خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

mahaflaki

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
26/7/18
ارسال ها
693
امتیاز واکنش
17,003
امتیاز
303
محل سکونت
Golestan
زمان حضور
100 روز 9 ساعت 15 دقیقه
نویسنده این موضوع
نام داستان کوتاه: آقای امید ایمان، چرا؟
نویسندگان: نرگس علی اوغلی، عسل زینتی، mahaflaki
ناظر: Ryhwn
ژانر: اجتماعی

لینک داستان کوتاه: ویژه رمان۹۸ - داستان کوتاه آقای امید ایمان چرا؟ | کاربران انجمن رمان ٩٨
خلاصه: جسور و بی پروا، همیشه حرفش را می‌زد. از هیچ چیز نمی‌ترسید و به قول اسدی، کله‌اش بوی قرمه سبزی می‌داد! همین جسارتش بود که مهر بر پیشانی‌اش زد "سابقه‌دار!" نه از آن قاتل‌ها یا دزدها، نه آن جنایتکارهای شبگرد، از آن سابقه‌دارهایی که اندوخته‌ی مغزیشان از من و تو بیشتر است! آری، امید ایمان سابقه‌داری بود فرهنگی!

این داستان اختصاصی انجمن رمان 98 تایپ شده و هرگونه کپی برداری، پیگرد جدی به همراه دارد!

#آقای_امید_ایمان_چرا؟
#رمان_آقای_امید_ایمان_چرا؟


رمان آقای امید ایمان، چرا؟ | کار گروهی کاربران انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ!، Mahla_Bagheri، Mohadeseh.f و 11 نفر دیگر

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,485
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
به نام ایزد یکتا
نقد و برسی داستان کوتاه آقای امید ایمان چرا؟

"او معتاد نفس‌های عمیق بود. اصلاً او معتاد تمام عمق‌های دنیا بود"
داستان کوتاه (آقای امید ایمان چرا؟) پر از جملات مفهومی با ایهام بود که هر کسی از خواندن آنها لذ‌ت خواهد برد!
حتی می‌توان آنرا جزو کتبی حساب کرد که می‌توان ساعت‌ها بی‌وقفه مطالعه کرد.
نثر قوی اثر اصلیترین دلیل موفقیت داستان شماست! نثر ادبی سوم شخص نگارشی دشوار دارد و باید اعتراف کرد شما از پسش برآمده بودید، جدا از این نویسندگان به جملات انتخابی مونولوگ‌ها اهمیت زیادی قائل بودند. به بهترین نحو آن را با آرایه‌ها زینت بخشیدند. البته در بعضی از بندها تکرار کلمات متعددی وجود داشت با این حال واقعا در این زمینه بسی خوب عمل کردید!
این نکته قوت روی توصیفات احساسات و حالت هم تاثیر داشت.
احساسات امید قابل ادراک بود؛ استرس و خستگی او را خواننده به راحتی می‌تواند درک کند و با او خوی بگیرد. هرچند به نظرم در توصیفات مکان کم کاری کردید. شیوه بیان توصیفات شما بسیار درست است! توصیفات را با استفاده از اتفاقات داخل داستان نشان می‌دهید.

تنها رهاوردش، بیشتر شدن فشار دستان مردان بر بازوی نه چندان قطورش بود.
از این جمله به راحتی خواننده می‌تواند امید ایمان را یک مرد لاغر تصور کرد و کمی ضعیف از نظر قدرت فیزیکی...
توصیفات مکان نه اینکه وجود نداشته باشند، ولی کم هستند! می‌توان تصور کرد شخصیت‌ها چه احساسی دارند و هر کدام چه عکس العملی از خود بروز می‌دهد اما نمی‌شود فضای آنجا را به صورت دقیق تصور کرد.
امید یک شخصیت ماندگار است، یا بهتر است بگویم یک نماد!
امید، شخصیتی کله شق، جسور و احساساتی دارد! نماد انسان‌هایی است که در راه آزادطلبی تنبیه شدند.
او خواست حقایق را نشان دهد و برای همین شجاعت زیادی خرج داد. سرانجام شکست خورد و این شکست باعث تحول در خوی او شد! در اصول نویسندگی کارکترهای اصلی داستان نقطه‌ای دارند که در آنجا تغییر می‌کنند و شما این ا.صل را به خوبی رعایت کردید
بعد از این شکست امید بازداشت شد و تصمیم به انتقام گرفت! اما دیگر اندازه گذشته تند نمی‌نویسد. البته یک عنصر در او هرگز تغییر نکرد "جسارت!" از نظر من امید اندازه قبل جسور بود.
شخصیت‌های فرعی حضوری پررنگ اندازه امید نداشتند؛ فرحناز و امیرعلی حامی امید بودند.
مارال خواهر وی که حضور چندانی نداشت و فقط در ابتدای داستان نقش داشت و همچنین اسدی.
احساس می‌کنم می‌خواهید از شخصیت‌های امیرعلی و فرحناز بهره بیشتری ببرید و بنده هم این کار را توصیه می‌کنم.

محتوا و شخصیت‌های داستان کاملا اجتماعی است!
داستان اجتماعی فقط نوشتن از طلاق و خشونت و افسردگی و شکست عشقی و... نیست! این را نویسندگان به خوبی اثبات کردند.
بعضی اوقات اجتماعی نویسی یعنی نوشتن از درد مردم!
بگذریم... امید ایمان یک نویسنده و مقاله نویس است که بعد از انتشار متنی نامناسب دستگیر شد.
احساس می‌کنم روند داستان تند بود و همه چیز پشت سر هم رخ داد. دستگیری و آزادی و تغییر!
شاید به دلیل اینکه داستان کوتاه است مجبورید روند داستان را تندتر کنید، می‌توانید اتفاقات بعد از این را با توضیحات و پردازش بیشتری بنویسید.
آقای امید ایمان چرا یک کارگروهی زیبا است که ارزش چندبار مطالعه را دارد! کمی عجول پیش می‌رفت اما این از ارزشش چیزی کم نمی‌کند و الویت‌های داستان‌نویسی را رعایت کرده بود.


نویسندگان ارجمند سپاس بابت انتقادپذیری شما
Hades
کادر نقد رمان 98


رمان آقای امید ایمان، چرا؟ | کار گروهی کاربران انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • عالی
  • جذاب
  • تشکر
Reactions: Z.A.H.Ř.Ą༻، !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ!، Mohadeseh.f و 9 نفر دیگر

Narín✿

سرپرست بخش کتاب
سرپرست بخش
ناظر کتاب
ویراستار انجمن
  
  
عضویت
1/12/19
ارسال ها
2,272
امتیاز واکنش
44,317
امتیاز
418
محل سکونت
☁️
زمان حضور
107 روز 12 ساعت 35 دقیقه
نه به عنوان یک منتقد من فقط یک مخطبم!
امید ایمان پر از معنا و مفهوم بود!
بعد از مدت‌ها شاهد یک کار عالی بودم.
نویسندگان یکم عجول بودن و سیر اثر رو رو درو تنده؛ اگه یکم اروم‌تر پیش برن عالی میشه!
این روزا نویسنده‌ها زووم کردن رو ژانر عاشقانه و یا فانتزی، کمتر کسی می‌تونه به این خوبی اجتماعی بنویسه.
خستگی و روانِ‌ پریشان امید ایمان قشنگ حس و حالش به مخاطب منتقل می‌شد.
مونولوگ‌های قویش کار رو بهتر و بهتر می‌کرد.
دیالوگ‌ها هیچ‌کدوم بی هدف نبودن و حرف‌هایی‌ الکی و بی خود نمی‌زند مثل؛ سلام و عیلک و خداحافظ و...
از اول خوندن این سوال 《آقای امید ایمان، چرا》 تو ذهن خواننده ایجاد میشه، واین یعنی نویسندگان تونستن هم یه اسم خوب و هم ایده‌پردازیه خوبی بکنن.
رمانی و موفق و عالی.
امیدوارم رو همین روند ادامه پیدا کنه و عالی و عالی‌ترم بشه!
امیدوارم امید ایمان بتونه به خواسته‌هایش برسه!
شاهد پیشرفت‌هاتون باشم
موفق باشین نرگس و محیا و عسل جان هر سه‌تون♡
کارگروهی چندان هم راحت نیست؛ اما با دیدن و خوندن کار شما فهمیدم اونقدرا هم سخت نیست♡
Asal_Zinati
Narges_Alioghli
mahaflaki


رمان آقای امید ایمان، چرا؟ | کار گروهی کاربران انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: Ghazaleh.A، Mohadeseh.f، MĀŘÝM و 6 نفر دیگر

Asal_Zinati

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/2/20
ارسال ها
593
امتیاز واکنش
19,814
امتیاز
303
محل سکونت
دیوار..
زمان حضور
129 روز 11 ساعت 21 دقیقه
به نام ایزد یکتا
نقد و برسی داستان کوتاه آقای امید ایمان چرا؟

"او معتاد نفس‌های عمیق بود. اصلاً او معتاد تمام عمق‌های دنیا بود"
داستان کوتاه (آقای امید ایمان چرا؟) پر از جملات مفهومی با ایهام بود که هر کسی از خواندن آنها لذ‌ت خواهد برد!
حتی می‌توان آنرا جزو کتبی حساب کرد که می‌توان ساعت‌ها بی‌وقفه مطالعه کرد.
نثر قوی اثر اصلیترین دلیل موفقیت داستان شماست! نثر ادبی سوم شخص نگارشی دشوار دارد و باید اعتراف کرد شما از پسش برآمده بودید، جدا از این نویسندگان به جملات انتخابی مونولوگ‌ها اهمیت زیادی قائل بودند. به بهترین نحو آن را با آرایه‌ها زینت بخشیدند. البته در بعضی از بندها تکرار کلمات متعددی وجود داشت با این حال واقعا در این زمینه بسی خوب عمل کردید!
این نکته قوت روی توصیفات احساسات و حالت هم تاثیر داشت.
احساسات امید قابل ادراک بود؛ استرس و خستگی او را خواننده به راحتی می‌تواند درک کند و با او خوی بگیرد. هرچند به نظرم در توصیفات مکان کم کاری کردید. شیوه بیان توصیفات شما بسیار درست است! توصیفات را با استفاده از اتفاقات داخل داستان نشان می‌دهید.

تنها رهاوردش، بیشتر شدن فشار دستان مردان بر بازوی نه چندان قطورش بود.
از این جمله به راحتی خواننده می‌تواند امید ایمان را یک مرد لاغر تصور کرد و کمی ضعیف از نظر قدرت فیزیکی...
توصیفات مکان نه اینکه وجود نداشته باشند، ولی کم هستند! می‌توان تصور کرد شخصیت‌ها چه احساسی دارند و هر کدام چه عکس العملی از خود بروز می‌دهد اما نمی‌شود فضای آنجا را به صورت دقیق تصور کرد.
امید یک شخصیت ماندگار است، یا بهتر است بگویم یک نماد!
امید، شخصیتی کله شق، جسور و احساساتی دارد! نماد انسان‌هایی است که در راه آزادطلبی تنبیه شدند.
او خواست حقایق را نشان دهد و برای همین شجاعت زیادی خرج داد. سرانجام شکست خورد و این شکست باعث تحول در خوی او شد! در اصول نویسندگی کارکترهای اصلی داستان نقطه‌ای دارند که در آنجا تغییر می‌کنند و شما این ا.صل را به خوبی رعایت کردید
بعد از این شکست امید بازداشت شد و تصمیم به انتقام گرفت! اما دیگر اندازه گذشته تند نمی‌نویسد. البته یک عنصر در او هرگز تغییر نکرد "جسارت!" از نظر من امید اندازه قبل جسور بود.
شخصیت‌های فرعی حضوری پررنگ اندازه امید نداشتند؛ فرحناز و امیرعلی حامی امید بودند.
مارال خواهر وی که حضور چندانی نداشت و فقط در ابتدای داستان نقش داشت و همچنین اسدی.
احساس می‌کنم می‌خواهید از شخصیت‌های امیرعلی و فرحناز بهره بیشتری ببرید و بنده هم این کار را توصیه می‌کنم.

محتوا و شخصیت‌های داستان کاملا اجتماعی است!
داستان اجتماعی فقط نوشتن از طلاق و خشونت و افسردگی و شکست عشقی و... نیست! این را نویسندگان به خوبی اثبات کردند.
بعضی اوقات اجتماعی نویسی یعنی نوشتن از درد مردم!
بگذریم... امید ایمان یک نویسنده و مقاله نویس است که بعد از انتشار متنی نامناسب دستگیر شد.
احساس می‌کنم روند داستان تند بود و همه چیز پشت سر هم رخ داد. دستگیری و آزادی و تغییر!
شاید به دلیل اینکه داستان کوتاه است مجبورید روند داستان را تندتر کنید، می‌توانید اتفاقات بعد از این را با توضیحات و پردازش بیشتری بنویسید.
آقای امید ایمان چرا یک کارگروهی زیبا است که ارزش چندبار مطالعه را دارد! کمی عجول پیش می‌رفت اما این از ارزشش چیزی کم نمی‌کند و الویت‌های داستان‌نویسی را رعایت کرده بود.


نویسندگان ارجمند سپاس بابت انتقادپذیری شما
Hades
کادر نقد رمان 98
ممنون بابت نقد و وقتی که گذاشتی، تغییرات انجام شد. :rose:
نه به عنوان یک منتقد من فقط یک مخطبم!
امید ایمان پر از معنا و مفهوم بود!
بعد از مدت‌ها شاهد یک کار عالی بودم.
نویسندگان یکم عجول بودن و سیر اثر رو رو درو تنده؛ اگه یکم اروم‌تر پیش برن عالی میشه!
این روزا نویسنده‌ها زووم کردن رو ژانر عاشقانه و یا فانتزی، کمتر کسی می‌تونه به این خوبی اجتماعی بنویسه.
خستگی و روانِ‌ پریشان امید ایمان قشنگ حس و حالش به مخاطب منتقل می‌شد.
مونولوگ‌های قویش کار رو بهتر و بهتر می‌کرد.
دیالوگ‌ها هیچ‌کدوم بی هدف نبودن و حرف‌هایی‌ الکی و بی خود نمی‌زند مثل؛ سلام و عیلک و خداحافظ و...
از اول خوندن این سوال 《آقای امید ایمان، چرا》 تو ذهن خواننده ایجاد میشه، واین یعنی نویسندگان تونستن هم یه اسم خوب و هم ایده‌پردازیه خوبی بکنن.
رمانی و موفق و عالی.
امیدوارم رو همین روند ادامه پیدا کنه و عالی و عالی‌ترم بشه!
امیدوارم امید ایمان بتونه به خواسته‌هایش برسه!
شاهد پیشرفت‌هاتون باشم
موفق باشین نرگس و محیا و عسل جان هر سه‌تون♡
کارگروهی چندان هم راحت نیست؛ اما با دیدن و خوندن کار شما فهمیدم اونقدرا هم سخت نیست♡
Asal_Zinati
Narges_Alioghli
mahaflaki
ممنونیم :rose:


رمان آقای امید ایمان، چرا؟ | کار گروهی کاربران انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Karkiz، MĀŘÝM، FaTeMeH QaSeMi و 5 نفر دیگر

yeganeh yami

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/3/20
ارسال ها
1,025
امتیاز واکنش
17,400
امتیاز
323
سن
20
محل سکونت
زیر گنبد کبود
زمان حضور
92 روز 19 ساعت 14 دقیقه
«بسم رب القلم و ما یسطرون»
نقد و بررسی داستان کوتاه آقای امید ایمان، چرا؟ | کارگروهی نویسندگان انجمن رمان98
توجه:
1) این نقد مربوط به آغاز اثر تا پایان پارت 15 است.
2) بی‌غرض بخوانیم.
3) این نقد ممکن است 15 پارت نخستین داستان را لو بدهد.

  • امید ایمان اجتماع است و اجتماع امید ایمان!
امید ایمان از آن دسته انسان‌هایی‌ست که زندگی خویش را در گروی حیات جامعه‌اش می‌داند و سعی دارد با قلمش، قدمی هر چند کوتاه به سمت جهانی آزادتر و شاید مهربان‌تر از دنیای کنونی بردارد. البته شایان ذکر است که این قدم از دید خودِ #آقای_امید_ایمان بسی سازنده است و مسلماً جامعه از این حرکت خوش‌حال نخواهد شد!
  • #امید_ایمان در خلاصه، کمی معرفی می‌شود.
خلاصه امید ایمان، از همان ابتدای اثر، مخاطب را با آنچه در ادامه می‌خواند آشنا می‌کند. به نظرم این نقطۀ قوت بزرگی‌ست! چرا که در بسیاری از رمان‌ها و داستان‌های مجازی شاهد خلاصه نبودن خلاصه‌هاییم! (خلاصه‌های دکلمه‌طور یا پرحرف که کل داستان را لو می‌دهند در این دسته قرار می‌گیرند.) استفاده از آرایه‌های مناسب نظیر کنایه در این بخش از داستان، باعث ارتباط بهتر و بیش‌تر مخاطب با اثر شده، از این بابت به شما تبریک می‌گویم.

  • مقدمۀ اثر مخاطب را کیش و مات می‌کند.
انتخاب زاویه دید یکی از #هواداران_امید_ایمان برای مقدمه کمی جسورانه به نظر می‌رسد و شاید باعث به خطا انداختن ذهن مخاطب شود، اما آنقدر دلنشین و طبیعی نوشته شده که می‌توان به نتیجه خوش‌آیند این حربه اعتراف کرد. انتخاب واژگان مناسب و همین‌طور خودمانی بودن متن حس درک مخاطب را القا می‌کند. اما لازم به ذکر است اگر مقدمه همین‌جا رها شده و در پایان داستان از این عنصر یاد نشود، صد در صد اثر منفی بر داستان شما خواهد داشت!
  • امید شخصیتی چند وجهی است.
امید فردی خانواده دوست، منزوی و در عین‌حال جسور است. تضاد درونی و برخی از رفتارهای ضد و نقیضش، ریشه در این امر دارند. بقیه شخصیت‌های داستان شخصیت‌های جانبی و گاها منفعلی هستند که یا امید را در جدال با اجتماع همراهی کرده یا از در مخالفت با وی برمی‌خیزند.
از امیرعلی به عنوان فردی همراه و از مارال به عنوان دختری صاف و ساده مانند آیینه یاد می‌شود. اسدی فردی محتاط است و مامان گلی یک مادر تمام عیار! اکثراً امید در خلال آشفتگی‌های ذهنی‌اش در این ستیز بی‌پایان به این افراد می‌اندیشد یا عملی کوتاه از آن‌ها مشاهده می‌کنیم.

  • امید به تندی پیش می‌رود.
اگر داستان امید ایمان یک داستان عاشقانه یا تراژدی بود، می‌شد از سیر و روند تند داستان خرده گرفت. اما از آن جایی که روند تند اثر باعث بالا بردن گنگی داستان و کمک به نویسنده برای کنترل مخاطب شده، می‌توان گفت سیر امید ایمان مناسب است.
  • ممکن است ایده امید ایمان به ذهن هر فرد برسد!
ایده امید ایمان ایده‌ای نو نیست. به نظرم اگر ایده داستان اجتماعی نو باشد، ضعف آن ایده را می‌رساند. ایده داستان اجتماعی باید آشنا و ملموس به نظر برسد تا اجتماعی شود. که داستان از این معیار برخوردار بود. لازم به ذکر است این اثر علی‌رغم نداشتن ایده‌ای نو، کلیشه‌ای نیست زیرا پردازش خلاقانه به موضوع باعث پدید آمدن امید ایمانی جدید و جالب شده.
  • امید با دستان بسته اجتماعی بودن، خوب پیش می‌رود.
داستان اجتماعی جای مانور فراوانی برای استفاده از آرایه‌های ادبی ندارد! اما امید ایمان ما به سبب تحریر داستانش توسط نویسندگانی متبحر توانسته سری در سرها برآورد! متن با آرایه‌هایی همچون کنایه –سرش بوی قرمه‌سبزی می‌دهد-، ایهام- امید اما خیره‌ی درون بود- و حس‌آمیزی و گاها ترکیب‌های اضافی و استعاری جالب مزین شده و این جای ستایش دارد. نویسندگان بر متن سوارند. می‌دانند چه می‌خواهند و می‌توانند آنچه می‌خواهند را بنویسند پس دیگر جای کلامی باقی نخواهد ماند!
ادامه دارد...


رمان آقای امید ایمان، چرا؟ | کار گروهی کاربران انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: ~HadeS~، Ghazaleh.A، Karkiz و 5 نفر دیگر

yeganeh yami

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/3/20
ارسال ها
1,025
امتیاز واکنش
17,400
امتیاز
323
سن
20
محل سکونت
زیر گنبد کبود
زمان حضور
92 روز 19 ساعت 14 دقیقه
  • نمی‌توان از جامعه امید ایمان گلایه کرد!
از آن جا که امید ایمان داستانی اجتماعی‌ست. بد نیست کمی به تحلیل این اثر از دید جامعه‌شناسان بپردازیم.
امید ایمان فردیست با عقاید، ارزش‌ها و آرمان‌های غیر هم جهت با جامعۀ خویش. بدیهی‌ست که جامعه به مخالفت و سرکوب وی می‌سازد، چه شخص شخیص خودش را به بند بکشد، چه قلم چون اژدهایش را!
هر جامعه‌ای بر اساس عقاید و ارزش‌هایش که عمیق‌ترین لایه فرهنگ هستند، از دیگر جهان‌ها متمایز می‌شود. هر فرهنگ عقاید و ارزش‌های هم‌سو با خویش را تشویق کرده و ارزش‌ها . عقاید نقیض خویش را سرکوب می‌کند. پس با این دید، واکنش دریافتی امید ایمان از چاپ مقاله‌اش دور از ذهن و غیرمنطقی به نظر نمی‌آمد.
افکار، عقاید و خلقیات هر فرد در جهان ذهنی‌اش قرار می‌گیرد اما زمانی که در جهان فرهنگی نمود پیدا کند، مربوط به فرهنگ و جامعه نیز می‌شود. مثلاً، فردی با خلق تنگ از خواب بیدار شده و به محل کارش می‌رود- تا این قسمت به جهان ذهنی یا به عبارتی به خود فرد مربوط است!- اما به محض برخورد با ارباب رجوع و واکنشش نسبت به او، از حیطۀ جهان ذهنی‌اش بیرون آمده و این اخلاقش به اجتماع نیز مربوط است! امید ایمان نیز از همین اصل پیروی می‌کند. زمانی که عقاید و آرمان‌هایش را در ذهن خویش نگاه می‌دارد، جامعه حق سرکوبش را ندارد! اما به محض تراوش این افکار به جهان فرهنگی، به جامعه مربوط شده و همان‌طور که بالا ذکر شد، آن فرهنگ حق سرکوب و مخالفت با وی را دارد و به نوعی واکنش طبیعی‌اش به حساب می‌آید!
حساب کنید فردی در یک جامعه امپریالیسم درباره مساوات و عدم برتری ثروتمندان، نقاشی یا مجسمه‌ای ارائه کند. واکنش جهان اجتماعی چه خواهد بود؟!
اگر با این دید به امید ایمان نگاه کنیم، گلایه‌هایش از جامعه کمی غیر منطقی و گاهاً زورگویانه تلقی می‌شود! اما از آن‌جا که ادبیات، مرزها را جا به جا می‌کند، مبالغه در تقصیرها به گردن جامعه قابل هضم است.
پیشنهاد می‌کنم در انتهای اثر این مسئله را به طور کوتاه و خلاصه از زبان یکی از کاراکترها –چه بسا انتخاب خود امید ایمان- بیان و ذکر کنید و کمی از موضع جامعه مقصر و سرکوب‌گر است، بکاهید. به یاد داشته باشید در بند کشیدن امید ایمان به مدت چهار سال، واکنش طبیعی اجتماع بوده و هیچ گلایه در آن وارد نیست! لازم به ذکر است، گرچه عقاید مخالف فرهنگ در ابتدا با مخالفت رو به رو می‌شوند اما اگر بر آن‌ها اهتمام ورزیده و عده‌ای با این عقاید موافق و هم‌جهت باشند، باعث ایجاد یک عقیده و آرمان مشترک یا به عبارتی فرهنگ شده و می‌تواند فرهنگ غالب را از بین برده (انقلاب) یا آن را به خدمت گیرد (تغییر نظام و قوانین اساسی به نفع فرهنگ غالب).

  • امید ایمان تأثیرگذار بود.
در کل می‌توان گفت داستان کوتاه امید ایمان تا به این مرحله تأثیرگذار بود. متن شیوا، پردازش دقیق و جدید به موضوع، بیان خلاقانه و عدم تلاش نویسندگان برای استفاده از کلمات عجیب و نامفهوم باعث گیرایی متن و اثر شده.
امید است باهمراهی امید، شاهد درخشش هر چه بیش‌تر این اثر باشیم.

«با آرزوی موفقیت و سربلندی»
«یگانه یامی»


رمان آقای امید ایمان، چرا؟ | کار گروهی کاربران انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: ~HadeS~، Ghazaleh.A، Karkiz و 5 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا