خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

phantom.hive

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
30/8/18
ارسال ها
42
امتیاز واکنش
410
امتیاز
123
سن
20
زمان حضور
9 دقیقه
نویسنده این موضوع
نام‌رمان: سلطه‌گران

کتاب‌اول: برگزیده‌ی سیاهی

نام‌نویسنده: phantom.hive

ژانر: معمایی، تخیلی

محوریت‌رمان: یه کابوس عجیب و در پس اون کابوس اتفاقاتی عجیب‌تر یقه‌ی یارا رو می‌گیرن و... اون وارثه... وارث قدرت اهدا شده!

لینک‌رمان:
http://forum.roman98.com/threads/1998/


مجموعه‌ی سلطه‌گران(جلد اول: برگزیده‌ی سیاهی) | phantom.hive کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Zahrs، MĀŘÝM، حنانه سادات میرباقری و 7 نفر دیگر

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,605
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
این نقد محتوای رمان را لو می‌دهد.
نقد رمان سلطه گران:
خب متاسفانه این رمان هنوز تمام نشده و از آن دسته از کتاب هایی هست که تا تمام نشدن داستان هم نمی‌شه نقد کاملی روش داشت و مجبورم به جای نقد جامع به مسائل جزیی بپردازم.
نویسنده ایده های ماورایی زیادی داشته اما از این ایده‌ها به صورتی درهم و بی نظم استفاده کرده و به جایی رسیده که خواننده به جای هم زاد پنداری و غرق شدن در داستان اون رو بی نهایت تخیلی و غیرواقعی حس کنه.
درسته که ژانر تخیلی بود ولی در بسـ*ـتر سورئال هم اگر تا حدی برای خواننده واقع گرایانه بشه جالب تر در میاد.

شخصیت های داستان به هیچ صورت عادی نیستند. یکی که جن-خون‌آشامه که خودش جای بحث خیلی زیادی میذاره چون خون آشام خودش رو بالاتر از انسان می‌دونه و نوکر و پرستار نمیشه معمولا!
یکی هم که اختلال شخصیت و توانایی ذهنی بالایی داره که هر دو باهم عجیبه!
یکی هم که الکتریسته رو داره
جادوگرها از همه میسخره تر بود!
یه فرد سالم و عادی دور این خانواده نباید باشه؟؟؟؟
این همه حجم از عجیب بودن خواننده رو سردرگم و خسته می‌کنه.

یکی از بدی های داستان چند زمانی بودنه. برای مثال به این قسمت توجه کنیم:
آهی کشیدم و پس‌گردن خالی شده از الکتریسیته‌ام رو ول کردم و از پشت میز بلند شدم.
_«اشتهام کور شد!»
بدن امیرمهدی، بعد از گذروندن یه روند طولانی و مرگبار، قادر به تولید و جذب الکتریسیته شد و در حال حاضر هم می‌تونه کنترلش کنه و بعضی وقت‌ها واقعاً اعصاب آدم رو به آتیش می‌کشه!

بلند شدم. (گذشته) آتیش می‌کشه. (حال) که این ضعف نگارشی و عدم تسلط نویسنده رو به رخ مخاطب می‌کشونه که در جای جای داستان دیده می‌شد.

داستان روند جالبی داشت و موضوع جذاب خواننده رو به خودش جذی می‌کرد. اما تا خواننده می‌اومد که با داستان هماهنگ بشه جای جای داستان کات می‌شد و عملا خواننده نمی‌تونست ارتباط لازم رو با داستان بگیره و بعد این موضوع باعث ایجاد شکاف هایی بین داستان میشد مثلا در پست های اغازین کات میشه و به مطب دکتره میره و میگه:
"منشی دکتر مسرور همچنان با گوشی حرف می‌زد!"
خب وقتی قبل ورودش کات شده و چیزی از منشی دکتر نگفته الان چه طوری منشی دکتر هم چنان داره با تلفن حرف می‌زنه؟

پایان داستان هم چنان مشخص نیست. داستان جای کار زیادی داره ولی اون قدر جالب هست که خواننده پا به پای نویسنده خواندن رو ادامه بده و منتظر ادامه داستان باشه.
با این حال توصیف ها در بعضی جاها اگرچه کم نبود اما، کمی می‌لنگید و می‌تونست خواننده را متحیر تر از الان کند و بهتر پیاده شه و نویسنده رو قدرت مطلق داستان کنه‌ ‌.

خلاصه داستان جذب کننده بود اما تا این جای داستان رو به صورت کامل تعریف نمی‌کرد و بیشتر انگار در مورد اخر داستان بود. و ضعف های نگارشی هم در قسمت هایی دیده می‌شد.

در کل داستان جالب بود که با کمی دقت و کم تر ایده گرفتن از هر داستان تخیلی ممکن و به جای ان کارکردن روی ایده های کم اما جذاب، می‌تونه روند بهتری رو پیش بگیره.

بیشتر از این تا پایان داستان حرفی نیست و باید منتظر ادامه نشست.


مجموعه‌ی سلطه‌گران(جلد اول: برگزیده‌ی سیاهی) | phantom.hive کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، MĀŘÝM، حنانه سادات میرباقری و 7 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا