خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

mahaflaki

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
26/7/18
ارسال ها
693
امتیاز واکنش
17,009
امتیاز
303
محل سکونت
Golestan
زمان حضور
100 روز 13 ساعت 15 دقیقه
نویسنده این موضوع
اشعار علی صفری


ميخواهمت، ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﻌﺘﺎﺩ ﺧﻤﺎﺭﯼ ﮐﻪ …
ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﯽ ﻗﺮﺍﺭﯼ ﮐﻪ …

ميخواهمت، ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﺮﻧﻤﯽ ﺁﯾﺪ
ﻣﺎﻧﻨﺪ ﭼﺸﻤﯽ ﺧﯿﺲ ﺩﺭ ﭘﺸﺖ ﻗﻄﺎﺭﯼ ﮐﻪ …

ميخواهمت، ﺩﺭ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﯼ ﯾﺎﺩﺕ ﺍﻓﺘﺎﺩﻥ
ميخواهمت ﺩﺭ ﮔﺮﯾﻪ ﺑﯽ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭﯼ ﮐﻪ …

ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻤﺖ، ﺩﺭ ﺿﺮﺑﻪ ﻫﺎﯼ ﺳﺮ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭﻡ
ﺩﺭ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﺍﻣّﻦ ﯾﺠﯿﺐ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﯼ ﮐﻪ …

ميخواهمت، ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺳﯽ ﺳﺎﻝ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ
ﺳﯽ ﺳﺎﻝ ﭘﺎﯾﯿﺰﻡ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺑﻬﺎﺭﯼ ﮐﻪ …

ﻣﻦ ﺩﻟﺨﻮﺵ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﻫﺮ ﭘﺎﯾﯿﺰ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻢ
ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ “ﺟﻮﺟﻪ ﻫﺎﯾﺶ ﻣﯽﺷﻤﺎﺭﯼ” ﮐﻪ …

انجمن رمان نویسی




اشعار علی صفری

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Aseman Najm و SAEEDEH.T

mahaflaki

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
26/7/18
ارسال ها
693
امتیاز واکنش
17,009
امتیاز
303
محل سکونت
Golestan
زمان حضور
100 روز 13 ساعت 15 دقیقه
نویسنده این موضوع
مثل آن لحظه که حفظ غم ظاهر سخت است
ماندن چشم به دنبال مسافر سخت است

چشمهایت، دل من، کار خدا یا قسمت
و در اين غائله تشخيص مقصر سخت است

ساحلی غم زده باشی چه کسی می فهمد
که فراموشی یک مرغ مهاجر سخت است

مثل یک کوچه بن بست خرابت شده ام
گاهی از من بگذر، حسرت عابر سخت است!

قرص آن صورت ماهت شده یادآور قرص
با دو تا قرص هم آرامش خاطر سخت است

در مسیری که تو رفتی همه شاعر شده اند
با تو شاعر شدن قرن معاصر سخت است

کوچه با غربت خود بعد تو یادم داده
دل سپردن به قدمهای مسافر سخت است

انجمن رمان نویسی




اشعار علی صفری

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Aseman Najm و SAEEDEH.T

mahaflaki

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
26/7/18
ارسال ها
693
امتیاز واکنش
17,009
امتیاز
303
محل سکونت
Golestan
زمان حضور
100 روز 13 ساعت 15 دقیقه
نویسنده این موضوع
گفته بودم میروی، دیدی عزیزم آخرش
سهم ما از عشق هم شد قسمت زجر آورش

زندگی با خاطراتت اتفاقی ساده نیست
رفتنت یعنی مصیبت، زجر یعنی باورش!

حال من بعد از تو مثل دانش آموزی ست که
خسته از تکلیف شب خوابیده روی دفترش

مرگ انسان گاهی اوقات از نبود نبض نیست
مرگ، یعنی حال من با دیدن انگشترش!

یک وجب دوری برای عاشقان یعنی عذاب
وای از آن روزی که عاشق رد شود آب از سرش!

جای من این روزها میزی است کنج کافه ها
یک طرف اندوه و من، یاد تو سمت دیگرش

عشق هر جا میرسد آتش به دل ها میزند
درد را جا میگذارد در دل خاکسترش

بی تو بین گریه ها یاد تو در آ*غو*شم است
من شدم مرداب و یاد تو شده نیلوفرش

با تو فهمیدم جدایی انتهای عشق نیست
آشنا کردی مرا با لحظه های بدترش

انجمن رمان نویسی




اشعار علی صفری

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Aseman Najm و SAEEDEH.T

mahaflaki

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
26/7/18
ارسال ها
693
امتیاز واکنش
17,009
امتیاز
303
محل سکونت
Golestan
زمان حضور
100 روز 13 ساعت 15 دقیقه
نویسنده این موضوع
پلک بر هم بزن این چشم اذان پخش کند
اشهَدُ انّ “تو” در کل جهان پخش کند

خنده بر لـ*ـب بنشان حالت لبخند تو را
بدهم”حاج حسین و پسران” پخش کند



بـ*ـغلم کن همه جا ! شهر حسودی بکند
چشم تو بین زنان تیر و کمان پخش کند

باد با موی تو هر لحظه تبانی کرده
راز دیوانگی ام را به جهان پخش کند

بشود فاشِ همه راز اشارات نظر!
قصه عشق مرا نامه رسان پخش کند

شعر من خوبترین شعر جهان است اگر
آنچه از روی تو دیده ست زبان پخش کند

وصف زیبایی تو در همه ی ابیاتم
آبِ دریاشده تا قطره چکان پخش کند

درد یعنی تو نباشی بـ*ـغلم ناز کنی
رادیو لحظه ای آواز بنان پخش کند

انجمن رمان نویسی




اشعار علی صفری

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Aseman Najm و SAEEDEH.T

mahaflaki

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
26/7/18
ارسال ها
693
امتیاز واکنش
17,009
امتیاز
303
محل سکونت
Golestan
زمان حضور
100 روز 13 ساعت 15 دقیقه
نویسنده این موضوع
دیدنش حال مرا یک جور دیگر می کند
حال یک دیوانه را دیوانه بهتر می کند!

در نگاهش یک سگ وحشی رها کرده و این
جنگ بین ما دو تا را نابرابر می کند

حالت پیچیده ی مویش شبیه سرنوشت
عشق را بر روی پیشانی مقدر می کند

آنقدر دلبسته ام بر دکمه ی پیراهنش
فکر آ*غو*شش لباسم را معطر می کند

رنگ مویش را تمام شهر می دانند ، حیف
پیش چشم عاشق من روسری سر می کند

با حیا بودم ولی با دیدنش فهمیده ام
آب گاهی مومنین را هم شناگر می کند

دوستش دارم ولی این راز باشد بین ما
هر کسی را دوست دارم زود شوهر می کند !

انجمن رمان نویسی




اشعار علی صفری

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Aseman Najm و SAEEDEH.T

mahaflaki

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
26/7/18
ارسال ها
693
امتیاز واکنش
17,009
امتیاز
303
محل سکونت
Golestan
زمان حضور
100 روز 13 ساعت 15 دقیقه
نویسنده این موضوع
بدنت بکرترین سوژه ی نقاشی ها
و لـ*ـبت منبع الهام غزل پاشی ها

با نگاهت همه ی زندگی ام بر هم ریخت
عشق شد ساده ترین شکل فروپاشی ها

چشم تو هر طرف افتاد فقط کشته گرفت
مثل چاقو که بیفتد به کف ناشی ها

ماهی قرمزم و دلخوشیم این شده که
عکس ماه تو بیفتد به تن کاشی ها

بنشین چای بریزم که کمی سرخوش شویم
دلخوشم کرده همین پیش تو عیاشی ها

آرزویم فقط این است بگویم سر صبح
عصر هم منتظر آمدنم باشی ها



اشعار علی صفری

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Aseman Najm و SAEEDEH.T

mahaflaki

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
26/7/18
ارسال ها
693
امتیاز واکنش
17,009
امتیاز
303
محل سکونت
Golestan
زمان حضور
100 روز 13 ساعت 15 دقیقه
نویسنده این موضوع
چمدان بسته ام خداحافظ
ماندن اینجا بهانه می خواهد

چتر بستن به موقع باران
باور عاشقانه می خواهد

زن که باشی چه خوب می فهمی
تکیه دادن به روی بازو را

مرد را هم فقط کمی دریاب
بعضی اوقات شانه می خواهد

مثل گنجشک پشت پنجره ات
بودنم را به شیشه کوبیدم

مُرد گنجشک توی تنهایی
و ندیدی که دانه می خواهد

زندگی هیچ چیز خوبی نیست
استخوانی که در گلوی من است

عاشق سـ*ـینه چاک او باشی
و بفهمی تو را نمی خواهد.



اشعار علی صفری

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: SAEEDEH.T

mahaflaki

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
26/7/18
ارسال ها
693
امتیاز واکنش
17,009
امتیاز
303
محل سکونت
Golestan
زمان حضور
100 روز 13 ساعت 15 دقیقه
نویسنده این موضوع
وقتی لباسش بوی عطر دیگری دارد
بـاید بفهمم عشق هم آخر سری دارد

من عاشق او میشوم، او عاشق عشقش!
عاشق همیشه قصه ی زجر آوری دارد

بوی تبانی می دهد جای تعجب نیست
قلبی که عاشق می شود نا داوری دارد

جنجال مویش را تمـام شهـر می بینند
اما کنار من همیشه روسـری دارد

از پچ پچ همسایه ها در کوچه فهمیدم
دلشوره هایم ماجرای بدتـری دارد

“دیوانه بودن عالمی دارد” حقیقت نیست!
وقتی رقیبت عالَمِ عالَم تری دارد…

انجمن رمان نویسی




اشعار علی صفری

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Aseman Najm و SAEEDEH.T

mahaflaki

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
26/7/18
ارسال ها
693
امتیاز واکنش
17,009
امتیاز
303
محل سکونت
Golestan
زمان حضور
100 روز 13 ساعت 15 دقیقه
نویسنده این موضوع
بگذار قیامت بکنم چند دقیقه
با بغض نگاهت بکنم چند دقیقه

یک عمر به پای تو نشستم، گله ای نیست
بگذار شکایت بکنم چند دقیقه

بنشین که شکایت کنم از باعث این عشق
با چشم تو صحبت بکنم چند دقیقه

میگفت پدر گریه نباید بکند مرد
سخت است رعایت بکنم چند دقیقه!

رسم است که خنجر بزند دوست به پشتم
بگذار رفاقت بکنم چند دقیقه!

وقتی بروی آخر دنیاست برایم
بگذار قیامت بکنم چند دقیقه…



اشعار علی صفری

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: SAEEDEH.T

mahaflaki

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
26/7/18
ارسال ها
693
امتیاز واکنش
17,009
امتیاز
303
محل سکونت
Golestan
زمان حضور
100 روز 13 ساعت 15 دقیقه
نویسنده این موضوع
درد یعنی بزنی دست به انکار خودت
عاشقش باشی و افسوس گرفتار خودت

به خدا درد کمی نیست که با پای خودت
بدنت را بکشانی به سر دار خودت

کاروان رد بشود، قصه به آخر برسد
بشوی گوشه ای از چاه خریدار خودت

درد یعنی لحظاتی به دلت پشت کنی
بشوی شاعر و یک عمر بدهکار خودت

درد یعنی که نماندن به صلاحش باشد
بگذاری برود، آه! به اصرار خودت!

بگذاری برود در پی خوشبختی خود
و تو لـ*ـذت ببری از غم و آزار خودت

درد یعنی بروی، دردسرش کم بشود
بشوی عابرِ آواره ی افکار خودت

اینکه سهم تو نشد درد کمی نیست ولی
درد یعنی بزنی دست به انکار خودت…



اشعار علی صفری

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: SAEEDEH.T
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا