خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

KURO TOKA

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/8/19
ارسال ها
954
امتیاز واکنش
20,501
امتیاز
418
محل سکونت
卂几|爪乇 ㄥ卂几ᗪ 丂卂Ꮆ卂
زمان حضور
106 روز 4 ساعت 11 دقیقه
یه مسئله ریاضی بدجور اعصابمو به هم ریخت.رفتم پیش بابام تاشاید اون بتونه حلش کنه.در اتاقشو زدم.گفت:بیاتو...رفتم داخل و درو پشت سرم بستم...دستم رو دستگیره در بود که یادم افتاد بابام ۶روزه رفته ماموریت و هنوز نیومده...


《دیالوگ های ترسناک》

 
  • تشکر
Reactions: . faRiBa . و Asal_Zinati

KURO TOKA

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/8/19
ارسال ها
954
امتیاز واکنش
20,501
امتیاز
418
محل سکونت
卂几|爪乇 ㄥ卂几ᗪ 丂卂Ꮆ卂
زمان حضور
106 روز 4 ساعت 11 دقیقه
چراغ اتاقش روشنه اما من الان از سر خاکش برگشتم...


《دیالوگ های ترسناک》

 
  • تشکر
Reactions: . faRiBa . و Asal_Zinati

KURO TOKA

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/8/19
ارسال ها
954
امتیاز واکنش
20,501
امتیاز
418
محل سکونت
卂几|爪乇 ㄥ卂几ᗪ 丂卂Ꮆ卂
زمان حضور
106 روز 4 ساعت 11 دقیقه
در تمام زمانی که توی این خونه زندگی کردم حاضرم قسم بخورم بیشتر از درهایی که باز کردم،بستم...


《دیالوگ های ترسناک》

 
  • تشکر
Reactions: . faRiBa . و Asal_Zinati

KURO TOKA

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/8/19
ارسال ها
954
امتیاز واکنش
20,501
امتیاز
418
محل سکونت
卂几|爪乇 ㄥ卂几ᗪ 丂卂Ꮆ卂
زمان حضور
106 روز 4 ساعت 11 دقیقه
خوابیده بودم...ناگهان حرارت دستی رو به دور گردنم احساس کردم....به اطراف نگاه کردم؛کسی در آن نزدیکی نبود...


《دیالوگ های ترسناک》

 
  • تشکر
Reactions: . faRiBa . و Asal_Zinati

KURO TOKA

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/8/19
ارسال ها
954
امتیاز واکنش
20,501
امتیاز
418
محل سکونت
卂几|爪乇 ㄥ卂几ᗪ 丂卂Ꮆ卂
زمان حضور
106 روز 4 ساعت 11 دقیقه
اه اذیت نکن رضا،غلغلکم میاد،اینو به برادرم گفتم که نصفه شبی داشت پامو غلغلک میداد،وقتی دیم دست برادرم نیست پاشدم که بزنمش،ولی هیچکس تو اتاق نبود...


《دیالوگ های ترسناک》

 
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .

KURO TOKA

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/8/19
ارسال ها
954
امتیاز واکنش
20,501
امتیاز
418
محل سکونت
卂几|爪乇 ㄥ卂几ᗪ 丂卂Ꮆ卂
زمان حضور
106 روز 4 ساعت 11 دقیقه
آخرین انسان روی زمین تنها در اتاقش نشسته بودکه ناگهان در زدند؟!!...


《دیالوگ های ترسناک》

 
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .

KURO TOKA

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/8/19
ارسال ها
954
امتیاز واکنش
20,501
امتیاز
418
محل سکونت
卂几|爪乇 ㄥ卂几ᗪ 丂卂Ꮆ卂
زمان حضور
106 روز 4 ساعت 11 دقیقه
●ازش نمیترسیدم توی چشماش خیره شدم و بهش گفتم تو فقط یک خیال احمقانه هستی و چشمامو ببندم دیگ نمیبینمت چشمامو بستم گرمی خونی ک از شاهرگم بیرون میزد باعث شد دیگه نتونم چشمامو باز کنم....


《دیالوگ های ترسناک》

 
  • تشکر
Reactions: . faRiBa .

KURO TOKA

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/8/19
ارسال ها
954
امتیاز واکنش
20,501
امتیاز
418
محل سکونت
卂几|爪乇 ㄥ卂几ᗪ 丂卂Ꮆ卂
زمان حضور
106 روز 4 ساعت 11 دقیقه
با برادرم یک تلفن لیوانی درست کردیم و باهم بازی میکنیم.
دیشب از صدای خش خش تلفن لیوانی بیدار شدم؛صدای برادرم بود که منو صدا میزد..
نخ تلفن لیوانی از داخل کمد بیرون اومده بود
حتما برادرم تو کمد بود
سرجام نشستم و توی لیوان گفتم:
-ساموئل!بیا بیرون اگه پدر بیدار بشه تو درد سر میفتیم.
در همین موقع برادرم دست روی شونم گذاشت گفت:
-اونی که توی کمده من نیستم


《دیالوگ های ترسناک》

 
  • تشکر
Reactions: . faRiBa . و [ RAMIN ]
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا