خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
لیکن این آخرین امکان هم در همان لحظه اى که خسرو انوشه روان، «اصلاح طلب» گشت، بى فروغ شد و مرد. در حقیقت، آن اصلاحاتِ فرمایشى اى که این انوشه روان پى گرفت، چنان در رویه جامعه محصور ماند که هیچ یک از خواست هاى ریشه اى مردمان رمیده را پاسخى نگفت و آرزوى دیرینه «کفشگران» در سایه ماندگارىِ نظام طبقاتى، کماکان دست نایافتنى ماند تا هنگامى که اسلام به ایران درآمد.

از طرف دیگر، در چشم راقم این سطور، کوشش هاى برخى شاهان ساسانى در قطع ید از خاندان هاى فئودالى کهن، هرچند که براى تحکیم قدرت دستگاه سلطنت انجام مى یافت، امّا در نهایت منتهى به نتیجه اى بسیار وخیم شد; زیرا تحوّل تدریجى در دوره ساسانى در انتقال پایه هاى حکومت از خاندان هاى کهن اشکانى به دهگانان و اسواران و نجباى نوظهور، یک مشکل اساسى داشت: تا پیش از ساسانیان، بزرگ زمین داران در قبال حکومت مرکزى وظیفه داشتند تا در مواقع بحرانى از رعایاى خویش لشکر بیارایند و شاه اشکانى را که از خود سپاهى نداشت، امداد رسانند. این بزرگ زمین داران هرچند که با استقلال طلبى خویش، هر از گاهى براى دولت مرکزى دردسرآفرین مى شدند، امّا در مقایسه با دهگانان و درباریانِ جدید، درک بالاترى از مفهوم وطن و حتّى ناسیونالیسم داشتند.


فروپاشى دولت ساسانى و گروش ایرانیان به اسلام

 

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
به واقع، منافع یک دهگان در زمین هاى کوچکى که در اختیار داشت، خلاصه مى شد و براى او تنظیم رابـ*ـطه مالیاتى میان دولت و رعایا، و نیز برقرارى امنیّت مهمّ ترین دغدغه خاطر بود; در حالى که خاندان هاى فئودالى در مقیاسى وسیع تر مى اندیشیدند و براى ایشان اندازه هاى مفهوم وطن از یک دیه یا یک بلوک اراضى، بسى بزرگ تر بود. بنابراین، هر گاه کشور با یک دشمن قوى پنجه مواجه مى شد یا هر زمان که دولت مرکزى غرق در فتنه هاى بى پایان به ضعف و سستى گرفتار مى آمد، این خاندان ها با قدرتى که داشتند، مى توانستند در نقش یک منجى، خطر را دفع کنند; شاهد مثال در این مورد، همان سورن معروف عهد اشکانى است که با سپاه ده هزارنفرىِ شخصى اش توانست کراسوس رومى را در هم بشکند. این درحالى است که دهگانان به هرکس که قدرت بیشترى مى داشت و البته مالیات کم ترى مى ستاند، سر مى سپردند، ولو بیگانه اى باشد. بر این منوال، در فرجام کار ساسانیان که از قدرت خاندان هاى کهن و بزرگ زمین داران قدیم اثرى نمانده بود و دولت مرکزى از شدّت آشفتگى یا هرج و مرج، نیرویى براى انتظام امور نداشت، دهگان ایرانى سر به طاعت تازیانى آورد که هم توانِ برقرارى امنیّت داشتند و هم مالیاتى اگر نه کم تر از ساسانیان، لااقل به همان اندازه مطالبه مى کردند.


فروپاشى دولت ساسانى و گروش ایرانیان به اسلام

 

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
به عبارت دیگر، وقتى که دولت ساسانى چنان در هرج و مرج افتاد که در ظرف چهار سال، چندین و چند پادشاه را یکى پس از دیگرى بر سریر سلطنت نشسته دید، دهگان ایرانى آرام آرام خویش را از وابستگى به حکومت رهانید. این کنش کاملاً طبیعى بود، چه این دهگان نه از خود چنان نیرویى داشت که بتواند نجات بخش گردد و نه خارج از محدوده امنیّت ملک کوچک خویش منافعى مى دید که به فکر حراست از آن باشد. براى او حاکم تازى با شاه خودکامه ساسانى این فرق را داشت که این تازهواردان، نه جوانانش را در هیئت سیاهى لشکر به کام مرگ مى فرستادند و نه مالیاتى بیش از مأموران سابق مطالبه مى کردند، و مهمّ تر از همه این که او را به نظام کاست یا چند طبقه اى مقیّد نمى ساختند. بنابراین، براى رعیّت ایرانى، زیستن درسایه تازیانِ فاتح،آسان تر ازتحمّل بارِگرانِ خودکامّگى شاهنشاه ودرباریان بود.

فرجام سخن

قبل از هر چیز، بار دیگر یادآور شوم که در این نوشتار، عمده توجّه به سمت مسائل و مشکلات ساختارى جامعه ایران در عهد ساسانى است; امّا البته که در تحلیل واقعه فروپاشىِ دولت ساسانى و گروش ایرانیان به دین تازه، جنبه هاى حایز اهمیّت دیگرى هم هستند که راقم این سطور، در این جا به آنها نپرداخته است.


فروپاشى دولت ساسانى و گروش ایرانیان به اسلام

 

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
به هرحال، در یک جمع بندى نهایى از آنچه در این مقاله عرضه شد، مى توان گفت:

۱) سـ*ـیاستِ تمرکز دولتىِ ساسانیان، پس از کشاکش هاى فراوان براى سرکوبى فئودال ها، منجر به پدیدارىِ جامعه اى گشت که اندامى ناهمگون داشت. سَرِ این جامعه که دیوان سالارى دولتى بود، بسیار حجیم مى نمود: شاه، درباریان، موبدان، دبیران، اسپاهبدان و اسواران. و تمام سنگینىِ این توده عظیم با واسطه خرده مالکان یا دهگانان، بر دوش مردم عادى، از کشاورز و افزارمند قرار داشت. هنگامى که دولتِ عریض و طویل ساسانى، در نتیجه ساختار بیمارگونه و توطئه خیزش، دچار شکست و بحران و تشتّت شد، دهگانان و خرده مالکان براى حفظ منافعِ محدوده هاى خویش، به سرعت خویش را از یوغِ وابستگى رهانیدند و هر یک، در معنا ـ دولتى مستقل شدند. این گونه، ایران بار دیگر کوشید تا از تحمیل بى رحمانه «موقعیّت جغرافیایى» خویش، به سمت طبیعت «وضعیّت جغرافیایى اش» رجعت کند و در چنین شرایطى، البته براى هریک از دهگانان ایرانى، آنچه بیش از هر چیزى اهمیّت داشت، امنیّت داخلى و رفاه اقتصادى بود. عرب نه فقط در این همه با آنان منازعه اى نداشت، بلکه هوشمندانه اداره امور محلّى را به همین خرده مالکان سپرد و خویش به دریافت مالیات بسنده کرد.


فروپاشى دولت ساسانى و گروش ایرانیان به اسلام

 

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
۲) اصرار و ابرام ساسانیان به حفظ نظام کاست، اگرچه خود بر سنّت هاى کهن آریایى مبتنى بود، لیکن قدر مسلّم در مقایسه با جهانى که عمیقاً تحت تأثیر رسالت مسیح قرار داشت، یک ارتجاع محض بود. در واقع، جامعه ساسانىْ خویش را از نخبگانى که در انبوه لایه هاى فرودست وجود داشتند، محروم مى کرد و معلوم است که کسى که استعدادِ خویش را این چنین تباه شده مى یابد، دیگر نه مفهوم فرّه ایزدى را برمى تابد و نه حفظ نظام ساسانى را جان فشانى مى کند. امّا عرب، هرچند که غرور مىورزید و فاتحانه برخورد مى کرد، امّا در برابر «ان اکرمکم عنداللّه اتقیکم» حرفى براى گفتن و کبرى براى فروختن نداشت; و مهمّ تر این که او ایرادى در ویران شدنِ نظام کاست نمى دید.

۳) آزمندى دستگاه روحانیت ساسانى، آبرویى براى دیانت زرتشتى باقى نگذاشته بود. دین به تمامى در خدمت دولتى بود که تحقیر توده هاى فرودست را حقّ مسلّم خویش مى دانست و موبد زرتشتى چنان خرف شده بود که در گذر ایّام، از سرودهاى زرتشت چیزى نمى فهمید و نادانىِ خویش را در پسِ این مدّعا که فهم گاهان از عهده آدمى بیرون است، مخفى مى کرد. از طرف دیگر، دیانت زرتشتى به مجموعه اى از آداب دشوار طهارت و انبوهى از خرافات شگفتى آور مبدّل شده بود که به واقع، اسلام در برابر آن دین سمحه و سهله مى نمود.


فروپاشى دولت ساسانى و گروش ایرانیان به اسلام

 

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
۴) رفرم مزدکى، در اساس معلول کوشش جامعه اى بیمار براى ترمیمِ خویش بود و هرگز دستاورد فکر و اندیشه شخصى به نام مزدک نمى توانست بود. بهواقع، این مصایب و دشوارى هاست که اصلاح خواهى را پدید مى آورد، و بى وجود نیازهاى درونى و بنیادین در یک اجتماع، هیچ نواندیشى نمى تواند جامعه اى را دیگرگون کند. از این منظر، بلاش و مزدک و هرمزد چهارم، یک معنا را برمى تافتند و جملگى طرحى نو را خواهان بودند تا با مقتضیّات روز علاج دردمندى هاى جامعه ایرانى گردد. پرواضح که کشته آمدنِ چنین اشخاصى به دست قدرت طلبان و اشراف زرسالار، در معنا عبارت بود از ذبحِ روح و طراوات جامعه و پدیدارىِ انفعالِ محض در تک تک افراد آن، افرادى که نه مى توانستند درکى از ناسیونالیسم داشته باشند و نه براى همیشه در سایه نظام کاست زندگى کنند. این گونه، آن روایت ها که از به هم بسته شدن سربازان ایرانى با زنجیر در جنگ با اعراب نقل ها دارند، خود از گسیختگى و سرخوردگىِ عمیقِ یک ملّتِ بزرگ حکایت دارد.

حال پرسش اساسى این است: اسلام و حتّى قیمومیّتِ عرب، کدام داشته اى را از ایرانىِ پایان عهد ساسانى مى ستانْد و کدام آرزویى را نامحققّ مى ساخت؟ به عبارت دیگر، برجاى این پرسش ها که چرا دولت ساسانى فروپاشید و ایرانیان مسلمان شدند، باید سؤال کرد که به کدامین دلیل آن دولت مستحقّ نابودى نبود و چرا نمى باید که ایرانى به اسلام مى گروید؟!




فروپاشى دولت ساسانى و گروش ایرانیان به اسلام

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا