- عضویت
- 27/6/20
- ارسال ها
- 26
- امتیاز واکنش
- 109
- امتیاز
- 98
- زمان حضور
- 9 ساعت 59 دقیقه
نویسنده این موضوع
کارگرانی در من مشغول کارند
که گذشته را حفر میکنند...
و هر بار
دستهایم را پیدا میکنند میان موهایت
موهایت را پیدا میکنند در شیار دستهایم
و مگر شیارهای کف دست
غیر از این است
که تو رودخانههای زیادی بودهای که از من گذشتهای؟
این کارگر که آواز میخواند،
به دهانم رسیده است؛
این کارگر که گریه میکند،
دستش را بر قلبم گذاشته است؛
این کارگر که ایستاده است بر نعش خودش، منم،
و آن کارگر که میرود، تو!
و آن کارگر که میرود...
و آن کارگر که میرود...
و آن کارگر...
که هرچه میرود، نرفته است!
انجمن رمان نویسی
که گذشته را حفر میکنند...
و هر بار
دستهایم را پیدا میکنند میان موهایت
موهایت را پیدا میکنند در شیار دستهایم
و مگر شیارهای کف دست
غیر از این است
که تو رودخانههای زیادی بودهای که از من گذشتهای؟
این کارگر که آواز میخواند،
به دهانم رسیده است؛
این کارگر که گریه میکند،
دستش را بر قلبم گذاشته است؛
این کارگر که ایستاده است بر نعش خودش، منم،
و آن کارگر که میرود، تو!
و آن کارگر که میرود...
و آن کارگر که میرود...
و آن کارگر...
که هرچه میرود، نرفته است!
انجمن رمان نویسی
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
دلنوشته های محمد عسکری ساج
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com