این نقد محتوای رمان را لو میدهد.
نقد رمان سلطه گران:
خب متاسفانه این رمان هنوز تمام نشده و از آن دسته از کتاب هایی هست که تا تمام نشدن داستان هم نمیشه نقد کاملی روش داشت و مجبورم به جای نقد جامع به مسائل جزیی بپردازم.
نویسنده ایده های ماورایی زیادی داشته اما از این ایدهها به صورتی درهم و بی نظم استفاده کرده و به جایی رسیده که خواننده به جای هم زاد پنداری و غرق شدن در داستان اون رو بی نهایت تخیلی و غیرواقعی حس کنه.
درسته که ژانر تخیلی بود ولی در بسـ*ـتر سورئال هم اگر تا حدی برای خواننده واقع گرایانه بشه جالب تر در میاد.
شخصیت های داستان به هیچ صورت عادی نیستند. یکی که جن-خونآشامه که خودش جای بحث خیلی زیادی میذاره چون خون آشام خودش رو بالاتر از انسان میدونه و نوکر و پرستار نمیشه معمولا!
یکی هم که اختلال شخصیت و توانایی ذهنی بالایی داره که هر دو باهم عجیبه!
یکی هم که الکتریسته رو داره
جادوگرها از همه میسخره تر بود!
یه فرد سالم و عادی دور این خانواده نباید باشه؟؟؟؟
این همه حجم از عجیب بودن خواننده رو سردرگم و خسته میکنه.
یکی از بدی های داستان چند زمانی بودنه. برای مثال به این قسمت توجه کنیم:
آهی کشیدم و پسگردن خالی شده از الکتریسیتهام رو ول کردم و از پشت میز بلند شدم.
_«اشتهام کور شد!»
بدن امیرمهدی، بعد از گذروندن یه روند طولانی و مرگبار، قادر به تولید و جذب الکتریسیته شد و در حال حاضر هم میتونه کنترلش کنه و بعضی وقتها واقعاً اعصاب آدم رو به آتیش میکشه!
بلند شدم. (گذشته) آتیش میکشه. (حال) که این ضعف نگارشی و عدم تسلط نویسنده رو به رخ مخاطب میکشونه که در جای جای داستان دیده میشد.
داستان روند جالبی داشت و موضوع جذاب خواننده رو به خودش جذی میکرد. اما تا خواننده میاومد که با داستان هماهنگ بشه جای جای داستان کات میشد و عملا خواننده نمیتونست ارتباط لازم رو با داستان بگیره و بعد این موضوع باعث ایجاد شکاف هایی بین داستان میشد مثلا در پست های اغازین کات میشه و به مطب دکتره میره و میگه:
"
منشی دکتر مسرور همچنان با گوشی حرف میزد!"
خب وقتی قبل ورودش کات شده و چیزی از منشی دکتر نگفته الان چه طوری منشی دکتر هم چنان داره با تلفن حرف میزنه؟
پایان داستان هم چنان مشخص نیست. داستان جای کار زیادی داره ولی اون قدر جالب هست که خواننده پا به پای نویسنده خواندن رو ادامه بده و منتظر ادامه داستان باشه.
با این حال توصیف ها در بعضی جاها اگرچه کم نبود اما، کمی میلنگید و میتونست خواننده را متحیر تر از الان کند و بهتر پیاده شه و نویسنده رو قدرت مطلق داستان کنه .
خلاصه داستان جذب کننده بود اما تا این جای داستان رو به صورت کامل تعریف نمیکرد و بیشتر انگار در مورد اخر داستان بود. و ضعف های نگارشی هم در قسمت هایی دیده میشد.
در کل داستان جالب بود که با کمی دقت و کم تر ایده گرفتن از هر داستان تخیلی ممکن و به جای ان کارکردن روی ایده های کم اما جذاب، میتونه روند بهتری رو پیش بگیره.
بیشتر از این تا پایان داستان حرفی نیست و باید منتظر ادامه نشست.