خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

!MeŁłКa ƝasłƦłaƝ!

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
3/10/19
ارسال ها
1,158
امتیاز واکنش
10,559
امتیاز
323
زمان حضور
73 روز 8 ساعت 4 دقیقه
نویسنده این موضوع
نام اثر: دال واو سین ت دال الف ر میم
نام نویسنده: ملیکا نصیریان
ژانر: عاشقانه

مقدمه:
دلم می‌خواهد مقابلم بنشینی و در یک لحظه تمام حرف‌ و رازهایم را پیشت فاش کنم...
اما باید سخن کوتاه کنم؛ چرا که در پس این دوست داشتن، حرف‌هایی خفته که مهلت نگاه کردنت را از من خواهد گرفت.
پس هرگاه مقابلم بنشینی، فقط می‌گویم دوستت دارم!
تو بفهم...


نقد و بررسی دلنوشته دال واو سین ت دال الف ر میم | ملیکا نصیریان کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: elahe khajeali، yeganeh yami، *KhatKhati* و 2 نفر دیگر

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,489
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
به نام ایزد یکتا
نقد و برسی دلنوشته...

دال واو سین ت دال الف ر میم، دوست دارم.
شاید به جای اسم الفبایی پیچیده که خواننده را گیج می‌کند و در ذوقش می‌زند. یک اسم دیگر انتخاب می‌کردید بهتر بود!

دلم می‌خواهد مقابلم بنشینی و در یک لحظه تمام حرف‌ و رازهایم را پیشت فاش کنم...
اما باید سخن کوتاه کنم؛ چرا که در پس این دوست داشتن، حرف‌هایی خفته که مهلت نگاه کردنت را از من خواهد گرفت.
پس هرگاه مقابلم بنشینی، فقط می‌گویم دوستت دارم!
تو بفهم...

اینکه این دلنوشته درباره احساسات درونی نگارشگر است شکی نیست! موضوع از مقدمه هم مشخص است بنابراین درباره محتوا نمی‌شود قضاوت کرد و اگر بخواهیم مقدمه را فاقد از این مورد نقد کنیم؛ مقدمه شبیه یک متن کتابی است تا یک متن ادبی! یا یک مکالمه عاشقانه بین دو نفر.

آیا این یک مقدمه به یاد ماندنی است؟ خیر.
و آیا بهترین بخش این دلنوشته است؟ باز هم خیر.

***

خدایا، ببخش اگر لحظه‌ای دستانت را رها کردم تا دستان او را لمس کنم!
خدایا، اگر می‌بینی و مهربانانه سکوت می‌کنی، مهربانی کن و ببخش!
خدایا، نکند محروم شوم از خویش به سبب گناهانم؟!

خویش کلمه هماهنگی با متن نیست، به جای آن می‌توانستید کلمه "خود" را جایگزین کنید.
"به سبب گناهانم" آوای خوبی ندارد.

خویش من اوست؛ خدایا تو ببخش!
خویش من اوست خیلی جمله زیبایی نیست! برای مفهوم این جمله یک مثال می‌زنم:

هیچوقت نگفتم که سهمی از تو دارم، همه افتخارم این بود که بخشی از تو باشم!
می‌بینید؟ این جمله با چیزی که شما نوشتید مفهوم یکسانی دارد، اما نگارشگر آن از دیدگاه دیگری به مسئله نگاه کرده!

به عبارتی خلاقیت دارد!

***

آدم‌ها یک او می‌خواهند، نه هیچ چیز دیگر!
مثل من که خودم را از دنیا یک تو طلبکار می‌دانم!
تو نمی‌توانی...
تو باید قسمت من باشی؛ من به اوهایی که قسمت نشدند اعتقادی ندارم.

بسیار عالی!
ه‍رچند نمی‌دانم می‌خوانی یا نمی‌خوانی، اما این را بدان که گَر
وجود من در مقابل نیستی است؛ این به این خاطر است که تو همه‌ی هستیِ من هستی!

به نظر من لازم به این بخش نیست، بخش اول به تنهایی مفهوم را می‌رساند و زیبا بود!
این بند زیاده گویی به نظر می‌آید.


***

این راه دوست داشتن تو، همچون ظفر یافتن بر فتح قله‌ای، نفس گیر است و هنگام پیروزی شیرین!

هر کلمه ای سخت یا به اصطلاح "قلمبه سلمبه" قرار نیست سطح متون را بالا ببرد.

و هنگام پیروزی شیرین...
این جمله هم طوری است که انگار ادامه دارد اما؛
در این راه تو با عقلی که هیچ جایی در مکانی که دل در آن خرج می‌شود، ندارد؛ مُدام مرا ملامت نکند.
اما در اینجا ادامه و هنگام پیروزی شیرین را پیدا نمی‌کنیم!
همه چیز ناخواسته بوده عزیز من؛ حتی دل سپردن من به تو...
پس مرا سرزنش نکن!

***

آن نگاه تو، موجب گرایاندن من در این راه شد و
حال که من در این راه گام نهادم از برای تو،
تو چرا از آزیدن من هیچ باکی نداری؟!

آیا آزیدن مناسب است؟ خیر.

***

سماجت تو بر عقل و منطق، وقفه می‌اندازد در طی کردن مسیری که من درش عقلم را به باد داده‌ام و شده‌ام همان دیوانه‌ای که تو می‌گویی!
بگذار لجبازی‌هایت را کنار، که من به رایحه‌ی بوی خوش تو امیدوار گشته و دلخوش کرده‌ام...

احساس نمی‌کنید خیلی مستقیم بیان کردید؟

درست است این یک دلنوشته است، اما دلنوشته‌ها ارکان‌های خاص و متفاوتر از کتاب را دارند!
این متن اگر داخل یک کتاب بود؛ خب بسی عالیست! اما به عنوان دلنوشته ساده بیان شده.
دلنوشته‌ها همان حرف‌های دل ما است که با آرایه‌ها آن را زینت می‌بخشیم! دلنوشته شما فاقد از آرایه نیست اما اگر از تشبیه بیشتری استفاده می‌کردید بهتر بود.


***

من مبتلایم، اما نه به عشق و نه دوست داشتن!
من مبتلایم به چشم امید دوختن به تو؛ شاید دیوانه شدن از بهر تو...
این ابتلا شدن، با دوری زِ تو کم رنگ شده‌ است؛ بیا و مبتلایم کن!

من در آرزوی بیمار شدنم، بیماری از جنس تو...
بسیار عالی!

***

جمع بندی کلی: دلنوشته جای پیشرفت بیشتری دارد! هم از نظر وزن هم از نظر فضاسازی. سعی کنید به موضوعات از دیدگاهای متفاوتری نگاه کنید، تا بتوانید فضاسازی در دلنوشتتان را افزایش دهید!:گل:

سپاس بابت انتقاد پذیری شما
Hades
کادر نقد رمان 98


نقد و بررسی دلنوشته دال واو سین ت دال الف ر میم | ملیکا نصیریان کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: ~PARLA~، *KhatKhati*، parädox و 4 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا