خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

*KhatKhati*

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/20
ارسال ها
2,693
امتیاز واکنش
9,215
امتیاز
233
محل سکونت
گلنمکستان
زمان حضور
63 روز 21 ساعت 58 دقیقه
نویسنده این موضوع
آدمي كه از يه جايي به بعد فقط سكوت ميكنه، تبديل به يه آدم آروم نشده؛
فقط خسته شده از جنگيدن!
اونجايي كه منتظر جنگيدنش بودي ولي ديدي فقط يه لبخند بهت زد بدون روزِ رفتنش نزديكه!
بعضي از آدما وقتي باهات ميجنگن يعني براشون مهمي
و وقتي هم ديگه نسبت بهت بي تفاوت ميشن يعني دارن زندگي كردن بدون تو رو به خودشون ياد ميدن!
از هر جنگي نترس!
بعضي از سكوتا از جنگ هم ترسناك ترن!

انجمن رمان نویسی

رمان۹۸


دلنوشته های نیلوفر رضایی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Nargesabd، yeganeh yami و SAEEDEH.T

*KhatKhati*

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/20
ارسال ها
2,693
امتیاز واکنش
9,215
امتیاز
233
محل سکونت
گلنمکستان
زمان حضور
63 روز 21 ساعت 58 دقیقه
نویسنده این موضوع
ولی خُب زندگی به من ثابِت كرد،
آدما هرچقدر هم دوستِتون داشته باشَن،
بالاخره يه روز كم و كاستيا و بالا پايينای زندگيتونو ميزنن تو سَرتون...
چون قطعا هركسی برای يه بار هَم كه شُده با شُما دعوا خواهد كرد!

انجمن رمان نویسی
رمان۹۸


دلنوشته های نیلوفر رضایی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Nargesabd، yeganeh yami و SAEEDEH.T

*KhatKhati*

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/20
ارسال ها
2,693
امتیاز واکنش
9,215
امتیاز
233
محل سکونت
گلنمکستان
زمان حضور
63 روز 21 ساعت 58 دقیقه
نویسنده این موضوع
آدم های صبور یک باره ترکتان میکنند!
آن هم وقتی که سخت مشغول اولويت های غير از آن ها هستيد؛
با یک لبخند سرد برای همیشه میروند و جای خالیشان برای همیشه یخ می بندد.
آدم هایی که صبور هستند شاید بودنشان خیلی معلوم نشود، اما نبودنشان زجر آور است...

انجمن رمان نویسی

رمان۹۸


دلنوشته های نیلوفر رضایی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Nargesabd، yeganeh yami و SAEEDEH.T

*KhatKhati*

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/20
ارسال ها
2,693
امتیاز واکنش
9,215
امتیاز
233
محل سکونت
گلنمکستان
زمان حضور
63 روز 21 ساعت 58 دقیقه
نویسنده این موضوع
گفت تو مقصری!
هروقت خواسته بودی، هر وقت نخواسته بودی، تو هميشه بودی...
يه وقتا بايد بری تا قدر بودنتو بدونه...
نگاش كردم لبخند زدم.
آروم گفتم: وقتی بدونی دنبالت نمياد نميری!
چون نميخوای باورت عوض شه، نميخوای از دستش بدی!
بهش گفتم وقتی بدونی كه اگر بری همه چيز تموم ميشه هيچوقت نميری...
چون از تموم شدن ميترسی... در اصل از نبودنش ميترسی...

انجمن رمان نویسی

رمان۹۸


دلنوشته های نیلوفر رضایی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Nargesabd، yeganeh yami و SAEEDEH.T

*KhatKhati*

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/20
ارسال ها
2,693
امتیاز واکنش
9,215
امتیاز
233
محل سکونت
گلنمکستان
زمان حضور
63 روز 21 ساعت 58 دقیقه
نویسنده این موضوع
كاشكی قهر ميكرديم
از هم جدا ميشديم
بعد يه مدت بي هوا پيام ميدادی
'هيچكس تو نميشه'
ميدونی خيلی وقته حس نميكنم با بقيه برات فرقی داشته باشم!
آدما گاهی لازمه از هم دور شن تا جای بعضی چيزا توو زندگيشون خالی شه و بتونن خوبی و بدی بود و نبود كسيو تشخيص بدن :)

انجمن رمان نویسی

رمان۹۸


دلنوشته های نیلوفر رضایی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Nargesabd، yeganeh yami و SAEEDEH.T

*KhatKhati*

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/20
ارسال ها
2,693
امتیاز واکنش
9,215
امتیاز
233
محل سکونت
گلنمکستان
زمان حضور
63 روز 21 ساعت 58 دقیقه
نویسنده این موضوع
تو آرام باش؛
در آرامش زندگی کن؛
در این روزگاری که هیچکس برای آرامشت تره هم خرد نمیکند؛
سعی کن خودت به فکر آرامشت باشی؛
باور کن خیلی ها آرزو دارند لحظه ای دغدغه راحتشان بگذارد؛
خیلی ها آرزو دارند در آسایش خیال روی کاناپه ولو شوند و موسیقی گوش کنند.
اما نمیتوانند...!
آن‌قدر چیزهای بی ارزش را سفت چسبیده اند که ارزشی برای وقت‌ و عمرشان قائل نیستند.!
تو خودت باش؛
درگیرِ زندگی های پر زرق و برق نشو؛
آرامش یک استکان چای نوشیدن در خانه ات را؛
با صدها فنجان قهوه در کافی شاپ های لوکس شهر عوض نکن!
اگر بیکاری؛
اگر بی هنر؛
اگر بی پول؛
چه اهمیتی دارد؟!
مهم این است آرامش داشته باشی؛
هرروزت را با آنها که دوست داری بگذرانی و همیشه این حرف را به یاد داشته باشی:
اگر زندگی یعنی دنبال پول دویدن؛
اگر زندگی یعنی به داشته های دیگری حسد ورزیدن؛
اگر زندگی یعنی رنگ آرامش ندیدن؛
این زندگی مفتِ چنگ آنهایی که خواهانش هستند؛
خوب و بد، ما با همین‌ زندگی که داریم خوشیم...!

***

قدر لحظه هایتان را بدانید؛
خوشبخت باشید و اجازه ندهید کسی مانع خوشبختی شما شود.
در این دوره و زمانه آدم حسود پر است!
آن‌قدر ها هم دور نیستند آدم‌هایی که چشم دیدن خوشبختی‌تان را ندارند؛
چشمشان را کور کنید و خوشبخت باشید...
انسان های تنگ نظر هیچ‌گاه در زندگی به جایی نمیرسند.
آن‌قدر درگیر خوشبختیِ شما میشوند که خودشان در بدبختی ها فرو میروند و متوجه‌اش هم نیستند؛
قدر خوشی‌هایتان را بدانید،
خوش باشید و دغدغه‌ی هرروزتان این باشد که چه‌کار کنید تا حال دلتان خوب شود...دغدغه هیچ چیز دیگری را هم نداشته باشید؛
چون ارزشش را ندارد.
شما لایق شادی هستید؛
لایق یک زندگی آرام و به دور از دردسر؛
که اگر غیر از این بود خداوند به انسان این زندگی رنگارنگ و زیبا را نمی‌بخشید.
قدر تک تک لحظه هایش را بدانید؛
که ما همگی در این وادی مسافریم.

پس از این سفر خوش باش؛چون تنها همین یک‌بار است...تنها همین یک‌بار...


دلنوشته های نیلوفر رضایی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: SAEEDEH.T و Nargesabd

*KhatKhati*

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/20
ارسال ها
2,693
امتیاز واکنش
9,215
امتیاز
233
محل سکونت
گلنمکستان
زمان حضور
63 روز 21 ساعت 58 دقیقه
نویسنده این موضوع
در این دنیا چیزی به اسم نیمه گمشده وجود ندارد؛
ما همگی؛
انسان های کاملی هستیم که هرکدام چیزی را درون خود گم کرده ایم؛
بعضی شادی؛
بعضی خنده؛
بعضی تفریح؛
و وقتی کسی پیدا میشود که در کنارش به تکه های گم شده‌ی پازلِ وجودمان میرسیم؛
احساس میکنیم که بااو کامل تریم؛
و نمیدانم با چه منطقی نامِ نیمه‌ی گمشده را رویش میگذاریم؛
وگرنه که در واقعیت ... هیچکدام از ما قبول نمیکنیم انسان های نصفه نیمه ای باشیم!
ما همگی به تنهایی کاملیم فقط؛
با بعضی ها کامل تر میشویم...
من اسم این بعضی ها را میگذارم کسی که با او کامل‌تر شده ام؛
نه نیمه‌ی گمشده؛
و نه هیچ چیز دیگری...
فقط کسی که با او؛ کامل تر شده ام...

***

پنجشنبه ها...
وقتی که حالم خیلی "بد" میشود؛
در خیابان ها راه می افتم و چهارچشمی دنبال آدم‌های "خوش"حال میگردم...
برعکس خیلی ها من؛
چشم دیدنشان را دارم اتفاقا!
و حالم خوب میشود که میبینم؛
در این زمانه‌ی بی همه چیزِ خراب؛
هنوز هم هستند کسانی که حالشان خوب است؛
خنده هایشان از تهِ دل است؛

و زندگی برایشان...طعمِ "زندگی" دارد هنوز...!


دلنوشته های نیلوفر رضایی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: SAEEDEH.T و Nargesabd
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا