خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
آدم در روز کلی کلمه می‌شنود.
بعضی کلمه‌ها آبادت می‌کنند و بعضی خراب!
بعضی کلمه‌ها جنسیت دارند، بعضی‌ها هم شخصیت دارند، مونث‌اند و لطیف یا مذکر و خشن!
کلمه‌ها وزن و مزه هم دارند، وزن بعضی‌هایشان زیاد است و مزه‌ی بعضی‌هایشان تلخ...
بعضی‌هایشان قلع و قمع می‌کنند، بعضی‌هایشان نوازشت...
شنیدن جمله‌ی «جای طرف خالی »، همیشه غمگینم می‌کند. یادآوری می‌کند یکی باید باشد و نیست. حس می‌کنم جای‌های خالی‌ دلم زیاد شده...
نفسم را بیرون می‌دهم و می‌گویم:
«جای خالی بعضی آدم‌ها با هیچ چیز پر نمی‌شود...»

انجمن رمان نویسی




دل نوشته های مریم سمیع زادگان

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، *KhatKhati* و 2 نفر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
‍ ارديبهشت را می شود،
آرام آرام عاشقی کرد...
اردیبهشت را می شود
آرام آرام مُرد..!
به من باشد میگویم هیچ عشقی نباید توی اردیبهشت تمام شود، هیچ دلی نباید توی اردیبهشت بگیرد، تنگ شود...
اصلا" اردیبهشت را باید دوباره از نو عاشق شد!
بهار باید اول جاده ی دل بستن ها باشد، اول عاشقی کردن ها...
آن زمان که دلت و احساست بنفش ملایم است و دنیا مثل رنگین کمان چند رنگ عشوه میاید و چشمک میزند، اردیبهشت را باید روی دور آهسته زندگی گذاشت و زندگی کرد...
اردیبهشت را باید از پشت تمام شال های نخی رنگی به تماشا نشست...
ملایم آرام یواش...
دقیقا "یواش"...

انجمن رمان نویسی




دل نوشته های مریم سمیع زادگان

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، *KhatKhati* و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
پرسید فرق بین دوست و رفیق، گفتم دوست فقط یک آشناست، یک همکار، یک همکلاسی، حتی یک همسایه گاهی یک همسفر، شاید حتی یک همراه، یک همراه از سرکوچه تا دم خانه مثلا !
دوستی یک آشنایی ست که با یک سلام شروع می‌شود، گاهی خداحافظی نگفته تمام می‌شود ...
یک اشتباه از دوست بیگانه می‌سازد اما رفاقت ریشه دارد. به روز و ماه و سال نیست، گاهی در یک آن، یک لحظه ریشه می‌دواند، می‌رود تا مغز استخوانت، توی تمام جانت، دلت را قرص می‌کند رفیق به بودنش، به ماندنش، به رفاقتش ...
دوباره پرسید فرقش؟
گفتم به هرکس نمی‌گویی رفیق، رفیق یک جوری آرام جان است، قرار است، دنیا دنیا، دریا دریا هم که فاصله باشد از این قاره تا آن قاره، رفیق ، رفیق می‌ماند ...
که برای رفاقت نیازی به شباهت نیست ...

انجمن رمان نویسی




دل نوشته های مریم سمیع زادگان

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، *KhatKhati* و 2 نفر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
مادر بزرگ ادبیات مخصوص به خودش را داشت !
به همبرگر می‌گفت همبرگرد، به سطل سلط، زبانش نمی‌چرخید. به کبریت می‌گفت کربیت !
برای احوال‌پرسی كه زنگ مي‌زد، می‌گفت زنگ زده‌ام حالت را بگیرم. هیچوقت عادت نکردم به این جمله، بعد از شنیدنش لبخند می‌زدم، حالم خوب می‌شد ...
زنگ زده بود حالم را بگیرد ولی قصدش حال پرسیدن بود، برعکس بعضی از آدم‌ها كه تلفن می‌کنند، مسیج می‌دهند حالت را بپرسند ولی حالت را می‌گیرند ...!

انجمن رمان نویسی




دل نوشته های مریم سمیع زادگان

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، *KhatKhati* و 2 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا