مشاعره با اشعار فاضل نظری

moh@mad · 9/1/23

Morad گفت:
دیدن روی تو در خویش ز من خواب گرفت
آه از آیینه که تصویر تو را قاب گرفت

تصور کن بهاری را که از دست تو خواهد رفت
خم گیسوی یاری را که از دست تو خواهد رفت

شبی در پیچ زلف موج در موجت تماشا کن
نسیم بی قراری را که از دست تو خواهد رفت

Moubina · 9/1/23

moh@mad گفت:
تصور کن بهاری را که از دست تو خواهد رفت
خم گیسوی یاری را که از دست تو خواهد رفت

شبی در پیچ زلف موج در موجت تماشا کن
نسیم بی قراری را که از دست تو خواهد رفت

تو اگر یوسف خود را نشناسی عجب است
ای که بینا شده چشم تو ز یک پیراهن

moh@mad · 15/1/23

Moubina گفت:
تو اگر یوسف خود را نشناسی عجب است
ای که بینا شده چشم تو ز یک پیراهن

نمی‌دانم چه افسونی گریبان‌گیر مجنون است
که وحشی می‌کند چشمانش‌آهوهای صحرا را

چه خواهد کرد با ما عشق پرسیدیم و خندیدی
فقط با پاسخت پیچیده‌تر کردی معما را

Moubina · 15/1/23

moh@mad گفت:
نمی‌دانم چه افسونی گریبان‌گیر مجنون است
که وحشی می‌کند چشمانش‌آهوهای صحرا را

چه خواهد کرد با ما عشق پرسیدیم و خندیدی
فقط با پاسخت پیچیده‌تر کردی معما را

ای بی وفای سنگ دل قدر ناشناس!
از من همین که دست کشیدی تو را سپاس
با من که آسمان تو بودم روا نبود
چون ابر هر دقیقه درآیی به یک لباس

moh@mad · 16/1/23

Moubina گفت:
ای بی وفای سنگ دل قدر ناشناس!
از من همین که دست کشیدی تو را سپاس
با من که آسمان تو بودم روا نبود
چون ابر هر دقیقه درآیی به یک لباس

ســنگ در برکـــــه مـــی اندازم و مــــی پندارم
بــا همیــن ســـنگ زدن ، مـاه به هم می ریزد
عشق بر شانه هم چیدن چندین سنگ است
گـــاه مــــی مــانـد و نـاگـــاه بــه هــم می ریزد

matieh · 18/1/23

در قنوتم ز خدا «عقل» طلب می‌کردم
«عشق» اما خبر از گوشه محراب گرفت

moh@mad · 19/1/23

matieh گفت:
در قنوتم ز خدا «عقل» طلب می‌کردم
«عشق» اما خبر از گوشه محراب گرفت

تا بپندارم که سهمی دارم از پروانگی
پیله ای پیچیده از غم های عالم بر تنم
بر سر این سرو آخر برف هم منت گذاشت
دست زیر شانه ام مگذار باید بشکنم

matieh · 19/1/23

ما داغدار بـ*ـو*سه ی وصلیم چون دو شمع

ای کاش عشق سر به سر ما نمی گذاشت

moh@mad · 19/1/23

matieh گفت:
ما داغدار بـ*ـو*سه ی وصلیم چون دو شمع

ای کاش عشق سر به سر ما نمی گذاشت

تردید سزاوار دل عاشق من نیست
ای دوست مکن شک به نمازی که شکسته است

matieh · 20/1/23

تا دل مشتاق من محتاج عاشق بودن است
دلبری کردن یکی از بی نیازی های توست

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

کاربر ممتاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸

کاربر ممتاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸

کاربر ممتاز

کاربر نیمه فعال

کاربر ممتاز

کاربر نیمه فعال

کاربر ممتاز

کاربر نیمه فعال

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین