خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
تأثیر دیگری که خوب جلوه دادن کوروش داشت، این بود که جانشینان او، یعنی ایرانیانی که در زمان هرودوت و گزنفون زندگی می‌کردند، نسبت به کوروش افت کرده و به قهقرا رفته‌اند. بدین ترتیب، ایرانیانی که از یونانیان شکست خوردند این‌طور جلوه داده شده‌اند که مستحق این شکست بودند زیرا به آرمان‌ها و دستورات کوروش خیـ*ـانت کرده‌اند، در صورتی که یونانیان، این آرمان‌ها و دستورات را به جان خریده، حفظ کرده و به آنها عمل کرده‌اند. در نتیجه، نه ایرانیان، بلکه یونانیان هستند که از میراث کوروش نگهداری کرده و آنان هستند که وارثان واقعی کوروش به حساب می‌آیند.
گزنفون اشاره می‌کند که وقتی کوروش درگذشت، شاهنشاهی او به سرعت در سراشیبی انحطاط افتاد: «وقتی کوروش درگذشت… اخلاف او سریعاً با هم درگیر شدند، شهرها و سرزمین‌های فراوانی بلافاصله علم طغیان برافراشتند و همه‌چیز به هم ریخت.»
به عقیدۀ گزنفون، جانشینان کوروش از نظر شرافتمندی در جایگاه پایین‌تری قرار دارند. آنان در قیاس با کوروش از فهم کمتری نسبت به سـ*ـیاست آگاه هستند، زیرا رابطۀ بین ایثار و قدرت را درک نمی‌کنند، به این خاطر که «نسبت به زمان کوروش حساس‌تر هستند.» به همین دلایل است که به جای شاهنشاهی بافضیلت و پارسایی که کوروش بنا نهاده بود، اکنون درباری خدعه‌گر وجود دارد که برادر، برادرش را می‌کشد تا به قدرت برسد. این دربار مسموم، شاهنشاهی را هم آلوده کرده و موجب انحطاط و انهدام اجتناب‌ناپذیر آن خواهد شد.
گزنفون در ادامه توضیح می‌دهد که ایرانیان زمان او، بر خلاف پارسیان زمان کوروش، توانایی جنگیدن را از دست داده‌اند. او می‌گوید که «هیچ‌یک از آنان بدون کمک مزدوران یونانی دست به جنگ نمی‌زنند، نه جنگ با دیگر ایرانیان و نه با یونانیان.» بر اساس اشاراتی مانند این، در پایان آموزش کوروش، گزنفون خواننده را متقاعد می‌کند که ایرانیان کمالات نظامی کوروش بزرگ را از دست داده و این کمالات به یونانیان منتقل شده است.
ایدۀ خصایص نیکوی ایرانیان و انتقال آنها به یونانیان، خود را بهتر نشان می‌دهد اگر به رویدادهای زندگی گزنفون توجه کنیم. گزنفون عضو سپاهی از مزدوران یونانی بود که پسر داریوش دوم ـ که او نیز از قضای روزگار، کوروش نام داشت ـ گردآورده بود تا به جنگ و تصاحب تاج و تـ*ـخت از برادرش اردشیر دوم برود. با این که این لشکرکشی به شکست انجامید، چنین به نظر می‌رسد که گزنفون با جلب توجه خواننده به تکیۀ ایرانیان به مزدوران یونانی، در انتهای آموزش کوروش، می‌خواهد هم تجربۀ نظامی خودش و هم شجاعت یونانی را یادآوری کند که در آسیا جنگیدند و کشته شدند.



کوروش که بود؟ | همه چیز درباره کوروش بزرگ

 
  • تشکر
Reactions: ASaLi_Nh8ay

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
آراستگی نشانه انحطاط
جدای گزنفون و هرودوت، دیگر مورخان یونانی ـ رومی هم دربارۀ موضوع انحطاط ایرانیان از نظر روحیه و شخصیت و منتقل شدن خصایص کوروش به یونانیان قلم زده‌اند؛ مثلاً در کتاب «تاریخ اسکندر» به قلم «کویینتوس کورتیوس روفوس» که کتابی رومی بر اساس منابع یونانی است، ایرانیانِ زمان اسکندر، هم از نظر پندار و هم کردار انحطاط یافته‌اند و از تمامی آرمان‌های کوروش بزرگ بری بودند. در عوض اسکندر، فرماندۀ مقدونیان و یونانیان، طوری تصویر شده که گویی از تمام خصوصیات عالیۀ کوروش برخوردار است.
روفوس می‌گوید که سپاه ایران به حق زیبا بود، زیرا سپاهیان خود را با زیورآلات زرین و جواهرات آراسته بودند و لباس‌هایی با پارچه‌های رنگارنگ به تن داشتند. شاهنشاه هخامنشی، داریوش سوم هم بسیار آراسته در صحنۀ نبرد ظاهر شده بود، اما برای یونانیان که به پوشاک ساده و تک‌رنگ عادت داشتند، ظاهر آراستۀ شاه و سپاهیان ایرانی نشانۀ انحطاط اخلاقی آنان بود. اما بر خلاف ایرانیان، یونانیان اندرز کوروش را آویزۀ گوش کرده بودند؛ سپاه آنان کوچک اما ساده و آمادۀ نبرد بود. روفوس چنین می‌نویسد: «نیروهای مقدونی نمایی کاملاً متفاوت داشتند؛ اسبان و سپاهیان می‌درخشیدند، اما نه به طلا یا لباس‌های رنگارنگ، بلکه با آهن و مفرغ. سپاه مقدونی ـ یونانی آمده بود تا در جنگ پیروز شود و تا پایان کار پشت فرمانده‌اش را نگه‌دارد. این سپاه فقط در انتظار اشاره‌ای از طرف اسکندر بود.»

هرودوت هم انحطاط ایرانیان را خیانتی به میراث کوروش بزرگ و دلیلی برای خیزش یونانیان می‌داند. یکی از نکاتی که هرودوت پیش می‌کشد تا ادعای خود را بر کرسی بنشاند توصیف او از جانشینان کوروش است؛ کمبوجیه برادر خود بردیا و گاو مقدس مصریان را کشت، داریوش غاصب تاج و تـ*ـخت بود و خودمختاری ملل گوناگون را در شاهنشاهی هخامنشی از آنان گرفت و نظام اداری مرکزی و مالیات فراوان را بر آنان تحمیل کرد، خشایارشا به یونان لشکر کشید و آتن را آتش زد و داستان به همین ترتیب ادامه می‌یابد. در همین زمینه است که هرودوت توصیف معروف خود را از شاهنشاهان هخامنشی ابراز می‌دارد: «ایرانیان ضرب‌المثلی دارند که می‌گوید داریوش یک فروشنده بود، کمبوجیه یک ظالم و کوروش یک پدر، اولی هر جا که می‌توانست دنبال منفعت خودش بود، دومی خشن و بی‌تفاوت نسبت به منافع مردم و سومی، کوروش، با قلب مهربانی که داشت همواره در فکر برنامه‌هایی که آسایش مردمانش را توسعه بخشد.»


کوروش که بود؟ | همه چیز درباره کوروش بزرگ

 
  • تشکر
Reactions: ASaLi_Nh8ay

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
به نظر هرودوت، وقتی یونانیان در مقابل حملۀ داریوش مقاومت کردند، به این دلیل نبود که آنان نمی‌خواستند به شاهنشاهی عظیم کوروش منضم شوند، بلکه مایل نبودند به شاهنشاهی بدطینت داریوش بپیوندند. علاوه بر این، حمله‌ای که یونانیان در مقابل آن مقاومت می‌کردند حتی حمله‌ای نبود که یک مرد نقشۀ آن را کشیده باشد، بلکه نقشۀ همسر داریوش، «آتوسا» بود که برای سرگرمی خود می‌خواست به یونان حمله کند. هرودوت تأکید می‌کند که «داریوش هیچ لشکرکشی جدیدی برای افزودن به فتوحات خود و گسترش شاهنشاهی انجام نمی‌داد» تا این که همسرش آتوسا به او گفت: «من می‌خواهم که تو به یونان حمله کنی. من شنیده‌ام که مردم دربارۀ دختران یونانی صحبت می‌کنند. من دوست دارم کنیزکانی اسپارتی و کنیزکانی از آرگوس، آتیکا و کورینت داشته باشم تا به من خدمت کنند.»

بنابراین، یونانیان می‌جنگیدند تا ملعبۀ شهبانوی هخامنشی نشوند. از آنجا که کوروش مکرراً به صورت مردی تجسم شده که به فکر آسایش مردم است و به دلایل بچگانه دست به لشکرکشی و تصرف سرزمین‌ها نمی‌زند، مقاومت یونانیان در مقابل حملۀ ایرانیان در زمان داریوش و خشایارشا در واقع خیـ*ـانت به شاهنشاهی او نیست، بلکه مقاومت در مقابل استبداد و عملی است در جهت پیشبرد فلسفۀ کوروش در زمینۀ دولتی عادل که به فکر عافیت مردمش است.

احتمالاً مهم‌ترین دلیلی که کوروش را به قهرمانی در تاریخ‌نگاری یونان بدل کرد این بود که او مبیّن مرحله‌ای در یک چرخۀ تاریخی بود. به نظر یونانیان، تاریخ از چرخه‌هایی عظیم تشکیل می‌شد. شهرها و کشورها بزرگ می‌شدند و قدرت می‌گرفتند، سپس قوۀ تشخیص خوب و بد خود را رفته‌رفته از دست می‌دادند، به انحطاط می‌رفتند و جای خود را به حکومت‌های جوان‌تر و شایسته‌تر می‌دادند. بنا به گفته هرودوت «آنان که زمانی بزرگ بودند اکنون کوچک شده‌اند و آنان که روزی کوچک بودند اکنون بزرگ شده‌اند.» در چرخۀ تاریخی یونانیان، کوروش نقش بسیار مهمی را بازی می‌کرد زیرا او شاخص آغاز و اوج اخلاقی تاریخ ایران هخامنشی بود و از این رهگذر رهبری او باید بی‌نظیر و مثال‌زدنی باشد.


کوروش که بود؟ | همه چیز درباره کوروش بزرگ

 
  • تشکر
Reactions: ASaLi_Nh8ay

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
دلیرترین مرد در پارس
کوروش برای این که در چرخۀ تاریخی یونانیان جا بگیرد، باید از نظر پندار و کردار، از دیگر فرمانروایانی که از او شکست خوردند برتر باشد. بدین دلیل است که وقتی او را با فرمانروایانی مانند آخرین شاه لودیه، کروزوس، و آخرین پادشاه بابل، «نبونعید» مقایسه می‌کنیم، کوروش از هر دوی آنان هوشمندتر و دلیرتر است. کروزوس چنان عاشق ثروت و جاه و جلال است که اینها را مایۀ اصلی شادی و سعادت می‌داند. دو دلیل دیگر این که او عجول است و وقت نمی‌گذارد تا در پیش‌بینی پیشگوی معبد «دلفی» تعمق کند و در نتیجه موجبات شکست خود و کشورش را به‌ وجود می‌آورد. نبونعید هم سبک‌سرانه پایتخت امپراطوری خود را به دست جوانکی بی‌تجربه و نابکار سپرده و به هوای نیایش خدایی به دوردست ها رفته و در آنجا جا خوش کرده است.
اما کوروش مظهر خردمندی و قابلیت است. او در حال بنیانگذاری امپراطوری‌ای جدید است، بنابراین فردی است بافضیلت و شرافتمند. به گفتۀ هرودوت «کوروش دلیرترین و پرهوادارترین مرد جوان در پارس بود.» او فریب زندگی پرزرق و برق را نمی‌خورد و بر ارزش زندگی شرافتمندانه واقف است.

افزون بر این، اهمیت کوروش در چرخۀ تاریخی یونانیان دوچندان می‌شود اگر به این نکتۀ مهم توجه کنیم که کوروش چگونه به مثابه یک عامل کنشگر ادبی به کار رفته است. هرودوت تاریخ خود را با این اندرز از کوروش به پایان می‌رساند: «سرزمین‌هایی که اقلیمی مطبوع دارند مردانی پرورش می‌دهند که سست‌نهادند. در قاموس خاک نیست که هم میوه‌های خوب به بار دهد و هم جنگاوران خوب.» به نظر هرودوت، ایرانیان، همانند فرمانروایانشان، اندرز کوروش را به وادی فراموشی سپرده و سست‌نهاد شده‌اند. از نظر هرودوت مثال بارز این مدعی خشایارشاست که چنان به زندگی مجلل و آسوده خوگرفته بود که «روزی دو بار عصرانه می‌خورد» و در نهایت هم از یونانیان شکست خورد. بنابراین، ایرانیان تمام چرخه را طی کرده‌اند؛ از ملتی با صلابت که پادشاهی‌های منحط لودیه و بابل را شکست دادند تا شاهنشاهی منحطی که از یونانیان شکست خوردند.


کوروش که بود؟ | همه چیز درباره کوروش بزرگ

 
  • تشکر
Reactions: ASaLi_Nh8ay

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
گزنفون هم بر این نکته تأکید دارد که ایرانیان چرخۀ تاریخی خود را طی کرده‌اند و از شخصیت و خصائل کوروش استفاده می‌کند تا نشان دهد که چگونه ایران از یک شاهنشاهی باصلابت به حکومتی منحط بدل شد. در ابتدای «آموزش کوروش»، گزنفون آداب و رسوم مادها را توصیف می‌کند. او می‌گوید که «آستیاگ»، آخرین شاه مادی، «با سرمه، سرخاب و کلاه گیس خود را می‌آراست که البته بین مادها مرسوم بود.» بنابراین، مادها نیز در پایان چرخۀ خود بودند، زیرا مردانگی و شهامت خود را از دست داده و به کارهای زنانه روی آورده بودند. اما پارسیان ملتی بودند که جوانانشان را با رسوم مردانگی تربیت می‌کنند. جوانان می‌آموزند که چگونه اسب‌سواری و تیراندازی کنند و به شکار بپردازند تا برای جنگ آماده شوند. فقط مردان باشهامت و بافضیلت می‌توانند به پادشاهی پارسا کمک کنند که به درستی فرمانروایی کند.

با این حال، وقتی گزنفون ایرانیان را در پایان داستان خود توصیف می‌کند، آنان همان مردان پارسایی نیستند که کوروش زمانی رهبرشان بود. آنان آداب و رسوم گذشتۀ خود را فراموش کرده و فاسد شده‌اند. آنان دیگر ورزش نمی‌کنند تا در وضعیت جسمی مناسبی باشند، آنان دیگر برای غذای خود شکار نمی‌کنند، لباس‌شان برازندۀ یک مرد نیست؛ پوشاک و آداب و رسوم مادها را برگرفته‌اند. علاوه بر این، گزنفون می‌افزاید که «ایرانیان نسبت به انقراض پایداری ایرانی بی‌تفاوت شده‌اند اما بی‌مبالاتی مادها را حفظ کرده‌اند.» بدین ترتیب، به نظر گزنفون، شاهنشاهی هخامنشی از مردانه‌ترین شاهنشاهی تاریخ تا آن زمان در طول سلطنت کوروش به نالایق‌ترین حکومت در زمان جانشینان کوروش بدل شده بود.

هرودوت و گزنفون هر دو لازم می‌بینند که بر شخصیت متعالی کوروش تأکید ورزند تا بتوانند دگرگونی ایرانیان را توضیح دهند. برای این که انحطاط ایرانیان معنی و مفهومی داشته باشد باید پیدایش شاهنشاهی ایران و تثبیت سـ*ـیاسی ـ فرهنگی ملّت ایران را با سلطنت بزرگمردی چون کوروش آغاز کرد و کوروش باید مردی بزرگ باشد تا نوادگانش افرادی حقیر به نظر آیند. بدین ترتیب، کوروش از دیدگاه یونانیان به نوعی عامل کنشگر ادبی تبدیل شده است؛ او شاهنشاهی است آرمانی که فره‌ای چنان عظیم و شکوهمند دارد که فرای انسان‌های عادی است. تصویری از کوروش که یونانیان ترسیم کرده و به هم‌عصران خود و به ما ارائه می‌دهند فرمانروایی است که فقط یک نمونه از آن می‌تواند در تاریخ وجود داشته باشد. کوروشِ یونانیان صورت ازلی یک فرمانرواست تا در چشم‌انداز آنان بر چرخۀ تاریخ بگنجد.


کوروش که بود؟ | همه چیز درباره کوروش بزرگ

 
  • تشکر
Reactions: ASaLi_Nh8ay
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا