خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~PARLA~

مدیر ارشد بازنشسته
طراح انجمن
  
عضویت
7/7/20
ارسال ها
1,358
امتیاز واکنش
18,213
امتیاز
373
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
34 روز 20 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
نام رمان: دیجور
نام نویسنده: ~PARLA~
نام ناظر: Z.A.H.Ř.Ą༻
ژانر: تراژدی، اجتماعی
خلاصه: احساسِ تلخِ از دست دادن را چشیده‌ای؟ تقابل اضطرار و اجبار را چه طور؟ گاهی خیال میکنم نشستن جوهر خودکار بر صفحه سفید کاغذ ، زندگانی ام بود؛ هم کاغذ را سیاه کرد و هم زندگی ام را! و یا شاید اگر اتفاقات بعد و قبلش نمی افتاد، من همان دخترک شاد قصه‌ها بودم! اینک من، گندمی آفت زده ام؛ من یعنی، بالا تر از سیاهی. بالاتر از سیاهی یعنی دیجور، یعنی زندگی من!
لینک رمان: بـــــــرگزیده_ رمان دیجور | ~PARLA~ کاربر انجمن رمان 98

---------------
***دیجور: در لغت به معنی تاریک، تیره، سیاه.


رمان 98
رمان 98| دانلود رمان


نقد و بررسی رمان دیجور | ~PARLA~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، ~XFateMeHX~، *RoRo* و 11 نفر دیگر

Narín✿

سرپرست بخش کتاب
سرپرست بخش
ناظر کتاب
ویراستار انجمن
  
  
عضویت
1/12/19
ارسال ها
2,131
امتیاز واکنش
43,894
امتیاز
418
محل سکونت
☁️
زمان حضور
107 روز 12 ساعت 35 دقیقه
بنام خدا
نقد رمان | دیجور
یک رمان تراژدی که واقعا لیاقت این رو داشته باشه که یک خواننده بگه تراژدیه، کار هر کسی نیست و باید بگم که سخت و دشواره!
باید به شما تبریک گفت! توقع نداشتم که با چنین رمانی روبه رو بشم!
وقتی ژانر‌های رمان رو ملاحضه کردم، با خودم گفتم حتما مثل رمان‌های قبلی تراژدی نوشته؛ اما یک تراژدیِ خوب نیست!
در حالی‌که من در اشتباه بودم!

ژانر با متن و موضوع رمان، ارتباط بسیار خوبی داشت.
از اسم رمان معلومه که نویسنده دایره‌ی فرهنگ لغت بسیار عالی داره.
کلمات خیلی تکراری نشده بود و این باعث می‌شد که خواننده لـ*ـذت زیادی از خوندن ببره. اکثر رمان‌ها اونقدر از کلمه‌ها به صورت پی در پی و تکراری استفاده می‌کنند که خواننده واقعا از خوندن رمان خسته می‌شه!
چیزی که سطح رمان رو پایین می‌آورد، محاوره بودن و یا ادبی بودن رمان بود که خواننده و حتی خود من رو گیج می‌‌کرد که کدام یک از این دو زبان برای نوشتن استفاده شده!

در بیشتر رمان با زبان ادبی مواجه می‌شدم؛ اما در خیلی‌جاها هم با زبان محاوره‌ای رو به رو می‌شدم.

در رمان محاوره بجای استفاده از
«را» از «رو» استفاده می‌شود.
اگر رمان محاوره باشد، منو یا من را اشتباه است!
بلکه باید به صورت
من رو نوشته شود.
اگر ادبی باشه باید از
«را» استفاده شود.
از آن‌جایی که رمان شما دیالوگش محاوره و مونولوگش ادبیه؛ پس باید دیالوگ‌هاش تماما یک دست محاوه باشه؛ اما در دیالوگ‌ها نیز کلمات ادبی وجود داشت!

البته بسیار کم و ناچیز بود این اشتباه، و زیاد به چشم نمی‌خورد.
اگر کمی بیشتر به اشکالات این رمان بپردازیم؛ اشکالات علامت‌های نگارشی و رعایت نکردن نیم فاصله‌ها و فاصله‌های کامله.
کلاغ ها، میندازم، میشم، پیشانی اش.

این کلمات درست نوشته نشده؛ بله طرز نوشتن درست آن این‌گونه است؛
کلاغ‌ها، می‌ندازم،می‌شم، پیشانی‌اش.

این کلمات فقط چندتا مثال بود؛ بیشتر رمان هیچ‌کدام از نیم فاصله‌ها رعایت نشده بود.
مودب، مامور، الآن و...

بای خواندن درست باید درست نوشته شوند!
مؤدب، مأمور، الان.

کلماتی که دارای «ء» هستد، باید گذاشته شود.
توصیف احساسات، مکان، زمان عالی بود!
هرکسی نمی‌تونه احساسات یک مادر رو بنویسه!
باید به نویسنده تبریک گفت؛ خواننده حتی اگر مادر هم نباشد می‌تواند خودش رو جای مادر بگذاره!
صدای گریه های کودکم لحظه به لحظه نزدیک تر می شد و این استرسم را دامن می زد، حرفم را نصفه گذاشتم؛ نکند از گهواره اش پایین افتاده است؟ اصلا در گهواره گذاشته بودمش؟ نکند گچ های ریخته شده از سقف را خورده باشد و به دلیل سفتی‌شان، لثه اش را بریده باشد؟
کاملا احساس و رفتار و نگرانی‌هایی که برای یک مادر نسبت به بچه‌اش دارد؛ خوب بیان شده!
یک اشکال دیگری که رمان داشت؛ اشتباه استفاده کردن از خط برای دیالوگه.
_ بچه‌ت نا آرامی می‌کنه خانوم جان؛ برو، برو به بچه‌ت برس!
نه از این خط قبل از متن دیالوگ استفاده می‌شه و اینکه بعد از خط دیالوگ فاصله گذاشته نمی‌شه و بدون فاصله متن دیالوگ رو باید نوشته بشه!
-بچه‌ت نا آرامی می‌کنه خانوم جان؛ برو، برو به بچه‌ت برس!
نحویه‌ی‌ درست نوشتن دیالوگ، اینجوریه!
یکی دیگر از چیزهایی که سطح این رمان رو بالا می‌برد؛ خلاصه‌اش بود.
توی کتاب‌های راهنمای نوشتن هم نوشته شده که اگر نوشتن را با سؤال آغاز کنید، جذاب‌تر و خوانند‌های بیشتری رو به خود جلب می‌کند.
خلاصه عالی بود؛ جوری که باعث می‌شد خواننده همان سؤال رو ازخودش بپرسه ودر ذهنش سؤال ایجاد بشه؛ این باعث می‌شد که آدم کنجکاو بشه و هرچه زودتر اصل متون رمان رو مطالعه کنه!
باید بگم که فقط خلاصه خواننده رو کنجکاو نمی‌کنه؛ بلکه خواننده تا پارت بیشتری می‌اخوند هیجان بیشتری برای خواندن ادامه رو داشت.

توصیف مکان و زمان و چهره جوری نبود که خواننده رو از خوادن زده کنه!
تصیفات باید بجا و در رمان پخش بشه.
نویسنده کارش رو خیلی خوب بلده چون توصیفات هم از هر لحاظ عالی بود.

جلد هم، هماهنگی خاص و خوبی با رمان داشت.
عکس دختری که غمگین و ناراحته که می‌شه فهمید این دختر سیاه بخت همون گندمه!
مقدمه می‌تونه متنی از رمان و یا شعر یا دیالوگی از خود رمان باشه.

مقدمه، زیبا و مثل بقیه‌ی مواردر بدون ایراد بود.
هر داستانی سیر اثری داره که به معنی اینه که چه مقدار به وقایع داستان پرداخته می‌شود.
من توی اکثر رمان‌ها با سیر تند رو به روشدم، خوبیه این رمانم سیر مناسب و خوبشه!
چیزی این رمان رو با بقیه‌ی رمان‌ها متفاوت کرده کلیشه‌ای نبودن داستانه! این خودش امتیاز زیادیه.

کادر نقد رمان۹۸

نارین_ف

۹۹/۰۵/۱۰


نقد و بررسی رمان دیجور | ~PARLA~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • پوکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، ~XFateMeHX~، *RoRo* و 11 نفر دیگر

Narges_Alioghli

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/1/20
ارسال ها
486
امتیاز واکنش
13,887
امتیاز
303
محل سکونت
دیوار
زمان حضور
84 روز 17 ساعت 20 دقیقه
نقد و بررسی رمان دیجور، غم انگیز و پر التهاب
بی حاشیه، بی بحث و حرف اضافه، مستقیم پرت شدیم وسط ماجرا!این می‌تواند باعث شود که خواننده نتواند با شخصیت همذات‌پنداری کند، چون اصلا او را نمی‌شناسد، اما دیجور با فضاسازی خوبش این مسئله را حل کرده بود.
دیجور، یه معنای تاریک، تراژدی‌ای بود که واقعا تراژدی بود. محتوا غم‌انگیز بود و مثل خیلی تراژدی‌های دیگر طوری نبود که بیشتر از مسخره بودن مشکلات شخصیت بخندی! با اینکه خلاصه کمی سنگین بود و شاید در نگاه اول توی ذوق بزند، اما جذاب و پرکشش بود.
سیر مناسب رمان، بعد از آن شروع طوفانی، نرم نرمک ما را با گندم و غم‌هایش آشنا می‌کرد. این سیر ثابت نبود و گاهی هیجان، التهاب و اضطراب را هم شامل می‌شد.
در این بخش، استفاده جالبی از نام شخصیت شده بود:
"به هر حال او امیر بود، در هر حالتی که بود باید دستورش را می‌داد، و من هم باید اجرایش می‌کردم"
با دزدیده شدن کودک حس دلهره و وحشت به وجود خواننده به خوبی تزریق شد و فضا سازی مناسبی که داشت، برای مثال امدن برنج ها زیر پای گندم و... توانست مرا جای مادر نگران وحشت زده قرار دهد.
توصیفات نقطه ضعف بسیاری از رمان است اما دیجور به خوبی از پس این چالش بر امده و با توصیفات تدریجی شخصیت ها را در ذهن می‌نشاند. برای مثال کوتاهی پای طلعت خانم، به خوبی در ذهنم ماندگار شد چرا که یک ویژگی خاص بود که باعث ماندگاری در ذهن می‌شود. امیدوارم در ادامه نیز شاهد ویژگی های خاص و متمایزی در توصیفات باشیم تا کاراکتر را تمایز ببخشد و در ذهن ماندگار کند.
علی رغم این نقاط قوت، دیجور تا حدودی گنگ بود. گاهی خط داستانی گم می‌شد و به زبان ساده، متوجه نمی‌شدی "چی به چیه؟!"
با اینکه زاویه دید شما، انتخابی بسی مناسب بود، اما گاهی نتوانسته بود خیلی دقیق از پس روایت بربیاید.
"تولد چهار سالگی‌اش بود یا پنح سالگی؟"
اشاره‌ی غیرمستقیم زیبایی بود.
هر چند کل‌کل‌های شخصیت‌ها گاهی توی ذوق می‌زد، اما به طور کلی دیجور رمانی با قلم قوی و گیرا بود که خواندنش به تراژدی دوستان توصیه می‌شود.
قلمتان مانا
با احترام فراوان و علاقه‌ی بی پایان
نرگس علی اوغلی

کادر نقد انجمن رمان 98


نقد و بررسی رمان دیجور | ~PARLA~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، ~XFateMeHX~، *RoRo* و 11 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا