نویسنده این موضوع
بسم الله الرحمان الرحیم
نام اثر : حرفی نیست
نویسنده: فاطمه قاسمی
بم
تو رفتی و هیچ آمدنی، مرا آرام نکرد
هیچکس مرا شبی، میهمان شادیم نکرد
خسته بودم ز رفتن نرسیدن، اما
کسی یکبارمرا، هم قدم خویش نکرد
غصه و درد به من دست رفاقت دادند
وقتی که کسی، ز دل من یاد نکرد
دیوار کشیدن، برای منع سرقت، حرف است
پس چرا دیوار، برای دلربا کاری نکرد
سالها محکومم به جرم دوست داشتن تو
شاهدم می داند دلم، جز یک نگاه، کاری نکرد
درد دوری تو چنگ می زند به سـ*ـینه ام
خدا می داند عشق شیرین با فرهاد، همچین نکرد
نتوانستم بگویم دوستت دارم
اخر دلت یکبار به من اعتنا نکرد
می گویند، دنیا دار مکافت است
نمی دانم، شاید روزی دلی را شکاندم که معشوق به من روی نکرد
من سالهاست با درد همخانه شدم
اما کسی مرا به رهای تشویق نکرد
سردی زمستان امسال، برای دوری ز توست
مگر نه زمستان هیچ وقت اینگونه هنرش رو نکرد
چشمت را کشیدم و به بم گفتم کاری که این بامن کرد
زلزله با تو همچین نکرد
کامل شده مجموعه اشعار حرفی نیست | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش: