خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
دل‌هاي آدمي مخزن حب الهي است، دلي را که هر روز به چيزي غير خدا تعلق پيدا کند، قلبي بد*کاره و بي‌ادب است. انسان بايد تمام ابعاد وجودي‌اش؛ يعني عقل، قلب، نفس، اعضا و جوارحش را ادب کند. اين موضوع در روايات هم آمده است. اميرالمومنين عليه‌السلام مي‌فرمايد: زک قلبک بالأدب کما يذکى‌النار بالحطب‏.


دل‌هاي آدمي مخزن حب الهي است، دلي را که هر روز به چيزي غير خدا تعلق پيدا کند، قلبي بد*کاره و بي‌ادب است. انسان بايد تمام ابعاد وجودي‌اش؛ يعني عقل، قلب، نفس، اعضا و جوارحش را ادب کند. اين موضوع در روايات هم آمده است. اميرالمومنين عليه‌السلام مي‌فرمايد: زک قلبک بالأدب کما يذکى‌النار بالحطب‌. (بحارالأنوار/74/207)

در اين‌جا دو تا مطلب را به طور خلاصه عرض مي‌کنم؛ يک بحث در باب تطهير قلب است و يک بحث در باب تزکيه نفس. تزکيه، هم شامل تطهير مي‌شود و هم شامل رشد. انسان، هم وظيفه دارد دلش را پاک کند و هم وظيفه دارد آن را رشد بدهد.
ادب قلب

قلبي که تطهير نشده است بي‌ادب است. ما در باب ادب و تربيت گفتيم که ادب الهي، عبارت از مرزشناسي و مرزداري است. در اين باب از روايت هم استفاده کرديم. مرزشناسي يعني اوامر الهي و دستورات خدا. مرزداري يعني به کار بستن اوامر و دستورات الهي، که مصرف نيرو در مرزداري است. خلاصه بحث اين است که انسان، اگر نيرويي که در هر بعدي از ابعاد وجودي اش دارد، در راه رضاي خدا مصرف کند، آن بعد وجودي‌اش را مؤدب کرده است و اگر در راه غير رضاي الهي مصرف کند آن بعد وجودي‌اش بي‌ادب است.

قلب، يک بعد از ابعاد وجودي انسان است. بحث در اين است که کارايي قلب در چيست که انسان از او کار مي‌کشد. اگر کاري را که انسان از قلب کشيد، در راه رضاي خدا بود، آن قلب مي‌شود باادب. اما اگر در راه رضاي خدا نبود، آن قلب مي‌شود بي‌ادب.


راه‌هاي تطهير قلب

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo*، FaTeMeH QaSeMi و ~ZaHrA~

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
ظروف خدا

قلب يک ظرف است و ادب و بي‌ادبي اين ظرف در ربط با مظروف آن است. ما راجع به قلب روايات متعدد داريم که همين تعبير است. علي عليه‌السلام مي‌فرمايد: «إن هذه‌القلوب أوعيةٌ»؛ اين دل‌ها ظروف هستند. «فخيرها أوعاها»(بحارالأنوار/1/188) در روايتي ديگر از پيغمبر اکرم هست که فرمودند: «قال رسول‌الله صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم: ان لله تعالي في‌الارض اواني الا و هي‌القلوب»؛ در زمين، براي خدا ظرف‌هايي وجود دارد که عبارت از دلها است. صحبت در اين است که اين ظرف براي کيست و مظروفش چيست؟



حرم‌الله و نامـ*ـوس خدا

چون بحث قلب، بحث مفصلي است من نمي‌خواهم واردش شوم، فقط اشاره مي‌کنم و رد مي‌شوم. در باب قلب، اين ظرف را به اشکال گوناگون تعبير مي‌کنند. مي‌گويند: قلب، مخزني است که مظروفش حب الهي است، «مخزن حب الهي». گاهي از اين ظرف به «دار حق‌تعالي» تعببير مي‌کنند. گاهي به «بيت حق‌تعالي». در روايت به «حرم حق‌تعالي» تعبير مي‌کنند. در روايتي است که؛ «القلب حرم‌الله فلا تسکن حرم‌الله غير‌الله» (بحارالأنوار، ج67، ص25) هم ظرف را مي‌گويد و هم مظروف را. استاد ما رضوان‌الله‌تعالي‌عليه، تعبيرشان از قلب اين بود که قلب و دل نامـ*ـوس الهي است.

بهترين مظروف دل چيست؟

کار دل، دلبستگي است. مي‌گويند: اين ظرف که مظروفش بايد حب الهي باشد، اگر حب غير خدا در آن جايگزين شود، بي‌ادب است. آنچه که متناسب با آن ظرف بود و بايد در آن راه، که مورد رضاي الهي بود، مصرف مي‌شد، اين بود که حب خدا در اين ظرف مي‌آمد و جايگزين مي‌شد نه حب غير خدا. لذا اين مطلبي که در روايات هست که قلب خود را ادب کن و اين که مي‌گويند: ادب قلب به تطهيرش است، يعني پاک کردن قلب از حب به غير خدا. به اين مي‌گويند: قلب بد*کاره.

دلي که به غير خدا تعلق پيدا کند، بد*کاره و بي‌ادب است!
دلي که هر روز و هر آن، به چيزي غير خدا تعلق پيدا کند، قلبي بد*کاره و بي‌ادب است و اين بد*کاره گري قلب است. دلي که در دل‌بستگي به خدا، راسخ و پابرجا است و غير حب به خدا را در خود راه نمي‌دهد، اين دل و قلب مؤدب به ادب الهي است.

لذا در معارف ما، در باب سلامت قلب و بيماري قلب، که کدام دل سالم است و کدام دل بيمار، معيار حب به خدا است. دلي که به دنيا تعلق گرفته باشد، يعني در آن دل، حب به دنيا رسوخ کرده باشد و دلبسته به دنيا شده باشد، اين قلب مريض است. گفتم: بي‌ادب است، در بيماري‌اش هم مي‌گويم: اين بي‌ادب، بيمار است. بي‌ادب‌ها بيمار هستند.


راه‌هاي تطهير قلب

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo*، FaTeMeH QaSeMi و ~ZaHrA~

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
دل سالم و قلب سليم

آن دل که نيرويش را در راه رضاي الهي مصرف کرده باشد، يعني اين دل، به الله‌تعالي و اولياي خدا تعلق پيدا کرده باشد، اين دل، سالم است.

براي نمونه روايتي را در ذيل اين آيه مي‌خوانم «يوم لا ينفع مالٌ و لا بنون، إلا من أتى‌الله بقلب سليم» (شعرا/ 88و89) قيامت، روزي است که نه پول، نه فرزند و نه چيز ديگري، به درد انسان نمي‌خورد بلکه دل سالم است که به درد او ميخورد.



قلب سالم چه قلبي است؟

روايت از امام صادق صلوات‌الله‌عليه منقول است که حضرت فرمود: «هو‌القلب‌الذي سلم من حبّ‌الدنيا»(بحارالأنوار/7/152) قلب سليم آن قلبي است که از حب به دنيا سلامت باشد و نگذارد حب به دنيا در آن رسوخ کند، اين در ربط با ادب قلب که همان تطهير قلب است.



همه ابعاد وجودي انسان قابل رشد هستند

يک بحث ديگري در همين رابـ*ـطه هست که در روايات هم مطرح است و آن مسئله رشد دل و قلب است. به اين معنا که رشد قلب به چه چيز است. ابعاد وجودي انسان، غير از بعد مادي او که از نظر روند رشد و نکث جدا از بقيه ابعاد است، همگي قابل رشد هستند. عقل و حتي نفس هم قابل رشد هستند.



هرچه مظروف بزرگ‌تر، ظرف بزرگ‌تر

رشد قلب به همين است که ما گفتيم. هرچه مظروف بزرگتر، ظرف هم بزرگتر و هرچه مظروف کوچک‌تر، ظرف هم کوچک‌تر. چون مظروف قلب حب و دوستي است، اگر تعلق دل به يک چيز محدود باشد، قلب هم محدود مي‌شود، اما اگر تعلق دل، به يک چيز نامحدود باشد، رشد قلب هم بي نهايت مي‌شود.



مظروف قلب

خدا نامحدود است پس حب به او هم نامحدود است. يک وقت خط‌کش‌هاي ماديت را وسط نگذاريد. بحث شدت و ضعف است. يعني شدت رشد، به شدت تعلق به خدا است. اين رشد قلب، گاهي در ربط با حالات است و گاهي در ربط با اعمال.



علل رشد قلب

در روايت هست که «قال‌الله‌تعالي لعيسي عليه‌السلام أدب قلبک بالخشية»؛ خشيت يک حالت دروني است که بر محور علم و معرفت استوار است. چه بسا آن خوفي که از درک عظمت خدا ناشي مي‌شود را خشيت تعبير مي‌کنند. «أدب قلبک بالخشية»(تحف‌العقول/500) در ربط با حالات است. روايت از امام صادق عليه‌السلام است؛ «إن‌القلب يحيا و يموت»؛ قلب زنده مي‌شود و مي‌ميرد. « فإذا حي»؛ وقتي که زنده بود « فأدبه بالتطوع» آن را با مستحبات ادب کن. عمل واجب را چه دلت بخواهد و چه نخواهد مجبور هستي انجام دهي. اگر قلب سرحال بود، جايي است که مي‌تواني قلبت را با عملي ادب کني که آن را توسعه دهي، يعني عمل مستحب. «و إذا مات فاقصره على‌الفرائض» (بحارالأنوار/84/47)؛ اگر قلبت مرده است، فقط واجباتت را انجام بده. آن مستحبي که از روي کسالت است، رشد دروني نمي‌آورد.


راه‌هاي تطهير قلب

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo*، FaTeMeH QaSeMi و ~ZaHrA~

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
عاشقان عبادت

اولياي خدا هم در ربط با اعمال خودشان همين روش را داشتند. آن‌ها هيچ‌گاه از عبادت‌، زدگي پيدا نمي‌کردند. اين است که مي‌بينيد آن‌ها عاشق عبادت بودند. از پيغمبر اکرم؛ قرة عيني في‌الصلاة (الکافي/5/321) نماز نور چشم من است. در روايتي از امام محمدباقر عليه‌السلام نقل شده است که؛ «کان علي بن‌الحسين عليه‌السلام يصلي في‌اليوم و‌الليلة ألف رکعة» (وسائل‌الشيعة/ 1/92) اين تعبيرات را راجع به اميرالمؤمنين عليه‌السلام هم داريم. نه اين‌که اين‌ها خسته نمي‌شدند، کأنه نيرو هم مي‌گرفتند. روايت از امام حسن عليه‌السلام است که حضرت مي‌فرمايند: شب جمعه بود، ديدم مادرم در محراب ايستاد و مشغول به نماز و عبادت شد و تا صبح مشغول عبادت بود. يا اين تعبيراتي که راجع به زهرا سلام‌الله‌عليها است که به قدري به عبادت مي‌ايستاد، که پاهاي حضرت ورم مي‌کرد، احساس نمي‌کرد. اولياي خدا، رشدي را که براي دل مملو از حب به خدا بود را از حالات و اعمال تغذيه مي‌کردند و اين اعمال براي‌شان رشد صعودي داشت.

نصایح اخلاقی حضرت آيةالله آقامجتبي تهراني(ره)

اهمیت صبر برای مومن در مسیر زندگی ایمانی خود به قدری است که در روایات متعدد (١) از آن به منزله "رأس" (سر) برای ایمان تعبیر شده است یعنی همان گونه که بدن، بدون سر از بین می رود، ایمانِ بدون صبر هم از بین می رود و فاسد می شود. یکی از بهترین شیوه های تربیتی که در جای جای قرآن و روایات از آن استفاده شده است، ارائه و معرفی الگو و اسوه به مردم است. حضرت امیر المومنین علیه السلام در بخشی از خطبه 160 نهج البلاغه می فرمایند: «شما باید روش پیامبر پاك و مطهر -صلّى اللّه علیه و آله- را پیروى كنید، زیرا در وجود آن حضرت براى كسى كه بخواهد سرمشق بگیرد و یا به تكیه گاهى نسبت داشته باشد سرمشق موجود است.» (٢)
در این مجال کوتاه، برآنیم تا با نگاهی اجمالی به سیره رسول مکرّم اسلام، به زوایایی اندک از صبر و استقامت این اسوه بی نظیر پی ببریم. همچنان که در بخش اول این مقاله گذشت، به بیان روایتی از امام صادق علیه السلام درباره توصیف منزلگاه های صبر پیامبر صلى اللَّه علیه و آله پرداخته شد و اینک ادامه همان روایت(٣) به نظر خوانندگان محترم خواهد رسید.


راه‌هاي تطهير قلب

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo*، FaTeMeH QaSeMi و ~ZaHrA~

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
وعده ای که محقق شد
"... پس پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله خود را به صبر ملزم ساخت، تا اینکه آنها بی احترامی كردند و خداى تبارك و تعالى را به زبان آوردند و او را تكذیب كردند، پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله فرمود: "درباره خودم و خاندان و آبرویم صبر كردم، ولى نسبت به بد گفتن به معبودم صبر ندارم"، خداوند عزّ و جلّ این آیه را نازل فرمود كه: «ما آسمان ها و زمین و آنچه را در میان آنهاست در شش روز [شش دوران] آفریدیم، و هیچ گونه رنج و سختی به ما نرسید! (با این حال چگونه زنده کردن مُردگان برای ما مشکل است؟) در برابر آنچه آنها می گویند شکیبا باش». پس پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله در همه احوال صبر كرد، تا به امامان از عترتش به او مژده دادند و آنها را به صبر معرفى كردند و خدا- جل ثنائه- فرمود: «و از آنان امامان (و پیشوایانی) قرار دادیم که به فرمان ما (مردم را) هدایت می کردند چون شکیبایی نمودند، و به آیات ما یقین داشتند» در این هنگام پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله فرمود: "صبر نسبت به ایمان مانند سر است نسبت به بدن"، پس خداى عزّ و جلّ هم از صبر او شكرگزارى كرد و این آیه را نازل فرمود: «و وعده نیک پروردگارت بر بنی اسرائیل، به خاطر صبر و استقامتی که به خرج دادند، تحقّق یافت و آنچه فرعون و فرعونیان (از کاخ های مجلّل) می ساختند، و آنچه از باغ های داربست دار فراهم ساخته بودند، در هم کوبیدیم!». پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله فرمود: "این بشارتست و انتقام، پس خداى عزّ و جلّ نبرد و كشتار مشركین را به او اجازه فرمود و نازل كرد كه: «مشرکان را هر جا یافتید به قتل برسانید و آنها را اسیر سازید و محاصره کنید و در هر کمینگاه، بر سر راه آنها بنشینید» «و آنها را [بت پرستانی که از هیچ گونه جنایتی ابا ندارند] هر کجا یافتید، به قتل برسانید» پس خدا آنها را به دست پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله و دوستانش بكشت و آن را پاداش صبرش قرار داد، علاوه بر آنچه در آخرت برایش ذخیره كرد، پس هر كه صبر كند و به حساب خدا گذارد، از دنیا نرود تا آنكه خدا چشمش را درباره (سركوبى) دشمنانش روشن كند، علاوه بر آنچه در آخرت برایش ذخیره كند.


راه‌هاي تطهير قلب

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo*، FaTeMeH QaSeMi و ~ZaHrA~

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
تو مقام ولایت را نخواهی داشت، مگر این‌كه اگر تمام اهل شهر جمع شوند و از تو تعریف كنند، شاد نشوی و تمجید دیگران در تو هیچ تأثیری نداشته باشد؛ و اگر همه مردم جمع شدند و از تو بد گفتند، ناراحت نشوی؛ تو خودت را با قرآن بیازمای و ببین رفتارت با قرآن مطابقت دارد یا نه

مقیاس و میزان برای مومن
توجه به یک نکته در مورد آیات شریفه مورد استشهاد امام صادق علیه السلام در روایت فوق، خالی از لطف نیست. خداوند در این آیات به پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله امر می کند که نسبت به بدگویی ها و تهمت ها و ناسزاهای مردم صبر کن. نگذار این بدگویی ها و نیش زبان ها در تو اثری بگذارد و مانع انجام مسئولیت بزرگی که بر عهده ات گذاشته ایم بشود. احادیث فراوانی در منابع روایی ما این نکته را گوشزد می کند که نه اقبال مردم باید موجب مسرّت و خوشحالی مومن شود و نه بی مهری ها و اذیت و آزار آنها باید سبب دلسردی و ناراحتی او بشود. مقیاس و میزان برای مومن اقبال و ادبار مردم نیست.
امام محمد باقر علیه السلام در حدیثی به جابر بن یزید جعفی(٥) می فرمایند: ‌"تو مقام ولایت را نخواهی داشت، مگر این‌كه اگر تمام اهل شهر جمع شوند و از تو تعریف كنند، شاد نشوی و تمجید دیگران در تو هیچ تأثیری نداشته باشد؛ و اگر همه مردم جمع شدند و از تو بد گفتند، ناراحت نشوی؛ تو خودت را با قرآن بیازمای و ببین رفتارت با قرآن مطابقت دارد یا نه."


راه‌هاي تطهير قلب

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo*، FaTeMeH QaSeMi و ~ZaHrA~

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
ضرورت صبر امت خاتم
اما شاید این سوال مطرح شود که پس چرا پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله گاهی از آن تمسخر و استهزاءها و توهین و تحقیرها، محزون و اندوهگین می شد به طوری که خداوند متعال با نزول آیاتی از قرآن – همچنان که در روایت فوق نیز به برخی از آنها اشاره شده است – رسول اکرم صلى اللَّه علیه و آله را تسلّی می داد و به صبر و تحمل در برابر این شدائد امر می کرد؟ وقتی امام محمد باقر علیه السلام خطاب به جابر بن یزید جعفی می فرماید که تو اگر چنین و چنان نباشی، مقام ولایت ما را نخواهی داشت، مگر امکان دارد که پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله که اشرف و اکمل انسان ها است نقصی از این جهت داشته باشند؟!

پیامبر رحمت
در پاسخ به این سوال باید به یک نکته مهم توجه شود و آن اینکه صبر و استقامت این وجود مقدس به عنوان برزگترین مظهر رأفت و رحمت الهی، یک صبر عادی نبود. در طول تاریخ انسان های زیادی مورد تمسخر و استهزاء و توهین و تحقیر و شکنجه و اذیت و آزار قرار گرفته اند و کمابیش همه آن ها را به جان خریدند و صبر کردند و خم به ابرو نیاوردند ولی ویژگی منحصر به فرد حضرت رسول اکرم صلى اللَّه علیه و آله این بود که ایشان مامور بودند بر اندوه ها و غم ها و غصه های ناشی از گمراهی امت خود صبر کنند تا جایی که خداوند خطاب به ایشان فرمود: «لَعَلَّكَ‌ باخِعٌ‌ نَفْسَكَ‌ أَلاَّ یَكُونُوا مُوْمِنِینَ »(٧) گویى مى‌خواهى جان خود را از شدت اندوه از دست دهى بخاطر اینكه آنها ایمان نمى‌آورند. این ویژگی، در احدی جز پیامبران الهی وجود ندارد. رسول اکرم صلى اللَّه علیه و آله لحظه ای از اینکه مردم به شخص ایشان ناسزا می گفتند ناراحت نشد بلکه تمام اندوه و حزن ایشان برای این بود که چرا آنها با این شدّت و حدّت اصرار دارند که راه جهنم و شقاوت ابدی را انتخاب کنند!


راه‌هاي تطهير قلب

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo*، FaTeMeH QaSeMi و ~ZaHrA~

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
حضرت امام خمینی(ره) با اشاره به این خصوصیت نبی مکرّم اسلام صلى اللَّه علیه و آله می فرماید:
"در آیه شریفه سوره هود آمده است: «فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَكَ‌»(8) یعنى همان گونه كه دستور یافته‌اى ایستادگى كن، و هر كه با تو توبه كرده [نیز چنین كند]. در روایتی رسول اكرم صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: «سوره هود مرا پیر كرد به خاطر همین آیه». شیخ عارف كامل شاه آبادى، روحى فداه، فرمودند این آیه در سوره شورى‌(٩) نیز هست، ولی ایشان آیه سوره هود را ذکر کردند به جهت این فراز از آیه که مى‌فرماید: «وَ مَنْ تابَ مَعَكَ». این فراز در آیه مشابه در سوره شورى‌ نیامده است. لذا ذکر آیه سوره هود به این دلیل است که خداى تعالى استقامت امت را نیز از آن بزرگوار خواسته بود و حضرت بیم آن داشت كه مأموریت انجام نگیرد، و الّا خود آن بزرگوار استقامت داشت. بلكه آن حضرت مظهر اسم حكیم «عدل» است."(١٠)
رسول اکرم صلى اللَّه علیه و آله لحظه ای از اینکه مردم به شخص ایشان ناسزا می گفتند ناراحت نشد بلکه تمام اندوه و حزن ایشان برای این بود که چرا آنها با این شدّت و حدّت اصرار دارند که راه جهنم و شقاوت ابدی را انتخاب کنند!

من برای رحمت مبعوث شدم
پیامبر صلى اللَّه علیه و آله نسبت به هدایت مردم حریص بود.(11) آنچه ایشان را ناراحت و محزون می کرد انحراف و کژروی- های مردم بود نه فحش و ناسزاهایی که به شخص ایشان داده می شد! در نقلی آمده است: هنگامی که در جنگ احد دندان مبارک پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله شکست و صورت حضرت به شدت زخمی شد، مشاهده این منظره بر اصحاب ایشان بسیار سخت و ناگوار آمد. اصحاب به پیامبر صلى اللَّه علیه و آله عرض کردند: آنان را نفرین کن. حضرت در پاسخ فرمودند: "من برای لعن و نفرین مبعوث نشدم بلکه برای دعوت و رحمت مبعوث شده ام"، سپس این دعا را کردند: "خداواندا قوم من را هدایت کن زیرا آنان جاهلند و نمی فهمند!"(12)


راه‌هاي تطهير قلب

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo*، FaTeMeH QaSeMi و ~ZaHrA~

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
پی نوشت:
1) الکافی(ط. الاسلامیة)، ج2 ، ص 88
2) فَتَأَسَ‌ بِنَبِیِّكَ‌ الْأَطْیَبِ الْأَطْهَرِ ص فَإِنَّ فِیهِ أُسْوَةً لِمَنْ تَأَسَّى وَ عَزَاءً لِمَنْ تَعَزَّى وَ أَحَبُّ الْعِبَادِ إِلَى اللَّهِ الْمُتَأَسِّی‌ بِنَبِیِّهِ وَ الْمُقْتَصُّ لِأَثَرِهِ….
3) همان، ص89
4) فَأَلْزَمَ النَّبِیُّ ص نَفْسَهُ الصَّبْرَ فَتَعَدَّوْا فَذَكَرَ اللَّهَ‌ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ كَذَّبُوهُ فَقَالَ قَدْ صَبَرْتُ فِی نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ عِرْضِی وَ لَا صَبْرَ لِی عَلَى ذِكْرِ إِلَهِی فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ لَقَدْ خَلَقْنَا السَّماواتِ‌ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ‌ وَ ما مَسَّنا مِنْ لُغُوبٍ‌ فَاصْبِرْ عَلى‌ ما یَقُولُونَ (ق، 39-38) فَصَبَرَ النَّبِیُّ ص فِی جَمِیعِ أَحْوَالِهِ ثُمَّ بُشِّرَ فِی عِتْرَتِهِ بِالْأَئِمَّةِ وَ وُصِفُوا بِالصَّبْرِ فَقَالَ جَلَّ ثَنَاوُهُ‌ «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ‌ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ كانُوا بِآیاتِنا یُوقِنُونَ» فَعِنْدَ ذَلِكَ قَالَ ص الصَّبْرُ مِنَ الْإِیمَانِ كَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ فَشَكَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِكَ لَهُ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- «وَ تَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ‌ الْحُسْنى‌ عَلى‌ بَنِی إِسْرائِیلَ بِما صَبَرُوا وَ دَمَّرْنا ما كانَ یَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ‌ وَ ما كانُوا یَعْرِشُونَ» فَقَالَ ص إِنَّهُ بُشْرَى وَ انْتِقَامٌ فَأَبَاحَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ قِتَالَ الْمُشْرِكِینَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ‌ «فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِینَ‌ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ‌ وَ احْصُرُوهُمْ‌ وَ اقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ» (توبه، 5) «وَ اقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ» (بقره، 191) فَقَتَلَهُمُ اللَّهُ عَلَى یَدَیْ- رَسُولِ اللَّهِ ص وَ أَحِبَّائِهِ وَ جَعَلَ لَهُ ثَوَابَ صَبْرِهِ مَعَ مَا ادَّخَرَ لَهُ فِی الْآخِرَةِ فَمَنْ صَبَرَ وَ احْتَسَبَ لَمْ یَخْرُجْ مِنَ الدُّنْیَا حَتَّى یُقِرَّ اللَّهُ لَهُ عَیْنَهُ فِی أَعْدَائِهِ مَعَ مَا یَدَّخِرُ لَهُ فِی الْآخِرَةِ.
5) فقیه، مفسر، محدّث، و از اصحاب نامدار امام باقر و امام صادق علیهماالسلام از قول امام صادق علیه‌السلام نقل شده که جابر در نزد ایشان منزلت سلمان را در نزد پیامبر صلی ‌اللّه ‌علیه ‌و آله دارد.
6) تحف العقول، ص 284 : وَ اعْلَمْ‌ بِأَنَّكَ‌ لَا تَكُونُ لَنَا وَلِیّاً حَتَّى لَوِ اجْتَمَعَ عَلَیْكَ أَهْلُ مِصْرِكَ وَ قَالُوا إِنَّكَ رَجُلُ سَوْءٍ لَمْ یَحْزُنْكَ ذَلِكَ وَ لَوْ قَالُوا إِنَّكَ رَجُلٌ صَالِحٌ لَمْ یَسُرَّكَ ذَلِك‌ وَ لَكِنِ اعْرِضْ نَفْسَكَ عَلَى كِتَابِ اللَّه
7) شعراء، 3
٨) هود، 112
٩) شوری 15
10) شرح چهل حدیث، ص 172
11) لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْكُمْ بِالْمُوْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ. توبه، 128
12) سفینة البحار، ج2، ص 681 : انّه لمّا كسرت رباعیته و شجّ وجهه یوم أحد شقّ ذلك على أصحابه شدیدا و قالوا: لو دعوت علیهم، فقال: انّی‌ لم‌ أبعث‌ لعّانا و لكنّی بعثت داعیا و رحمة، اللّهم إهد قومی فانّهم لا یعلمون.

سید عبدالله سیدحسینی


راه‌هاي تطهير قلب

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo*، FaTeMeH QaSeMi و ~ZaHrA~

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
از آنجا که بهترین ذخیره برای انسان به ویژه بعد از مرگ ذخیره عمل صالح و باقیات الصالحات است و با فرا رسیدن مرگ و وفات انسان تمامی ارتباط او با دنیا و زخارف دنیا قطع می شود و طبق احادیث شریفه رابـ*ـطه او با عالم ملک منقطع می گردد ، جز آنچه از باقیات صالحات و آثار ماندگار از او در عالم دنیا مانده باشد که برای خدا انجام گرفته و مایه تأیید و تقویت دین و مسلمانان و برکات آن برای آیندگان و نیازمندان و اصلاح امور و ارتقای معارف حقه و ارزش های الهی و ولائی باشد و طبق احادیث شریف آثار ماندگار باشد.
در ادمه به توضیح مختصری پیرامون این باقیات صالحاتی که در روایت بیان شده می پردازیم:
باقیات صالحات از مسائل مهمی است که قرآن نیز در دو آیه بر آن تأکید کرده است: «وَ یَزِیدُ اللَّهُ الَّذِینَ اهْتَدَوْاْ هُدًى وَ الْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیرْ عِندَ رَبِّکَ ثَوَابًا وَ خَیرْ مَّرَدًّا»[1]؛ «و خدا هدایت یافتگان را بر هدایت مى ‌افزاید و اعمال صالحى که (اجرش نعمت) ابدى است نزد پروردگار تو بهتر (از مال و جاه فانى دنیا) است هم از جهت ثواب الهى و هم از جهت حسن عاقبت اخروى».
« الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ الْباقِیاتُ الصَّالِحاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَواباً وَ خَیْرٌ أَمَلاً».[2] ؛ «مال و فرزندان، آرایش و زیور زندگى دنیا هستند، ولى اعمال شایسته پایدار نزد پروردگارت از جهت پاداش بهتر و از لحاظ امید داشتن به آنها نیکوتر است».
قطعاً باقیات صالحات از موضوعات مهمی بوده که برای لزوم تلاش در کسب آن، روایات بسیاری وجود دارد و حتی در روایتی از باقیات صالحات تعبیر به گنج شده است که گنج واقعی برای انسان، همین می ‌تواند باشد: «امام صادق (علیه السلام) فرمود: خداى عزوجل به موسى (علیه السلام) فرمود: در شب و روز مرا بسیار یاد کن و هنگام ذکر من خاشع باش، و به هنگام بلا شکیبا باش، و پیش ذکر من آسوده باش و مرا پرستش کن و چیزى را شریک من قرار مده، بازگشت همه به سوى من است، اى موسى مرا (براى روز درماندگى) ذخیره خود ساز، و گنج (باقیات صالحات) کردارهاى شایسته و پاینده خود را به من بسپار».


راه‌هاي تطهير قلب

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo*، FaTeMeH QaSeMi و ~ZaHrA~
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا