مشاعره با حرف ط

Ryhwn · 18/1/21

طبیب شعر که هر درد را دوایی گفت
به درد عشق نداند کسی چه درمان گفت
وصال شیرازی
***
طوطی دم دینار نشان است آن لـ*ـب
غماز و دو روی از پی آن است آن لـ*ـب
حافظ
***
طلب کردم ز دانایی یکی پند
مرا فرمود با نادان مپیوند
سعدی
***

Ryhwn · 18/1/21

طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق
کاندرین دامگه حادثه چون افتادم
***
طبعی به هم رسان که بسازی عالمی
یا همتی که از سر عالم توان گذشت
کلیم کاشانی
***
طاعت از دست نیاید گنهی باید کرد
در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد

moh@mad · 2/2/21

Ryhwn گفت:
طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق
کاندرین دامگه حادثه چون افتادم
***
طبعی به هم رسان که بسازی عالمی
یا همتی که از سر عالم توان گذشت
کلیم کاشانی
***
طاعت از دست نیاید گنهی باید کرد
در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد

طره مشکین نباشد بر رخ جانان غریب
زانک نبود سنبل سیراب در بستان غریب

خواجوی کرمانی

طایر دولت اگر باز گذاری بکند
یار بازآید و با وصل قراری بکند
دیده را دستگه در و گهر گر چه نماند
بخورد خونی و تدبیر نثاری بکند

حافظ

طوطی نگوید از تو دلاویزتر سخن
با شهد می‌رود ز دهانت به در سخن
گر من نگویمت که تو شیرین عالمی
تو خویشتن دلیل بیاری به هر سخن

سعدی

FaTeMé_KH · 23/3/21

طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی
صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست

محدثه موحدی · 31/3/21

طیران مرغ دیدی، تو ز پای بند میل
به در آی تا ببینی، طیران آدمیت

BARAN :) · 12/6/21

طوطی از خاموشی آیینه می آید به حرف
مهرخاموشی به لـ*ـب زن تا به دل گویا شوی

moh@mad · 12/6/21

BARAN :) گفت:
طوطی از خاموشی آیینه می آید به حرف
مهرخاموشی به لـ*ـب زن تا به دل گویا شوی

طوطی چو سخن گوئی پیش شکرت میرد
طوبی چو روان گردی بر رهگذرت میرد

کرمانی

طوطی دم دینار نشان است آن لـ*ـب
غماز و دو روی از پی آن است آن لـ*ـب
زنهار میالای در آن لـ*ـب نامم
کآلودهٔ لبهای کسان است آن لـ*ـب

خاقانی

طبیب شعر که هر درد را دوایی گفت
به درد عشق نداند کسی چه درمان گفت

وصال شیرازی