خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

تا اینجا خوشتون اومد؟؟

  • آره عالی

  • نه


نتایج فقط بعد از شرکت در نظرسنجی قابل رویت است.

Yasaman_rf

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
2/9/18
ارسال ها
20
امتیاز واکنش
698
امتیاز
148
سن
25
زمان حضور
18 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
رفتم داخل خونه که دیدم مامانم داره تنهایی نهار میخوره
-سلام بر مامان خانم خودم
و رفام سمتشو لپشو مـ*ـاچ کردم
-سلام عزیزم ؛خوش گذشت؟ برو لباساتو عوض کن بیا بشین سره میز ...
در حال عوض کردن لباسام بودم ک صدایه گوشیم بلند شد
نفس بود
"سلام املی خوبی؟
امروز نمیتونم بیام بیرون؛کلی درس ریخته سرم خیلی خریدم دارم بزار فردا...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان سرزمین پری‌ها | یاسمن.ر کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Saghár✿، faezeh.akbari و 32 نفر دیگر

Yasaman_rf

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
2/9/18
ارسال ها
20
امتیاز واکنش
698
امتیاز
148
سن
25
زمان حضور
18 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع

از رو تـ*ـخت بلند شدم و به سمته دره اتاقم حرکت کردم اتاق تاریکه تاریک بود
وقتی دره اتاقو بازش کردم نور به چشمم خوردو و چون‌ چشام به نور عادت نکرده بود یه دفه چشامو بستم
کورمال کورمال داشتم به سمته اشپزخونه میرفتم که صدایه مامان بابامو شنیدم که داشتن اروم حرف میزدن اما من صداشونو میشنیدم چون دقیقا کنار اشپز خونه پشته در وایستاده بودم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان سرزمین پری‌ها | یاسمن.ر کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Saghár✿، faezeh.akbari و 29 نفر دیگر

Yasaman_rf

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
2/9/18
ارسال ها
20
امتیاز واکنش
698
امتیاز
148
سن
25
زمان حضور
18 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع


پاکت که چهارتا تا خورده بود
و چون دستام میلرزید نمیتونم درست بازش کنم و میترسیدم پاره بشه
شاید تو این نامه باشه که خانواده ی اصلیم کین
وقتی بازش کردم صدایه گوشیم از تو اتاقم بلند شد
ای باباااا اه الانم وقتش بود؟؟
تصمیم گرفتم اول توجه ای به گوشیم که تو اتاقم زنگ میخورد نکنم و رو نامه ای که تو دستم بود تمرکز کنم
ولی دیدم گوشی داره...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان سرزمین پری‌ها | یاسمن.ر کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Saghár✿، faezeh.akbari و 27 نفر دیگر

Yasaman_rf

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
2/9/18
ارسال ها
20
امتیاز واکنش
698
امتیاز
148
سن
25
زمان حضور
18 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع

باز به دختره نگاه کردم که بـ*ـغل مامانش خواب بود
با مشتی که نفس به پهلوم زد به خودم اومدم و سوالی نگاش کردم
نفس:بگیر پشمکتو زود بخور بریم سقوت ازاد
پشمکو بدونه حرفی از نفس گرفتم و شروع به خوردن کردم
منو نفس مسابقه گذاشتیم که هرکی زود تر تموم کنه
ولی خوب من تازه وسطاش بودم که نفس تموم کرد
و منم مجبور شدم بقیشو بدم خاله‌جون نگه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان سرزمین پری‌ها | یاسمن.ر کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Saghár✿، Princess lili و 33 نفر دیگر

Yasaman_rf

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
2/9/18
ارسال ها
20
امتیاز واکنش
698
امتیاز
148
سن
25
زمان حضور
18 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
دره اتاقم ک زده شد فوری نامه ای ک تو دستم بودو تا زدم و گذاشتم تو جیب کاپشنم...
-بله
که مامانم درو باز کردو با لبخندی که رو لـ*ـبش بود گفت
-صبحت بخیر عزیزم
-مرسی مامانی؛اووم ساعت چنده؟
-یک ربع به ۱۰
-اها
-چرا اونجا کناره کاپشنت وایسادی؟
به من من افتادم
-عه... چیزههه...اها داشتم میومدم پایین که صبحونه بخورم بد دیدم کاپشنم از...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان سرزمین پری‌ها | یاسمن.ر کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Saghár✿، Princess lili و 20 نفر دیگر

Yasaman_rf

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
2/9/18
ارسال ها
20
امتیاز واکنش
698
امتیاز
148
سن
25
زمان حضور
18 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
اونجوری میتونستم با یه تیر ۲ نشون بزنم هم اینکه نخوره تو ذوقه بابام و یه جا رفته باشیم هم اینکه
میتونستم اون پسررو ببینم
یس عالیه
-نمیدونم مادر ؛ تنها تنها که حال نمیده میخوای زنگ بزن نفس با خانوادشم بیان
خیلی خوشحال شدم اول صبی و با ذوق گفتم
-چشم
و لپه مامانیمو بـ*ـو*سیدم که بابام گفت
-پس من چی
از صندلیم بلند شدم و بابامو بـ*ـغل کردم و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان سرزمین پری‌ها | یاسمن.ر کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Saghár✿، Princess lili و 21 نفر دیگر

Yasaman_rf

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
2/9/18
ارسال ها
20
امتیاز واکنش
698
امتیاز
148
سن
25
زمان حضور
18 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
و دیگه صدایی از بیرون نیومد
خودمو رو تـ*ـخت ولو کردم و فکر کردم
من این پسر چشم ابیه رو کجا دیدم؟؟؟
اون پسر چشم سبزه که تو خوابم بودو واسه چی دیدم؟؟؟
ای خداااا
که یه دفعه یاده البوم افتادم از تـ*ـخت خودمو پرت کردم پایین و به سمته دره اتاقم رفتم دستم به دستگیره
نرسیده بود که با خودم گفتم اول برم اون پسره که قراره امشب ببنمش رو ببینم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان سرزمین پری‌ها | یاسمن.ر کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Saghár✿، Princess lili و 19 نفر دیگر

Yasaman_rf

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
2/9/18
ارسال ها
20
امتیاز واکنش
698
امتیاز
148
سن
25
زمان حضور
18 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
بعد از ۱ یا ۲ دقیقه دیدم اومد و کنارم نشست
من خیلی جدی گفتم ک فک نکنه خبریه
-میشنوم
پسره گفت
-خودمو معرفی میکنم من تریس جیمز هستم از دنیایه پری ها
با تعجب و خنده نگاش کردم ک دیدم قیافش جدیه
زدم زیره خنده اینقد بلند میخندیدم ک گفتم االنه ک مامان بابام بشنون دلم درد گرفته بود وسطه خنده گفتم
-بابا...تو دیگه... کی هستی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان سرزمین پری‌ها | یاسمن.ر کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Saghár✿، Princess lili و 12 نفر دیگر

Yasaman_rf

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
2/9/18
ارسال ها
20
امتیاز واکنش
698
امتیاز
148
سن
25
زمان حضور
18 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
تریس بیخیال به من نگاه کردو گفت
-گفتم که من تریس جیمز هستم از سرزمین پری ها
-حرفاتو چیجوری باور کنم
-یه راه داره که باور کنی چی میگم؛و گذشتتو یادت بیاد،اما خوب ممنوعس
-ینی چی؟
همین طور نگام کردو گفت
-اینکه ببوسمت
همچییینننننن چشمام گنده شد که گفتم الان میزنه بیرون با شوکو وحشتو عصابنیت گفتم
-چیکار کنی؟؟؟
باز بیخیال شونه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان سرزمین پری‌ها | یاسمن.ر کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Amitis126736، Saghár✿ و 15 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا