خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

سارد ۱۹۹۷

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
5/9/21
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
2
امتیاز
71
سن
26
زمان حضور
40 دقیقه
یه رمان چند سال پیش خوندم اسمشو فراموش کردم راجب یه خواهر برادری بود برادره عاشق یه دختری میشه اما برادر دختری که عاشقش شده بود مخالف ازدواجشونه و دختره خودکشی میکنه بعدش برادر دختره میاد از خواهر پسره انتقام میگیره و میدزدش بعد تا اونجاش یادمه که دختره لال میشه... اگه خوندنش و اسمشو یادتونه بهم بگید ممنون میشم


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

Whisper

مدیر آزمایشی تالار ویرایش
ویراستار انجمن
مدیر آزمایشی
  
عضویت
22/11/20
ارسال ها
553
امتیاز واکنش
11,473
امتیاز
303
زمان حضور
97 روز 20 ساعت 12 دقیقه
رمان درباره دختری که تو خونه پسری کارگری میکنه و اون پسر قاچاقچیه و پسر دایی به اسم امیرعلی داره که با هم به به شمال میرن دختر اونجا خودشو تو دریا غرق می‌کنه و نجات پیدا میکنه
حصارتنهایی من


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM

دیمنی

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/9/21
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
4
امتیاز
71
سن
60
زمان حضور
35 دقیقه
من اسم رمان و شخصیتها بجز شخصیت منفی یعنی دشمن پسره که بهمن بود یادم رفته
دختره شخصیت اصلی داستان وکیله اما پدرش تو زندانه که هرکاری میکنه ازاد بشه طلبکارش که پسر داستانی براش مدارک و پاپوش درست کرده و نمیذاره
خلاصه اینکه پدر دختره به اسم همایون دوست صمیمی و یا معاون پدر پسره بوده که ریسس یک خاندان مافیایی تو ایران بوده که عمه پسره(مهتاب,ماهبانو،یا اسمی تو این مایه ها) با مافیای ایتالیا ازواج کرده و پسر عمش در اخرای رمان مشخص میشه هم ریس مافیای ایتالیا ست با مادرش)ماهبانو، چون پدر پسره بعنوان ارشد حاضر نمیشه جانشین بشه پدربزرگش این ماهبانو رو جانشین کرده و باباش هم مخالف بوده اما برای محافظت از خواهرش مجبوری وارد کارشون میشه برای همین ماهبانو بخاطر عذاب وجدانش زندگی خراب شده برادرش با پسرش میخواد مخفیانه به پسر اصلی داستان کمک کنه چون پسره راضی بهمین دلایل از ماهبانو متنفره.

پسر اصلی چون همایون بخاطر نجات دختر خودش ( دختر وکیله ) که همراه خواهر پسره دزیده شده بودند به دوستش خ**ی**ا**ن**ت میکنه و باعث مرگ و تج***اوز به خواهر و مادر پسره توسط دشمنشون بهمن شده

و پدرش هم برا همین سکته کرده و به زور دکتر و به سختی و فقط بخاطر انتقام و تنهایی پسرش که میگه باید زنده بمونی تا انتقام رو ببینی حق نداری قبل اون بمیری زندست و
الان پسره همایون رو زندانی و محکوم به اعدام کرده و دختر وکیلش رو ب بهانه اعدام نکردن پدرش در نهایت عقد میکنه و خدمتکار پدرش میکنه
از طرف دیگه تو باند بهمن نفوذ کرده و با خواهر بهمن ازدواج کرده
اخرای داستان بهمن وکیله رو دستگیر کرده و از پسره میخواد که یا بکشتش یا بهش بی احترامی کنه وگرنه خودش انجام میده اینم چون هنوز نیروهای پسر عمش نرسیدن مجبور میشه برا زمان خریدن میگه برید بیرون خودم مجازاتش میکنم. و بعدش که پسر عمش میاد و بهمن رو غافلگیر و میکشه اما پدرش حالش بد شده ولی چون پسره برا نجات وکیله از دست بهمن رفته به لحظه مرگ پدرش که درخواست همیشگیش بوده نمیرسه
اول داستان هم اینطوری شروع میشه که وکیله برا پیدا کردن مادرک بیگاهنی باباش میخواد از دفتر پسره دزدی کنه که پسره سر میرسه و مچش رو میگیره

تا اینجا یادمه کسی اسم این رمان یا لینک و کانال اون رو میدونه برام بفرسته.


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: Leyla و ❁کوکے❁

مریم. MN 81

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/9/21
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
1
امتیاز
71
سن
22
زمان حضور
5 دقیقه
یه رمان چند سال پیش خوندم اسمشو فراموش کردم راجب یه خواهر برادری بود برادره عاشق یه دختری میشه اما برادر دختری که عاشقش شده بود مخالف ازدواجشونه و دختره خودکشی میکنه بعدش برادر دختره میاد از خواهر پسره انتقام میگیره و میدزدش بعد تا اونجاش یادمه که دختره لال میشه... اگه خوندنش و اسمشو یادتونه بهم بگید ممنون میشم
دنیا پس از دنیا


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM

❁کوکے❁

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/8/18
ارسال ها
55
امتیاز واکنش
2,230
امتیاز
153
محل سکونت
دریآ کنار~☁
زمان حضور
7 روز 10 ساعت 41 دقیقه
من اسم رمان و شخصیتها بجز شخصیت منفی یعنی دشمن پسره که بهمن بود یادم رفته
دختره شخصیت اصلی داستان وکیله اما پدرش تو زندانه که هرکاری میکنه ازاد بشه طلبکارش که پسر داستانی براش مدارک و پاپوش درست کرده و نمیذاره
خلاصه اینکه پدر دختره به اسم همایون دوست صمیمی و یا معاون پدر پسره بوده که ریسس یک خاندان مافیایی تو ایران بوده که عمه پسره(مهتاب,ماهبانو،یا اسمی تو این مایه ها) با مافیای ایتالیا ازواج کرده و پسر عمش در اخرای رمان مشخص میشه هم ریس مافیای ایتالیا ست با مادرش)ماهبانو، چون پدر پسره بعنوان ارشد حاضر نمیشه جانشین بشه پدربزرگش این ماهبانو رو جانشین کرده و باباش هم مخالف بوده اما برای محافظت از خواهرش مجبوری وارد کارشون میشه برای همین ماهبانو بخاطر عذاب وجدانش زندگی خراب شده برادرش با پسرش میخواد مخفیانه به پسر اصلی داستان کمک کنه چون پسره راضی بهمین دلایل از ماهبانو متنفره.

پسر اصلی چون همایون بخاطر نجات دختر خودش ( دختر وکیله ) که همراه خواهر پسره دزیده شده بودند به دوستش خ**ی**ا**ن**ت میکنه و باعث مرگ و تج***اوز به خواهر و مادر پسره توسط دشمنشون بهمن شده

و پدرش هم برا همین سکته کرده و به زور دکتر و به سختی و فقط بخاطر انتقام و تنهایی پسرش که میگه باید زنده بمونی تا انتقام رو ببینی حق نداری قبل اون بمیری زندست و
الان پسره همایون رو زندانی و محکوم به اعدام کرده و دختر وکیلش رو ب بهانه اعدام نکردن پدرش در نهایت عقد میکنه و خدمتکار پدرش میکنه
از طرف دیگه تو باند بهمن نفوذ کرده و با خواهر بهمن ازدواج کرده
اخرای داستان بهمن وکیله رو دستگیر کرده و از پسره میخواد که یا بکشتش یا بهش بی احترامی کنه وگرنه خودش انجام میده اینم چون هنوز نیروهای پسر عمش نرسیدن مجبور میشه برا زمان خریدن میگه برید بیرون خودم مجازاتش میکنم. و بعدش که پسر عمش میاد و بهمن رو غافلگیر و میکشه اما پدرش حالش بد شده ولی چون پسره برا نجات وکیله از دست بهمن رفته به لحظه مرگ پدرش که درخواست همیشگیش بوده نمیرسه
اول داستان هم اینطوری شروع میشه که وکیله برا پیدا کردن مادرک بیگاهنی باباش میخواد از دفتر پسره دزدی کنه که پسره سر میرسه و مچش رو میگیره

تا اینجا یادمه کسی اسم این رمان یا لینک و کانال اون رو میدونه برام بفرسته.
سلام :)
رمان [ گیوتین ] از عالیس چک کنید...


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM، Whisper، Leyla و یک کاربر دیگر

دیمنی

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/9/21
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
4
امتیاز
71
سن
60
زمان حضور
35 دقیقه
سلام :)
رمان [ گیوتین ] از عالیس چک کنید...
بله درسته خودش بود رمان گیوتین یزدان فرخزاد و روشن پاکمهر خیلی خیلی ممنون


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: MĀŘÝM و ❁کوکے❁

سمانه۷۲۰۶

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/9/21
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
16
امتیاز
71
سن
31
زمان حضور
2 ساعت 4 دقیقه
سلام من دنبال ی رمان ام ک اینجوری بود داستانش:
سه تا پسرن ک میخوان بخاطر انتقام از چند مرد به دختراشون نزدیک بشن و به دختراشون ضربه بزنن با ی تصادف ساختگی ماجرا را رو شروع میکنن،ا بخاطر ی مشکلی دخترا مجبور میشن با پسرا ازدواج کنن اما بعدا میفهمن ک قصد پسرا از این ازدواج انتقام بوده،اما پسرا عاشق دخترا شدن واسه همین بیخیال انتقام میشن و سعی میکنن از دل دخترا ماجرای انتقام رو در بیارن اما دخترا باهاشون قهر میکنن اخر رمانم یکی از دخترا تصادف میکنه و کور میشه اما عملش میکنن با اون عمل خوب میشه اما ب پسره چیزی نمیگه تا تلافی انتقام باشه، تو این رمان یادمه یکی از پسرا مامانشو از دست داده بود و می‌خواست انتقام اونو بگیره یکی دیگه اشون انتقام برادرش و یکی دیگه از پسرا انتقام نامزدش رو میخواست بگیره،
اگه کسی میدونه اسم رمان رو ممنون میشم بگه
دختران زمینی پسران آسمانی


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM، ❁کوکے❁ و Leyla

سمانه۷۲۰۶

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/9/21
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
16
امتیاز
71
سن
31
زمان حضور
2 ساعت 4 دقیقه
سلام من چند وقت پیش یه رمان خوندم ولی اسمش رو به یاد نمیارم در مورد یه دختری که یه خواهر دو قلو و یه برادر داره و این دختر به دانشگاه میره روز اول دانشگاه با یه پسر لج می کنه از قضا استادشه و این دو تا بعد از دادن یه امتحان برای لیسانس به مدت دوسال به فرانسه میرن و اونجا عاشق هم میشن اگه اسمشو میدونین لطفا بگین من خیلی وقته دنبالشم
جدال پر تمنا که بعد از چاپ شدن اسمش گذاشتن سجاده و صلیب


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: رز سیاه، MĀŘÝM و ❁کوکے❁

سمانه۷۲۰۶

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/9/21
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
16
امتیاز
71
سن
31
زمان حضور
2 ساعت 4 دقیقه
سلام. چند وقت پیش یه رمان خونده بودم ولی اسمشو یادم نمیاد..در به در دنبالشم..موضوعشو میگم اگه کسی میدونه لطفا اسمشو بهم بگه.



رمان در مورد دختری بود که پدرو مادرشو از دست داده بود و با دایی و پدربزرگ نابیناش زندگی میکرد و کارمند یه شرکت بود..داییش رو از دست میده و مرگشو از پدربزرگش پنهان میکنه.. و چون صدای رئیس جدید شرکتشون عین داییش بود ازش خواهش میکنه نقش دایی مردشو جلو پدربزرگش بازی کنه ..
سلام ، رمانی که میگی فکر کنم با من بمان هستش اسم شخصیتش اصلی داستان نازنین و بردیا بود ولی مادربزرگه دختره کور بوده


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM و ❁کوکے❁

سمانه۷۲۰۶

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/9/21
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
16
امتیاز
71
سن
31
زمان حضور
2 ساعت 4 دقیقه
سلام من دنبال یه رمانم دختره دانشجو از شمال میاد خانوادش فکر میکنن تو خوابگاه ولی اون پرستار یه پیرزن پول داره بعد یه مدت نوه پیره زنه از خارج میاد که جراح باد اینا با هم اشنا میشن یه روز که پدر دختره میاد تهران میفهمه که دختره خوبگاه نیست
رمان باورم کن
اسم شخصیت ها آناهید و شروین بود


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM و ❁کوکے❁
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا