خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
پس از لئو پنجم، میخاییل لوبگ را با عنوان میخاییل دوم امپراتور خواندند او را، به سبب عیبی که در تکلم داشته است الکن نامیده اند (شیبانی، ۱۳۱۴، ص ۳۳۵). میخاییل دوم از سال ۸۲۰ تا ۸۲۹ میلادی سلطنت کرد و از اهالی آموریوم در فریژی بود وسلسله اموریها با او اغاز می‌شود(لومرل،۱۳۲۹،ص۹۵).
میخاییل دوم، امپراتور «الکن» بیسواد بود و عاشق راهبه ای شد و سنا را تشویق کرد تا از او خواهش کند تا آن زن را به حباله نکاح در آورد.
آموریها، که هم ولایتی های امپراتور بودند، با وجود شکستهای او، از او حمایت کردند و پشتیبان امپراتور به‌حساب می‌آمدند. در زمان او، جنگ داخلی، که از اواخر دوره لئو پنجم شروع شده بود، شدت گرفت و رهبری این شورش را توماس اسلاوی بر عهده داشت که با هشتاد هزار نفر توانست قسطنطنیه را به محاصره درآورد (هاسی، ۱۹۶۶، ص ۱۰۰).
مورخان درباره عقیده و سـ*ـیاست مذهبی امپراتور میخاییل دوم آرای گوناگونی ابراز کرده‌اند. عده‌ای معتقدند که امپراتور جدید در رفع منازعات مذهبی همواره نقش بیطرف بازی می‌کرده و در دین تعصبی از خود نشان نداده است. دسته دیگر عقیده دارند که او « بت شکن» واقعی بوده و می خواسته، بر طبق عقیده باطنی خویش، اصلاح مذهبی خاصی ایجاد کند و به همین دلیل از اذیت و آزار رسانیدن به «شمایل پرستان» خودداری کرده سرانجام، عده‌ای دیگری می گویند اتخاذ روش ملایم و معتدل در امر مذهبی جزو برنامه سـ*ـیاست داخلی وی بوده تا از این راه به نفاق و دودستگی‌های داخلی پایان دهد، والا او باطنا فردی متعصب در مرام بت شکنی بوده و عقیده مذهبی او با لئو پنجم فرقی نداشته است.


دودمان آموری (۸۶۷-۸۲۰ میلادی)

 

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
با ذکر این عقاید، میخاییل دوم به محض اینکه به تـ*ـخت نشست به‌موجب فرمانی عموم زندانیان زمان لئو پنجم را آزاد کرد و تبعیدیها را نیز از تبعیدگاه فراخواند. شاید به همین علت بوده است که در بعضی از کتاب‌های تاریخی، میخاییل دوم را پادشاهی مهربان و سلیم النفس دانسته‌اند.
پیرو فرمان امپراتور، تئودور کشیش متعصب صومعه استودیوس. بعد از هفت سال تبعید به قسطنطنیه بازگشت. وی در بازگشت، از نیسفور اسقف معزول قسطنطنیه در کالسدوان دیدن کرد و با هم تصمیم گرفتند که با استفاده از روند فعلی مملکت «تصویر پرستی» را مجددا مرسوم کنند و به این سبب نامه مفصلی به میخاییل دوم نوشتند. میخاییل دوم به تقاضاهای آن‌ها ترتیب اثر نداد و رسماً به آنان جواب داد که هر کس در عقیده مذهبی خود آزاد و مختار است و می‌تواند مراسم مذهبی خویش را به هر نحوی که اقتضا می‌کند برگزار کند، مشروط بر اینکه این گونه مراسم در ملا عام و همگانی صورت نگیرد.
هدف میخاییل دوم بیشتر آن بود که خصومت و عناد را از میان طرفداران تصویر پرستی و فرق بت شکنی بردارد و رشته مودت و اتحاد را در میان ملت خود استوار سازد. چنانکه در راه پیشرفت این منظور از نمایندگان هر دو دسته تقاضا کرد که در مجمعی دور هم جمع شوند و از طریق مذاکره راه حل مناسبی برای رفع این منازعات مذهبی پیدا کنند به همین دلیل، کشیشان و روحانیون نتوانستند از این سـ*ـیاست بیطرفانه بهره گیرند و رسوم « تصویرپرستی» را رسماً عملی سازند (مؤیدی، ۱۳۴۵، ص ۱۰-۲۰۹).


دودمان آموری (۸۶۷-۸۲۰ میلادی)

 

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
بخش اول: قیام توماس اسلاوی (۳-۸۲۰ میلادی)
توماس، که اصالتا به اسلاوها تعلق داشت، در رأس شورشیان ضد امپراتور قرار گرفت. افراد زیادی به او ملحق شدند که عبارت بودند از طرفداران شمایل پرستی، فرقه پولیسین، افراد طبقه پایین جامعه، مخالفان و محرومان، گروههای نژادی و تمام نظامیان مستقر در آسیای صغیر (هاسی، ۱۹۶۶، ص ۱۰۰).
نمایندگان توماس با اعراب وارد مذاکره شدند و حمایت آنان را جلب کردند و سپس او خود را امپراتور نامید و با شکوه و جلال تاج بر سر نهاد. به فرمان او، نیروی جنگی عظیمی فراهم آمد و قسطنطنیه را محاصره کرد. در این میان دهقانان اسلاو شبه جزیره بالکان نیز با توماس متحد شدند (کاسمینسکی، ۱۳۵۸، ص ۵۳).
در این اثنا مأمون، خلیفه عباسی، نیز پادشاهی توماس را به رسمیت شناخت و با او همداستان شد. میخاییل، امپراتور روم، نیز خود با خرمیه (بابک خرمدین)، که در برابر مأمون شورش کرده بود، وارد گفتگو شد(طقوش، ۱۳۸۰، ص۱۴۱).
توماس، که تقریبا صاحب تمام آسیای صغیر شده بود، با ۸۰ هزار مرد جنگی که در فرمان خود داشت، بعد از جنگ‌های متعدد، سرانجام در بهار ۸۲۲ میلادی، به کمک دسته هایی که از ایالات اروپایی (طرفداران شمایل پرستی) به قشون وی پیوسته بودند، پس از مدت یک سال تمام محاصره قسطنطنیه چیزی نمانده بود که قسطنطنیه را تصرف کند. در این حال، امپراتور، تنها با دستیاری بلغارها، توانست آشوبگران را سرکوب کند، به کمک شجاعت و فداکاری نیروی تمهای شرقی شورش توماس به طور قطع در هم شکسته شد و وی دستگیر و اعدام شد و بقایای سپاه او نیز منهدم شدند (مؤیدی، ۱۳۴۵، ص۲۱۲).
بخش دوم: تئوفیل(۸۴۲-۸۲۹ میلادی)
تئوفیل، پسر میخاییل، مدت سیزده سال سلطنت کرد . از اقدامات او دیوارکشیهای دفاعی جدید در اطراف قسطنطنیه بود. اما مهم تر ایجاد سه « تم» یکی اطراف دریای سیاه و دو تم در سواحل جنوب آن بود. همچنین بسیج سه نیروی نظامی جدید در سه منطقه که آن‌ها را گذرگاههای کوهستانی می نامیدند (هاسی، ۱۹۶۶، ص۱۰۲). مورخان بیزانس از او تمجید کرده و او را دیندار، دادور و و دلیر دانسته‌اند.
تئوفیل دانشمندان و حکما را محترم می داشت و در پیشرفت علوم و توسعه مدارس مجاهدت کافی بخرج می‌داد. در زمان او، به طور کلی، تدریس برای دانشجویان واجد شرایط رایگان بود و حقوق مقرری استادان از خزانه دولت پرداخت می‌شد.


دودمان آموری (۸۶۷-۸۲۰ میلادی)

 

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
از نظر اشاعه و نشر علم و فرهنگ به تأسیس قرائتخانه های عمومی و خصوصی متعددی همت گماشت. او لئو طبیعیدان مبرز بیزانسی را، که در این دوران معلم گمنام تهیدستی بود و دارالعلم قسطنطنیه بوی توجهی نکرده بود، به مقام استادی برگماشت و از خزانه حکومت برایش حقوق مقرر داشت. لئو عالمی بود متبحر در رشته هایی بسیار چنانکه در ریاضیات، هیئت، اخترشناسی، طب و حکمت تألیف و تدریس می‌کرد. ضمنا او را به اسقفی سالونیک منصوب کرد.
از نظر مذهبی، رسم بت شکنی را احیا کرد و آخرین امپراتور تمثال شکن بود. درابتدا، از سـ*ـیاست معتدل و مسالمت آمیز پدرش میخاییل دوم پیروی کرد. ولی بعدها براثر تلقینات و نفوذ یکی از دوستان قدیمی خود، به نام ژان لو گرامرین، که از سال ۸۳۲ میلادی به مقام پاتریارشی رسیده بود، تغییر عقیده داد و به ایذا و شکنجه شمایل پرستان فرمان داد و برای اجرای این مقصود مجمعی تشکیل داد.

بیزانس زمان مرگ باسیل دوم
گر چه از نحوه تصمیمات این مجمع چندان اطلاعی در دست نیست، همین قدر مسلم است که بعد از تشکیل شورای مذهبی محدودیتهای کلی درباره ارتدوکسها فراهم آمد و جور و بی عدالتی در حق آنان به حد افراط رسید. کشیشان و راهبان متمرد صومعه ها تحت تعقیب قرار گرفتند و به ضرب شلاق در معابر عمومی محکوم شدند از جنبه داخلی، در عمران و آبادی کشور دقیقه ای فرو گذار نکرد و در راه پیشرفت این مقصود به اصلاح قوانین پرداخت. او در تشویق صنعتگران و هنرمندان علاقه خاصی از خود نشان می‌داد. به طور کلی، می‌توان گفت که با نهضت بت شکنی، رنسانس بیزانس در هنرهای ظریف تجلی کرد. همچنین قسطنطنیه به وضع جالبی تزئین و پولهای گزافی صرف هزینه تجملات و شکوه درباری شد (مؤیدی، ۱۳۴۵، صص ۵-۲۱۳).


دودمان آموری (۸۶۷-۸۲۰ میلادی)

 

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
از نظر خارجی، امپراتور بیزانس جنگ‌های متعددی با اعراب نمود که جز اتلاف نفوس و تحمل مخارج گزاف نتیجه ای نبرد. چهار سال از خلافت معتصم سپری شده بود که تئوفیل به این باور رسید که بهتر است، در مرزهای شرقی امپراتوری، به جنگ با مسلمانان برخیزد. این جنگ‌ها در نهایت به سود مسلمانان پایان یافت و آنکارا سقوط کرد. پس از سقوط آنکارا، امپراتور خواستار صلح شد و از کشتن مسلمانان زپطره پوزش خواست و متعهد شد که آنجا را از نو بسازد و ساکنانش را به آن بازگراند و اسرای مسلمان را، که نزد اویند آزاد کند. اما خلیفه پیشنهاد صلح را نپذیرفت و پیشرویش را به سوی عموریه ادامه داد. با وجود استحکام و سنگربندی عموریه، آن شهر در هفدهم رمضان ۲۲۳ قمری/ ۸۳۸ میلادی بعد از دو هفته محاصره تسلیم شد. مسلمانان بسیاری از اهالی آن را اسیر کردند و غنایم فراوان به دست آوردند. معتصم حصارهای شهر را نابود کرد و، در مقابل، دستور داد شهر زپطره را مرمت و سنگربندی کردند.
مصیبتهایی که حمله معتصم در آسیای صغیر در پی داشت، پیشروی مسلمانان افریقیه در جزیره سیسیل و شکستهایی که مسلمانان در جزیره کرت به امپراتوری دادند، همگی، تئوفیل را به این باور رساند که امپراتوری روم از مقابله با نیروی روزافزون مسلمانان ناتوان است، لذا خواستار صلح شد. سرانجام، در سال ۲۲۷ ق/۸۴۲ میلادی، میان دو طرف صلح برقرار شد (طقوش، ۱۳۸۰، ص ۱۵۴).
البته، تئوفیل ابتدا در مقابل اعراب پیروزیهایی به دست آورده بود. مثلاً در سال‌های ۸۳۱ و ۸۳۷ میلادی حتی زپطره را تصرف کرده بود، ولی در نهایت پیروزی نهایی از اعراب شد(هاسی، ۱۹۶۶، بخش ۱، ص ۱۰۳). به نوشته ویل دورانت تئوفیل مصلح قوانین، آباد کننده و مدیر با وجدانی بود که رسم تمثال شکنی را زنده کرد و خود، براثر ابتلا به اسهال خونی فوت شد (دورانت، ۱۳۷۳، ص ۵۵۰).


دودمان آموری (۸۶۷-۸۲۰ میلادی)

 

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
بخش سوم: ملکه تئودورا (۸۵۶-۸۴۲ میلادی)
تئوفیل در ۲۰ ژانویه ۸۴۲ میلادی از دنیا رفت، و چون، میخاییل، فرزند امپراتور خردسال و به سن قانونی نرسیده بود همسرش تئودورا نایب السطلنه و دو نفر از رجال مملکت عهده دار اداره امور امپراتوری شدند (هاسی، ۱۹۶۶، بخش اول، ص ۱۰۴). تئودورا به آزار و اذیت مردم پایان داد. (دورانت، ۱۳۷۳، ص ۵۵۰ ). مورخان کلیسا از این ملکه تمجید کرده‌اند، زیرا در زمان او نزاع «صورت پرستی» به نفع روحانیون مرتفع گردید. تئودورا دستور داد محفلی را از کشیشان در نیقیه منعقد کردند. بر طبق تصمیم این محفل، «صورت پرستی»، مانند ایام سابق، یعنی پیش از لئون ایسوری، در کلیساها رایج شد. مدت نیابت سلطنت او سیزده سال بود و او در پایان این مدت بر خلاف ایرنه، زمام دولت را به پسرش میخاییل سوم سپرد و خود کناره‌گیری کرد (شیبانی، ۱۳۱۴، صص ۸-۳۳۷). از او، در ۸۴۲ میلادی، به‌موجب فرمانی، کلیه قوانین مربوط به ایکونوکلاسم را ملغی کرد و شورایی مذهبی که در ۸۴۳ میلادی تشکیل یافت مقررات دومین شورای مذهبی نیقیه را، که در ۷۸۷ میلادی منعقد شده بود، دوباره به اجرا گذاشت و در تاریخ یازدهم مارس ۸۴۳ میلادی مراسم باشکوهی در کلیسای سنت صوفی برای جشن گرفتن به مناسبت آنچه «برقراری مجدد دینی واقعی» نامیده شد برگزار شد.
به پیروی از سـ*ـیاست مذهبی تئودورا، عموم زندانیان از زندان آزاد شدند و تبعیدیان نیز که اکثر آنان از رهبانان صومعه بزرگ استودیوس بودند به پایتخت بازگشتند. دراین سـ*ـیاست کمک و اصرار مانوئل، عموی امپراتور و مشاورش، تأثیر زیادی داشته است
از نظر خارجی مسلمانان و بلغارها به مرزهای امپراتوری بی احترامی کردند و چون ملکه تئودورا نتوانست در برابر آن‌ها ایستادگی کند، مجبور شد که با متجاوزان کنار بیاید و جزیره سیسیل نیز همچنان در دست مسلمانان باقی بماند (۸۴۷ میلادی).
علت این ناکامی، بنا به مدارک موجود تاریخی، بیشتر از ضعف و ناتوانی نیروی دفاعی امپراتوری بوده، زیرا در آن زمان فرقه پولیسین در آسیای صغیر، که از سـ*ـیاست مذهبی تئودورا سخت ناراضی و پریشان خاطر شده بودند بر ضد روم شرقی با مسلمانان پیمان دوستی منعقد کردند. درنتیجه، برتری قدرت نظامی مسلمانان بر نیروی نظامی امپراتوری کاملاً آشکار گردید (مؤیدی، ۱۳۴۵، صص ۱۹-۲۱۸).


دودمان آموری (۸۶۷-۸۲۰ میلادی)

 

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
بخش چهارم: میخاییل سوم (۸۶۷-۸۴۲ میلادی)
سلطنت میخاییل سوم در چهارده سال اول امپراتوری وی در واقع سلطنت مادرش ( تئودورا) بود که سمت نیابت سلطنت را داشت و پس از او، عموی امپراتور، بارداس در واقع سلطنت می‌کرد (لومرل، ۱۳۲۹، ص ۹۵). گفتنی است که، در ظرف مدت یک قرن ونیم، کلیه امپراتوران بیزانس، به استثنای ملکه آتنی(ایرنه)، آسیایی بودند (لومرل، ۱۳۲۹، ص ۹۵).
مدت سلطنت میخاییل سوم هر چند طولانی است، اما او هیچ وقت حکومت نکرد. مدت زمان زیادی که جوان بود و مادرش به نیابت حکومت می‌کرد. هنگامی که به سن بلوغ رسید، نه لیاقت حکومت کردن را داشت و نه علاقه ای به آن (هاسی، ۱۹۶۶، بخش اول، ص ۱۰۵).
میخاییل سوم، ملقب به دائم الخمر، مردی بی کفایت، اما مهربان، امور حکومت را پس از مرگ مادرش به دایی فاضل و لایقش. بارداس، واگذار کرد. زمام امور به بازیل معروف به مقدونیه رسید. و به هر چیزی که از پیشینیان مانده بود، جز خشونت، پشت پا زد و سلسله نیرومند مقدونیان را بنیاد افکند (دورانت، ۱۳۷۳، ص، ۵۵۰) (شیبانی، ۱۳۱۴،ص ۳۳۸).
میخائیل سوم
سال ۸۶۰ میلادی خطر نوظهوری روی نمود. هنگامی که میخاییل سوم در اسیا و ناوگان امپراتوری در مغرب بود، روس‌ها از راه دریا به قسطنطنیه حمله کردند. اسقف شهر، فوسیوس، دلیرانه از شهر دفاع کرد و روس‌ها به عقب نشینی وادار شدند. این عقب نشینی برای ایشان فلاکت بار بود، اما با این پیشامد دفعتا روس‌ها وارد تاریخ شدند و برای بیزانس تهدید جدیدی به وجود آمد (لومرل، ۱۳۲۹، ص۹۹).
از نظر مذهبی با انتخاب فوسیوس به مقام اسقفی، که به نوشته کتاب‌های تاریخی از فضلای عصر خود بود، روحانیون قسطنطنیه را رنجیده خاطر ساخت و با این عمل روابط بین پاپ و قسطنطنیه نیز تیره گردید. در ۸۶۷ میلادی، شورایی مذهبی منعقد شد و باب را طعن و لعن و مداخله وی را در امور کلیسای شرقی غیر قانونی اعلام کرد. این قضیه به نام انفکاک مذهبی فوسیوس معروف گردید.


دودمان آموری (۸۶۷-۸۲۰ میلادی)

 

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
از دیگر وقایع مذهبی مهم این دوره، که از نظر تاریخی اهمیت فراوان دارد، ترویج آیین مسیح در میان قوم اسلاو بود. بدین معنی که یکی از امرای موراوی، به نام رتیسلاف که به منظور مبارزه به با اشغالگران آلمانی قصد داشت حمایت بیزانس را به خود جلب کند، سفیری به دربار امپراتور بیزانس اعزام داشت تا امپراتور چند تن از مبلغان مسیحی بیزانس را نزد او بفرستد امپراتور بیزانس نیز، چنانکه پیشتر گفته شد، دو برادر، به نامهای سیریل و متود، را به موراوی روانه کرد. سیریل همان کسی است که خط و الفبای اسلاو را ساخت و امروزه هم هنوز هم در بخشهایی از اروپای شرقی و روسیه به کار می رود به کمک این الفبا بود که سیریل متون ادعیه و نسخه یونانی کتاب عهد عتیق را که کار هفتاد تن از مترجمان یهودی به شمار می‌آمد، به زبان اسلاو ترجمه کرد و به این ترتیب مروج جدید ادبیاتی جدید و زبانی برای کتابت شد (مؤیدی، ۱۳۴۵، صص ۴-۲۲۳).

تاجگذاری باسیل
بیزانسی‌ها، در کار تغییر دین اسلاوها، که در سال ۸۶۴ میلادی آن را با جدیت تمام آن را آغاز کرده بودند، خود را در رقابت با مبلغان کلیسای کاتولیک روم یافتند. در پایان، اسلاوها تقریبا به طور مساوی بین دو شاخه آیین کاتولیک تقسیم شدند. هر شاخه طبعا بر اسلاوهایی تسلط یافت که به لحاظ جغرافیایی به او نزدیک تر بودند. ازاین‌رو، کلیسای بیزانس اسلاوهایی را به خود جذب کرد که در مرکز و شرق بالکان و روسیه زندگی می‌کردند، درحالی‌که کلیسای روم اسلاوهایی را که در اروپای مرکزی و شمال غربی بالکان زندگی می‌کردند جلب کرد (کوریک، ۱۳۸۳ب، ص ۹۹).
میان اقوام اسلاو جنوبی هم که به مسیحیت رو آوردند، انشعابی رخ داد: کرواتها کلیسای روم شرقی را پذیرفتند و صرب ها همچنان بر کلیسای شرقی وفادار ماندند (فوگل، ۱۳۸۰،ص۳۴۳).
به طور کلی، امپراتوری بیزانس در دوره حکومت میخاییل سوم تجدید حیات کرد. قضیه شمایل پرستی عاقبت در سال ۸۴۳ میلادی خاتمه یافت و در زمینه آموزش و حیات کلیسا و ارتش و اقتصاد دهقانی، اصلاحاتی صورت گرفت و تجدید حیات فکری قابل توجهی نیز ظاهر شد، اما امپراتوری بیزانس حتی در زمان میخاییل هنوز دچار مشکلات مزمن و دائمی بود. بلغارها به حملات جدید دست زدند و مسلمانان همچنان به ایذای امپراتوری ادامه دادند.


دودمان آموری (۸۶۷-۸۲۰ میلادی)

 

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
به‌علاوه، مشکل جدیدی در مقابل کلیسا قد علم کرد که پیامدهای سـ*ـیاسی به بار آورد، این مشکل از اختلاف پاپ به عنوان رهبر کلیسای مسیحیت غربی از یک طرف و پاتریارک قسطنطنیه به عنوان رهبر کلیسای مسیحیت شرقی یا ارتدوکس، از طرف دیگر ریشه می گرفت. به هر حالا این مناقشه موجب انشعاب بیشتر کلیسای مسیحیت غربی و شرقی شد (فوگل، ۱۳۸۰، ص ۳۳۹).
در مورد کشته شدن میخاییل سوم به دست بازیل، معروف به مقدونیه، نوشته‌اند که چون براثر توطئه و تفتین بازیل، سزار باردرس به قتل رسید، میخاییل سوم زمام امور مملکت را به دست وی سپرد، اما طولی نکشید که خود امپراتور نیز به علاقه‌مند بازیل به دست دو نفر از همدستان وی به نام کالدیوس و آسیلئون در اتاق خوابش به وضع فجیعی کشته شد و او را شبانه در پارچه ای پیچیدند و در صومعه ای بدون تشریفات به خاک سپردند. این واقعه در شب ۲۳ یا ۲۴ سپتامبر ۸۶۷ میلادی اتفاق افتاد (مؤیدی، ۱۳۴۵، ص ۲۲۴).

بخش پنجم: اوضاع سـ*ـیاسی و اجتماعی بیزانس در قرن هفتم و هشتم میلادی
امپراتوری بیزانس در سده هفتم و هشتم میلادی بسیاری از سرزمین‌های خود را به اسلاوها و بلغارها و مسلمانان تسلیم کرد. امپراتوری در حدود سال ۷۵۰ میلادی فقط به آسیای صغیر و قسمتی از سرزمین بالکان و سواحل جنوبی ایتالیا محدود گردید. بیزانس در سده نهم گرفتار مناقشات داخلی و تهاجم برونی شد، اما آن‌ها را مهار کرد و نه تنها بقای خود را تضمین کرد، بلکه اراضی دیگری هم به تصاحب در آورد (فوگل، ۱۳۸۰، ص ۳۳۹).
امپراتوری هنوز هم امپراتوری روم خوانده می‌شد ولی در خصوصیات آن تغییراتی بروز کرد و بتدریج جنبه یونانی و شرقی به خود گرفت بانفوذ غرب از بین رفت و با نهضت و اختلاطی که در سنتهای محلی به وجود آمد، تمدن اصیلی در این نواحی ظهور کرد. امپراتور دارای قدرت مطلقه و فرمانده کشوری و نظامی بود و قدرت مذهبی فراوانی داشت و بر روحانیون حکومت می‌کرد. سلسله مراتب قدیم هنوز باقی بود و به‌صورت مبهم و پیچیده ای در آمد.


دودمان آموری (۸۶۷-۸۲۰ میلادی)

 

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
طبقه انبوه نجبا از سناتورها، افراد ممتاز، کنتها و عمال دولتی که القاب و عناوین بزرگ داشتند تشکیل می‌شد. دربار امپراتوری شکوه و جلال فراوان داشت و مبالغ گزافی برای نگاهداری آن به مصرف می رسید. شهرستانهای قدیم که تعداد آن‌ها بالغ بر ۶۴ می‌شد، مدت‌ها به همان صورت اولیه باقی ماند، ژوستینین در پاره ای از آن‌ها اختیارات کشوری و نظامی را توأم کرد و این تحول در سلسله هراکلیوسی کامل شد، در این موقع امپراتوری به قسمتهائی (Themes) تقسیم گشت که در رأس هر یک از آن‌ها یک استراتژ قرار داشت. افراد سپاهی در آغاز کار از بین ملکداران بزرگ، که مجبور به خدمت نظامی بودند، تهیه می‌شد. منتهی چون تعداد آن‌ها کافی نبود ناچار جمع زیادی از مزدوران بیگانه وارد خدمت نظام می‌شدند (دولاندلن، ۱۳۷۰، صص ۵-۳۵۴).
جمعیت اصلی مملکت عبارت از نجبای درباری و بزرگان شهرستانها بود که دسته اول در قسطنطنیه به سر می‌بردند و خدمات عالیه دولتی را انجام می‌داد و دسته دوم از مالکان بزرگ تشکیل می‌شد. پس از این دو دسته، انبوه عظیم ملت قرار داشت و شامل بازرگانان، پیشه وران، طبقه متوسط، دهقانان آزاد و بالاخره مهاجران بود. گذشته از این باید به خارجیانی که در امپراتوری ساکن می‌شدند و تعداد آن‌ها به خصوص در شبه جزیره بالکان رو به افزایش بود و بیشتر از اسلاوها و بلغارها بودند توجه داشت ( دولاندلن، ۱۳۷۱، ص ۳۵۵).
از قرن ششم بعد از میلاد چه بسا جمعیت امپراتوری بیزانس به هفده میلیون نفر بالغ می‌شده است. سوریه و فلسطین ۹ / ۱ میلیون نفر، مصر ۳ میلیون نفر، آناتولی ۵میلیون نفر، بالکان بیزانس ۲ میلیون نفر، قبرس یکصد هزار نفر و بقیه در شمال آفریفا و نواحی زیر سلطه بیزانس در ایتالیا. تا اواخر قرن هفتم کل جمعیت، به علت از دست دادن مناطقی در برابر مسلمانان و اسلاوها و بلغارها و آوارها، ممکن است به عددی چون ۷ میلیون نفر یا حتی کمتر تنزل پیدا کرده باشد به‌ویژه، در نواحیی که هنوز زیر سلطه امپراتوری بیزانس باقی مانده بودند (کاگی، ۱۹۹۲، ص ۳۰).


دودمان آموری (۸۶۷-۸۲۰ میلادی)

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا