نویسنده این موضوع
انجمن رمان نویسی | سایت انجمن رمان 98
اومدم از در کافه برم تو که با یه محافظ، روبرو شدم. سریع خودم رو چسبوندم به دیوار و کنار کشیدم. دو سه ثانیه که گذشت نهیب محکمی به خودم زدم و کلنگدن اسلحه رو کشیدم و رو به محافظه نشونه رفتم. لحظه آخر برگشت سمتم و من رو دید، اما چشمام رو بستم و ماشه رو کشیدم.
اومدم از در کافه برم تو که با یه محافظ، روبرو شدم. سریع خودم رو چسبوندم به دیوار و کنار کشیدم. دو سه ثانیه که گذشت نهیب محکمی به خودم زدم و کلنگدن اسلحه رو کشیدم و رو به محافظه نشونه رفتم. لحظه آخر برگشت سمتم و من رو دید، اما چشمام رو بستم و ماشه رو کشیدم.
عکس نوشته های رمان هیجان، خطر، مرگ (جلد دوم خاطرات نوجوانی) | Hannaneh کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com