیها دیدند بحریه ٔ ایران لنگرها را کشیده بطرف فینیقیه رهسپار شد ، مین دار امیرالبحر اسپارتی از این قضیه برافروخت و قهر کرده نزد فرناباذ رفت و او از اسپارتیها دلجوئی کرد. دیودور گوید که تیسافرن به این عذر معتذر شد که چون پادشاه اعراب و مصریها میخواهند اغتشاشی را در فینیقیه باعث شوند مراجعت بحریه ٔ پارسی به مملکت مزبوره لازم بود (کتاب ۱۳ بند۴۴). دیودور در اینجا و جاهای دیگر اسم تیسافرن را اشتباهاً فرناباذ نوشته . پس از آن جنگی بین اسپارتیها و آتنی ها در نزدیکی سِس تُس و آبیدُس روی داد و آتنی ها بهره مندی یافتند. شعف آنها را حدّی نبودچه مدّتها بود که فتحی نکرده بودند در این احوال فرناباذ نگران شد که مبادا آتنی ها قوی گردند و به اسپارتیها پول و آذوقه رسانید. چون ذکری از فرناباذ شد لازم است بگوئیم که سـ*ـیاست او هم تقریباً در زمینه ٔ سـ*ـیاست تیسافرن بود یعنی باطناً نمیخواست آتن یا اسپارت قوی شود زیرا قوّت هر یک را مضر برای خود و منافع ایران در آسیای صغیر می پنداشت و عقیده داشت که با دوام جنگ هر دو بالاخره به ایران تسلیم خواهند شد ولی در مواعید خود راستگوتر از تیسافرن بود و مانند او شتابان از شاخی بشاخی نمیجست . بعضی به این عقیده اند که بین او و تیسافرن رقابت بود ولی بنظر چنین می آید که این رقابت هم ساختگی بود یعنی وقتی که اسپارتیها از تیسافرن سخت میرنجیده اند او قدم پیش نهاده آنها را استمالت میکرده تا بکلی مأیوس و مغلوب آتنی ها نگردند باری پس از فتح آتنی ها در دریا تیسافرن دید در بی اعتنائی خود نسبت به اسپارتیها بسیار تند رفته و باز فوراً روش خود را تغییر داده به داردانل شتافت تا با امیرالبحر اسپارت ملاقات کرده او را از کمک های خود مطمئن سازد. اسپارتیها چون فریب او را مکرّر خورده بودند حرفهایش را باور نکردند و او برای اطمینان آنان حکم کرد آلسیبیاد را که بسمت سردار ملیون آتن با خانه ٔوالی مرواده داشت توقیف کنند و انتشار داد که جهت توقیف این است که ایران با آتن در حال جنگ میباشد. پس از چندی این خبر به دربار ایران رسید و از او پرسیدند: «مگر با آتن در جنگ شده ای ؟» او جواب داد «نه مگرتصمیم کرده اید که با آتن بجنگید؟»


جنگ پلوپونز، اسپارت و آتن

 

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
در دربار مقصود او را فهمیدند و کسی باور نکرد که او واقعاً با آتن در جنگ شده باشد از طرف دیگر آلسیبیاد هم در توقیف گاه خود فهمید که آنچه در این مدّت با تیسافرن میرشته به اصطلاح «پنبه شده » پس از چندی او از محبس فرار کرد و خرسونِس را گرفته از کشتی هائی که از دریای سیاه می آمدند باج گرفت . در این احوال که آتنی ها تا اندازه ای قوت یافته بودند اسپارتی ها بدین عقیده شدند که با آتن صلح کنند ولی فرناباذ صلاح ایران را در آن ندید و به جمعآوری قشون و ساختن کشتی هائی برای اسپارت پرداخت تا آن را از خیال صلح باز دارد. پس از آن زد و خوردهای کوچکی بین آتنی ها و سپاهیان فرناباذ روی داد و بالاخره در سال ۲۳ جنگ ها(۴۰۸ ق . م .) آلسیبیاد به این خیال افتاد که بیزانس و کالسدون را از اسپارتیها بگیرد. او موفق شد و فرناباذ نتوانست ممانعت کند. پس از آن در موقع مذاکره راجع به این شهر قرار شد که سفرای آتن مستقیماً به دربار ایران رجوع کرده مطالب خود را بگویند و داخل مذاکره شوند، ولی با این شرط که آتنی ها حمله بجاهایی که جزو مستملکات ایران است نکنند آتنی ها خوشوقت شدند چه تصور میکردند که از مذاکرات مستقیم با دربار نتیجه خواهند گرفت از طرف دیگر وقتی که این خبر به اسپارتیها رسید در تشویش شده بالاخره تصمیم کردند که آنها هم سفرائی به دربار شوش بفرستند تا آتنی ها تنها به قاضی نرفته باشند. فرناباذ اشکالی نکرد و بنابراین پنج نفر آتنی و دو نفر از اهالی آرگس و چند نفر از اسپارت و اهالی سیرا کوز به دربار ایران روانه شدند بواسطه ٔ زمستان سفراء در گُرد واقع در فریگیه ماندند بعد در راه به سواره نظامی ممتاز برخوردند که از ایران می آمد و معلوم شد که کورش پسر شاه به سمت فرمانفرمائی تمام آسیای صغیر غیر از قسمتهائی که در قلمرو حکمرانی تیسافرن و فرناباذ بود معین شده و به مقرّ حکمرانی خودمیرود کورش سفراء را برگردانیده گفت بیهوده این راه دور را نپیمائید. تمام اختیارات به من داده شده هر حرفی دارید به من بزنید و ضمناً گفت من بیش از پیش به اسپارت کمک خواهم کرد. بعد برای اینکه عملاً این نیت خود را نشان بدهد حکم کرد نگذارند سفرای آتن با آتن مکاتبه کنند و حتی میخواست حکم توقیف آنها را بدهدولی فرناباذ گفت من قول داده ام که آنها آزاد خواهندبود کوروش در حال ملتفت نکته شده گفت بسیار خوب ولی باید در تحت نظر تو باشند اینها سه سال در کاپادوکیه ماندند و پس از تسخیر آتن بدست اسپارتیها بدانجا برگشتند.


جنگ پلوپونز، اسپارت و آتن

 

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
سـ*ـیاست کوروش ، خاتمه ٔ جنگ پلوپونس : با ورود کوروش سـ*ـیاست ایران نسبت به یونان در مرحله ٔ جدیدی داخل شد. او برعکس تیسافرن مطالب خود را واضح گفت و سـ*ـیاست خود را از بدو ورود روشن کرد. توضیح آنکه پس از ورود به آسیای صغیر با امیرالبحر اسپارت موسم به لیزاندر که شخصی مجرب و بی طمع و سرداری لایق بود روابط گرمی یافت و بسیار او را نواخت امیرالبحر از تیسافرن شکوه کرد و کوروش او را مطمئن ساخت که من بعد جیره و آذوقه ٔ بحریه ٔ اسپارت را مرتباً خواهد رسانید. بعد گفت «الان من پانصد تالان دارم پس از آنکه این مبلغ تمام شد عایدات دیگر در اختیار من است و اگر لازم است تـ*ـخت زرّین خود را هم فروخته به مخارج این جنگ می رسانم آتن باید خراب شود» اسپارتیها از این اظهارات کوروش خوشنود شده خواستند که جیره ٔ سپاهیان روزی یک درهم باشد. کوروش جواب داد که چون در قرارداد روزی نیم درهم معین شده بیش از آن نمیتوانم بدهم ولی بعد که کوروش در سر سفره بسلامتی امیرالبحر باده نوشید به او گفت اگر خواهشی داری بکن امیرالبحر جواب داد: «نیم درهم دیگر برای هر یک سپاهی » این اصرار امیرالبحرو اینکه از برای سپاهیان خود کوشش میکرد کوروش را خوش آمد و خواهش او را پذیرفت . پس از آن بقایای جیره ٔسپاهیان اسپارتی و حقوق یکماهه ٔ آنها را پرداختند واسپارتی ها مشغول تدارکات جنگی گردیدند از طرف دیگر در آتن دسته ٔ ملیون قوت گرفت و آلسیبیاد که اکنون باملیون بود خواست انتقامی از تیسافرن بکشد. این بود که بساحل کاریّه درآمده خراج و عوارضی از اهالی آن به مقدار صد تالان گرفت و بعد به آتن رفت . از وقتی که او را از آتن اخراج کرده بودند این شهر را ندیده بود. در آتن او نوید میداد که سفرای آتن در دربار ایران نتیجه خواهند گرفت و نمیدانست که آنها در کاپادوکیه مانده اند پس از چندی که السیبیاد به جزیره ٔ سامُس رفت و در آنجا از قضیه مطلع شده فهمید که مذاکرات آتن با دربار ایران بجائی نخواهد رسید بر اثر این خبر توسط تیسافرن به کوروش پیغام داد که صلاح او نیست همراهی با یکی از طرفین کند و باید بگذارد آتنی ها و اسپارتی ها یکدیگر را بخورند تیسافرن از این پیغام که موافق ذوق و سلیقه ٔ او بود و خودش مدتها این سـ*ـیاست را اعمال میکرد خوشنود شد ولی کوروش با نفرت این پیشنهادرا ردّ کرد وقتی که این خبر در سامس به آتنی ها رسیدچنانکه گزنفون گوید عدّه ای از ملاحان کشتی ها فرار کردند. آلسیبیاد برای اینکه سپاهیان خود را مشغول کند به کوم که مطیع آتن بود رفت و آن را غارت کرد ولی اهالی او را تعقیب کردند و اموال غارتی را پس گرفتند پس از آن نایب او از اسپارتیها در افس شکست خورد و کشته شد و پانزده کشتی آتنی بدست اسپارتیها افتاد بر اثر این احوال باز آتنی ها با او بددل شدند و سپاهیان آلسیبیاد او را متهم کردند که عیاش است و در فکر کارش نیست پس از آن گفتند که او با فرناباذ در مذاکره است که بحریه ٔ آتن را به او تسلیم کند. آتنیها بر اثراین اخبار او را معزول کردند و او پس از آن به خِرسونس رفته در جاهای محکمی که برای خود ساخته بود تا آخر جنگ بماند زیرا فهمید که زمان او سپری شده است . بعدها فرناباذ او را برای خوش آمد لیزاندر بقتل رسانید.


جنگ پلوپونز، اسپارت و آتن

 

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
احوال بحریه ٔ اسپارت چنین بود که ذکر شد ولی در این احوال دولت اسپارت لیزاندر را احضار و بجای او امیرالبحر دیگری معین کرد کوروش را این عزل و نصب خوش نیامد و بدین سبب کالی کراتید امیرالبحر جدید را نپذیرفت و حقوق سپاهیان را نداد، در این موقع باریک امیرالبحر به اهالی می لِت و جزائر رجوع کرده به هر زبانی که بود پولی از آنها گرفت و پس از آن به طرف جزائر حرکت کرده پیشرفتهائی حاصل کرد و بالاخره به امیرالبحر آتنی که ک ُنن نام داشت برخورد چون عدّه ٔ سفاین اسپارتی ها ۱۴۰ و عدّه ٔ کشتی های آتنی هفتاد بود امیرالبحر آتن از جنگ احتراز کرده به بندر می تی لن درآمد و در اینجا شکستی فاحش خورد. اسپارتیها سی کشتی گرفته و مابقی را در بندر محاصره کردند. امیرالبحر خبر شکست خود را به آتن رسانید و در آن جا جدّ حیرت انگیزی بروز داده فوراً یکصدوپنجاه کشتی بکمک او فرستادند بعد امیرالبحر اسپارت در آرگی نوز شکست خورده کشته شد (۴۰۶ ق . م .) و دولت اسپارت باز لیزاندر را امیرالبحر کرد چه کوروش دیگری را نمیپذیرفت . با ورودلیزاندر اوضاع تغییر کرد جیره و آذوقه ٔ فراوان رسیدشهرهای ینیانی کمک کردند و از همه بیشتر کوروش مساعدت کرد. در این احوال کوروش به دربار احضار شد جهت آن ظاهراً این بود که داریوش چون نزدیکی مرگ را احساس کرد خواست او را که کوچکترین پسرش بود ببیند ولی چنین بنظر می آید، که این احضار باطناً جهت دیگر داشت . توضیح آنکه کوروش از بدو ورود به آسیای صغیر برای محکم کردن مقام خود حالاً و مآلاً چنین تشخیص داد که قشونی در تحت تعلیم صاحب منصبان یونانی ترتیب دهد. با این مقصود لازم دانست بیونان نزدیک شود و در میان دول یونانی توجه خود را به اسپارت متوجه داشت زیرا چنین تشخیص داده بود که طرز حکومت اسپارت و اوضاع آن دولت با مقاصد او بهتر از اوضاع آتن که دولت دریائی است موافقت میکند. این بود که بر خلاف رویه ٔ تیسافرن سـ*ـیاست خود را روشن و کمک های بسیار به اسپارت کرد. تیسافرن از خیالات او مطلع شده دربار را آگاه ساخت و داریوش او را برای دادن توضیحاتی احضار کرد. شاید در احضار او پروشات هم برای اجرای مقاصد خود دست داشته چنانکه پائین تر جهت این حدس روشن خواهد بود. بهر حال کوروش لیزاندر را بسارد خواسته به او گفت : «من میروم و خزانه را با اموال شخصی و هر چه دارم به تو میسپارم . جنگ را به آخر برسان و هر آنچه برای فتح لازم است از خزانه بردار» پس از آن او را به سمت مأمور ایران برای جنگ با آتن معین کرده به ملاقات پدر شتافت . بعد از چندی یک جنگ دریائی بین اسپارتیها و آتنیها درگرفت که در تاریخ موسوم بجنگ اِگس پ ُتامس میباشد (این محل در بالای سِس تُس واقع بود)در این جنگ آتنی ها شکستی فاحش خوردند: از ۱۸۰ کشتی آتن فقط ۱۲ سفینه فرار کرد و تمام سرداران آتن به استثنای ک ُنن که فرار کرده به جزیره ٔ قبرس پناه برد گرفتار شدند. پس از آن امیرالبحر اسپارت سامُس را گرفته مردم آنجا را مجبور کرد به آتن فرار کنند با این نقشه که سکنه ٔ آتن بیشتر شوند و آذوقه نداشته باشند چه امیرالبحر راه حمل آذوقه را به آتن از طرف دریای سیاه بریده بود.


جنگ پلوپونز، اسپارت و آتن

 

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
احوال آتن : در این وقت احوال آتن فلاکت بار بود و گزنفون آن را چنین توصیف کرده (تاریخ یونان کتاب ۲ بند۲): آتنی ها که از خشکی و دریا در محاصره بودند نمیدانستند چه کنند نه بحریه داشتند و نه متحدینی و نه آذوقه . این ها منتظر بودند بلیّاتی را تحمل کنند که خود آتنیهانسبت به متحدین اسپارت روا داشته بودند فقط از این جهت که چرا این دول کوچک متحدین اسپارت شده اند. از ترس چنین پیش آمدها با وجود قحطی و گرسنگی و با اینکه کسان زیاد تلف میشدند آتنی ها نمیخواستند تسلیم شوند ولی گندم تمام شد و چاره را در این دیدند که سفرائی نزد لاسدمونیها فرستاده درخواست صلح کنند به این شرط که دیوارهای پیره خراب نشود (پیره بندر آتن بود این بندر را آتنیها پس از جنگهای ایران و یونان بسعی و اهتمام تمیستوکل ساخته بودند و دیوارهائی ممتد آن را به آتن اتصال داده بود) ولی آژیس اسپارتی به آنها جواب داد که چون اختیاراتی ندارد سفرا باید به اسپارت بروند. آتنی ها راضی شدند که سفرا به اسپارت بروند ولی پس از ورود به سلاّسی همینکه افورها (رجال درجه ٔ اول اسپارت ) دانستند که پیشنهاد آنها همان است که به آژیس کرده اند به آنها پیغام دادند: آمدن شما به اسپارت بی حاصل است مگر اینکه برگردید و پس از شور صحیح بیائید (یعنی تمام شرایط را بپذیرید. مترجم .) سفرا این جواب را به مردم ابلاغ کردند و بر اثر این جواب یأسی شدید در همه جا حکمفرما شد. مردم آتن تصور میکردند، که آنها را برده وار خواهند فروخت و نیز میدیدند که تا سفیر دیگری بفرستند عدّه ای بسیار از مردم از گرسنگی خواهند مرد. از طرف دیگر کسی جرأت نمیکرد پیشنهاد خراب شدن دیوار آتن و پیره را بکند زیرا آریستوکرات که گفته بود باید شرایط اسپارتی ها را قبول کرد به محبس افتاده بود و شرایط اسپارتیها این بود که دیوار آتن و پیره از هر طرف (این بندر را دو دیوار با آتن اتصال میداد) به مسافت ده استاد (تقریباً۱۸۵۰ ذرع )خراب شود اینکه سهل است آتنی ها قرار داده بودند که این مسئله موضوع مشورتی واقع نشود. احوال چنین بود تا اینکه ترامن اظهار کرد که اگر بخواهند او را نزد لیزاندر امیرالبحر اسپارت بفرستند خواهد توانست بفهمد که مقصود اسپارتیها از خراب کردن دیوارها اسارت آتن است یا میخواهند اجرای مقاصد خودشان را تأمین کنند. آتنی ها او را نزد امیرالبحر اسپارتی فرستادند و او بیش از سه ماه نزد لیزاندر بماند زیرا تصور میکرد که قحطی آتنی ها را بقبول تمام شرایط اسپارت مجبور خواهد کرد. در ماه چهارم ترامن برگشت و گفت که لیزاندر مرا نگاهداشته بود و بالاخره به من جواب داد که او اختیاراتی برای مذاکره ٔ صلح ندارد و باید ترامن به اسپارت نزد افورها برود. پس از این جواب مردم آتن سفارتی مرکب از ده نفر که دهمینش همان ترامن بود به اسپارت فرستادند و لیزاندر هم آریستوت را که از آتن اخراج کرده بود نزد افورها فرستاد پیغام داد: من به آتنی ها گفته ام که فقط شما (یعنی افورها) میتوانید حکم صلح یا جنگ واقع شوید پس از ورود ترامن و سایر سفرا به سلاّسی اِفورها پرسیدند، قصد شما چیست و آنها جواب دادند که اختیاراتی برای عقد عهد صلح داریم . پس از آن افورها مجلسی از یونانیهای متحد تشکیل کردند و کرنتی ها، تِبی ها و سایر یونانیها جواب دادند که نباید داخل هیچ نوع مذاکره ای با آتن شد بل باید آن را از بیخ و بن خراب کرد. لاسدمونیها گفتند که نمی خواهند شهری را که در مواقع خطرناک خدماتی بزرگ به یونان کرده به اسارت افکنند پس از آن عهد صلح بدین شرایط بسته شد: دیوارهای ممتد آتن و استحکامات پیره خراب خواهد شدآتنیها بجز ۱۲ کشتی تمام بحریه ٔ خودشان را تسلیم خواهند کرد. دوستان و دشمنان اسپارت دوستان و دشمنان آتن خواهند بود بهر جا لاسدمونیها بروند آتنی ها از دنبال آنان خواهند رفت و تبعیدشدگان آتن مجاز خواهند بود به شهر مزبور برگردند ترامِن و رفقای او به آتن برگشته نتیجه را اعلام کردند. در بدو ورود انبوه مردم آنها را احاطه کرده بودند زیرا میترسیدند که سفرا بی عقد عهد صلح برگشته باشند روز دیگر سفرا نتیجه ٔ مأموریت را بمردم اظهار داشتند و چون قحطی آذوقه آخرین رمق را از دست سکنه می ربود گفتند که باید این شرایط را قبول کرد. چند نفر مخالفت کردند ولی اکثر مردم این پیشنهاد را پذیرفتند و فرمانی صادر شد که شرایط پذیرفته گردد.


جنگ پلوپونز، اسپارت و آتن

 

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
وای بر مغلوبین . چنان بود توصیف گزنفون که ذکر شد. پس از آن امیر البحر اسپارت وارد شهری گردید که از گرسنگی آخرین رمق خود را از دست می داد وکوچه های آن پر بود از مرده ها یا اشخاصی که جان می کندند. سردار فاتح به محض ورود امر کرد اسلحه خانه ها راخراب کنند کشتی هائی را که می ساختند، بسوزند و دیوارهای آتن را تا پیره و استحکامات این بندر را از بیخ و بن برافکنند. بر اثر این حکم نی زنان اسپارتی مینواختند و زنان و کودکان آتنی گروه گروه بر حسب اجبار سرهاشان را با تاج گل های رنگارنگ زینت داده میرقصیدند و دیوارها خراب میشد چنین بود عاقبت جنگ پلوپونس یا جنگهای داخلی یونان که ۲۷ سال طول کشید (۴۳۱ – ۴۰۴ ق . م .) و بالاخره آتن و متحدین آن را از پای درآورد (۴۰۴ ق . م .) پس از آن حکومت آتن از طرف اسپارتیها به لیزاندر محول شد و سی نفر از آتنیها به تصویب دولت اسپارت انتخاب شدند که امور آتن را اداره کنند. اینها ظلم و تعدّی بسیار به مردم آتن کردند و بعد خواستند دشمنان خودشان را نابود کنند، از جمله آلسیبیاد بود که فرار کرد تا بدربار ایران رود ولی در عرض راه او را یافته منزلش را آتش زدند و در این حریق او هم بسوخت ، راجع بمقدار پولی که دربار ایران به اسپارتی ها داده بود اطلاع صحیحی در دست نیست ولی گزنفون گوید لیزاندر از وجوهی که کوروش به اختیار او گذارده بود و میبایست به مخارج جنگ برسد مبلغ یکصدوهفتاد تالان نقره زیاد آورد و آن را با غنائم و علامات فتح به دولت اسپارت تسلیم کرد (تاریخ یونان کتاب ۲، فصل ۳) در موقع ورود اسپارتی ها به آتن و کارهائی که در آنجا کردند یکنفر سپاهی ایران نبود ولی معلوم است که سـ*ـیاست کوروش و پول وافری که او به امیرالبحر اسپارت داد فتح را نصیب لاسدمونی ها کرد و آتن را که میخواست یک امپراطوری یونانی تشکیل دهد و اوّل دولت بحری عالم آن زمان گردیده بود به این حال پرملال افکنده از هستی ساقط ساخت . به این سؤال که فتح اسپارت و این حال آتن از نظر منافع ایران صحیح بود یا نه وقایعی که ذکرش بیاید جواب خواهد داد ولی این نکته مسلم است که ایران بدست اسپارتیها تلافی کارهائی را کرد که از زمان مراجعت خشایارشا از اروپا به آسیا تا صلح سیمون ، آتنی ها در مستملکات ایران در آسیای صغیر و قبرس و مصر مرتکب شده بودند. در خاتمه مقتضی است گفته شود که شرح جنگهای پولوپونس را دیگران هم نوشته اند مثلاً گزنفون (تاریخ یونان ، کتاب اوّل و از کتاب دوّم فصل ۱-۳) و دیودور (کتاب ۱۲-۱۳) و ژوستن (کتاب ۵) ولی هیچکدام وقایع این جنگها و روابط ایران و یونان را در این مدت مدید مانند توسیدید روشن نکرده اند. بنابراین و نیز از این نظرکه توسیدید خودش در مدّت ۲۱ سال از ابتدای این جنگ در این جنگ ها شرکت داشته یا شاهد قضایا بوده (توسیدید کتاب ۸ بند ۱۰۹) و بعلاوه مورخ درست نویسی است ما نوشته های او را متابعت کردیم از کتاب مذکور گزنفون هم استفاده شده است …


جنگ پلوپونز، اسپارت و آتن

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا