در حال تایپ رمان شکاف کورتکس | T-R کاربر انجمن رمان ۹۸

T-R · 6/12/20

پارت نهم

تیم گفت:
_خودشه انجمن می‌دونه!
_چه اتفاقی افتاده؟!رارا کجاست؟!
تیلور گفت:
_موضوع اینه که تو فکر می‌کنی خیلی راحت میتونیم تو خیابون راه بریم انسانها رو شکار کنیم یا از شیرشون استفاده کنیم!
تیم گفت:
_هر موقع یه فرد جدید تبدیل میشه ، باید به انجمن خبر بده.انجمن مثل نیرویه پلیس میمونه تا اگه کسی هویت ما رو فاش کرد مجازات بشه...

T-R · 15/12/20

پارت دهم

-نه نه نه نه!
دستم رو جلویه دهنم گرفتم تا جیغ نزنم.
مردی که کنار زن بلوند بود گفت:
-کار خوب پیش رفت؟
زن گفت:
-اره فقط دختره خیلی حرف میزد.سرم درد می‌کنه.
مرد گفت:
-برو ، ویو منتظرته.
***
-نه نه نه نه!چه بلایی سرش اومده؟!
تیلور گفت:
-خب تیم، هنوزم سنجاب داری؟
میترسم کم بیاریم.
***
-این افتضاحه!
تیلور گفت:
-این که بفهمه تقصیر...

T-R · 23/12/20

پارت یازدهم

-واقعا؟یه ون مشکی؟! مشخصا جلب توجه نمیکنه .
_ تیلور با عقب نشستن کنار نمیاد و رارا هم با پیش تو نشستن. و منم تنها کسیم که گواهینامه دارم.
تیلور گفت:
_اشتباه نکن برادر .
تیم گفت :
_خوابشو ببینی تیلور ، آخرین باری که ماشینو بهت دادم فقط فرمونو برگردوندی.
رارا گفت:
_ واقعا مسخرس شما آدما رو میخورین برایه کی مهمه گواهینامه...

T-R · 14/1/21

پارت دوازدهم

_نه نه نه!من نمیرم مدرسه!
_ببین من واقعا متسفام!ولی نه تو میری مدرسه.
تیم ازدر میاد داخل.
تیم گفت:
_خب،تبریک میگم تو از هفته دیگه رسما باید بری مدرسه،ساعت هفت و چهل و پنج دقیقه.
این که به صوت قطعی من اهن ربایی بودم که بد شانسی رو جذب میکردم وحشدناک بود.اما چوب بانبویه رارا هم کمکی نمیکرد.
جردن گفت:
_عالیه من با یه روانی...

T-R · 7/2/21

پارت سیزدهم

_هی مدرسه چطور بود؟
جردن گفت:
_صبر کن ببینم...افتضاح بود!
_ آره تو فقط باید سعی کنی مدیر مدرسه بخاطر تعلیق شدنت به من زنگ نزنه.
_واقعا؟! داری مثل یه خواهر دلسوزو رفتار میکنی؟ وای...متحول شدم.
_تو حق نداری باهام اینطوری حرف بزنی تو فقط شونزده سالته!
_هی شونزده سال و نیم!
رارا از داخل اتاق داد زد:هی هندرسون،باید بیای اینو...

T-R · 22/2/21

پارت چهاردهم

رارا گفت:
_شر تو به من گفته بودی مامان بزرگت سکته قلبی کرده!
_اون سکته قلبی کرده!
تیلور گفت:
پس مرلین مونرو زنده شده و شده و الان داخل اتاقه درسته؟!
یه داستان جالب...من بهش میگم...بد شانسی خوانواده کُفمن.بِلگراد کفمن زن اتریشی که همسرشو از دست داد و با دختر دو سالش به روسیه نقل مکان کرد.
رارا گفت:
_اون سعی کرد منو...

T-R · 28/2/21

پارت پانزدهم

رارا گفت:
_ما هممون میمیریم!
_شاید بتونیم باهاش حرف بزنیم!
تیلور گفت:
_اره ولی اون ترجیه میده با تبرش حرف بزنه!
در شکسته شد.
رارا گفت:
_ما هم یه ماهیتابه داریم درسته شارون؟!
تیم گفت:
_دیگه نداریم...
_جردن...از پنجره پرتش کرد بیرون.
رارا گفت:
_اگه من مردم...برام یه همسر پیدا کنید و بهش بگید خیلی دوسش داشتم.
بلگراد وارد...

T-R · 25/3/21

پارت هفدهم

رارا گفت:
_هندرسون...تو باعث شدی...
_نکته مثبتش اینه که زنده ایم درسته؟!
رارا گفت:
_من زنده نیستم هندرسون!من زنده نیستم ، چون هر بارکه تو خیابون راه میرم دلم میخوادشیره وجود هر فردی که از کنارم رد میشه رو بکشم بیرون!من زنده نیستم چون زخمی نمیشم! من زنده نیستم چون نمیتونم عاشق کسی باشم و تعطیلات کریسمس کنار خوانوادم بمونم و...

T-R · 31/3/21

پارت هجدهم

این نکته که تمام خوانواده کفمن با همسراشون مشکل داشتن باعث میشه سعی نکنم به مشکلات عاشقانه تیلور و تیم فک کنم. چون در نهایت موجب این میشه که هر دو یه چاقو تو گردن هم فرو کنیم.
تلفنم زنگ خرد.
_علو؟
_هندرسون تو کدوم جهنمی هستی؟
_الان تلفن قطع میکنم تیلور...
_کلارا بازداشت شده...
_تیم؟!
***
فودگاه ساعت چهار یه پروتز به واتر...

T-R · 11/5/21

پارت نوزدهم
دوسال از زمانی که نیکا کفمن مرد میگذره....کالج تموم شده و من تونستم یه مغازه ورشکسته شده رو بخرم.و وقتی که حس میکنم زندگیم یه روند طبیعی به خودش گرفته میفهمم نامزدم واسه این باهامه که شبیه مامان مامان بزرگ مردمم.خب...طبیعتاً به چاقویه رارا برایه فرو کردن داخل گردنم نیاز دارم.ولی جردن هفته پیش اونو تو اسید حل...

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

عضو تازه وارد انجمن

عضو تازه وارد انجمن

عضو تازه وارد انجمن

عضو تازه وارد انجمن

عضو تازه وارد انجمن

عضو تازه وارد انجمن

عضو تازه وارد انجمن

عضو تازه وارد انجمن

عضو تازه وارد انجمن

عضو تازه وارد انجمن

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین