خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

دلارام راد

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
22/8/20
ارسال ها
47
امتیاز واکنش
854
امتیاز
153
محل سکونت
سرزمین تخیل
زمان حضور
4 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت نهم
با بهت و وحشت به اطرافم نگاه کردم...
درخت های سر به فلک کشیده و بزرگ رو می‌تونستم در اطرافم‌ تشخیص بدم...
دست های لرزونم رو تو هم قفل کردم و سعی می‌کردم با کشیدن نفس های عمیق به خودم آرامش بدم...
هر چند اصلا موفق نبودم!
هوا ناجوانمردانه سرد بود و لباسی که تن من رو در برگرفته بود هم اصلا مناسب این شرایط نبود!
چه اتفاقی افتاد؟...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان دختر ناتور | دلارام راد کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Saghár✿، yeganeh yami، LIDA_M و 17 نفر دیگر

دلارام راد

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
22/8/20
ارسال ها
47
امتیاز واکنش
854
امتیاز
153
محل سکونت
سرزمین تخیل
زمان حضور
4 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت دهم
در حالی که نفس نفس میزدم، سرم رو آروم به سمتش برگردوندم.
به هیچ وجه نمیتونم منکر ترس و وحشتی که در وجودم جریان داشت بشم و صدای بلند قلبم رو انکار کنم ولی احساس خیلی بدی نسبت به مرد مقابلم نداشتم!
مخصوصا که با دیدن نگاهم لبخندی کوچکی زد و چشم‌هاش رو برای اطمینان دادن به من روی هم گذاشت.
دوباره سرم رو در جهت مخالفش نگه داشتم و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان دختر ناتور | دلارام راد کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
  • عجیب
Reactions: Saghár✿، yeganeh yami، LIDA_M و 16 نفر دیگر

دلارام راد

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
22/8/20
ارسال ها
47
امتیاز واکنش
854
امتیاز
153
محل سکونت
سرزمین تخیل
زمان حضور
4 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت یازدهم
نفس عمیق و بلندی کشید و از سر جاش بلند شد و شروع کرد به قدم زدن!
بدون هیچ حرفی نشسته بودم و به کاراش نگاه می‌کردم.
چند ثانیه ای به سکوت گذشت، انگار مرد دندون نیشی فهمیده بود که فعلا تو شوکم و شاید چند دقیقه سکوت بتونه آرامشم رو برگردونه!
نفس های مقطع از ترسم حالا عمیق تر شده بود و فشار ناخنم دیگه پوست دستم روی اذیت...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان دختر ناتور | دلارام راد کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، yeganeh yami، LIDA_M و 14 نفر دیگر

دلارام راد

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
22/8/20
ارسال ها
47
امتیاز واکنش
854
امتیاز
153
محل سکونت
سرزمین تخیل
زمان حضور
4 روز 8 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
*******
پارت دوازدهم

سر درد شدیدی داشتم و چشمام می‌سوخت...
گلوم هنوز هم خس خس می‌کرد و سوزشش امونم رو بریده بود...
چشم‌های سنگینم رو باز کردم و دوباره همون صحنات قبلی...!
ای کاش خواب بود...
کاش وقتی چشم‌هام رو باز می‌کردم دوباره همون مرد رو مقابلم نمی‌دیدم!
نگاه مشکی رنگش رو چرخوند و به چشم‌هام که باز شده بودن دوخت.
-خوبی آوینا؟...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان دختر ناتور | دلارام راد کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Saghár✿، 2360902520، yeganeh yami و 12 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا