خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Mana

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/5/20
ارسال ها
375
امتیاز واکنش
9,410
امتیاز
263
زمان حضور
35 روز 20 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
به نام او که همیشه با من است..

نام رمان: غریبه
نام نویسنده: mana
نام ناظر: Rostami_Minaa
ژانر: اجتماعی، جنایی_پلیسی
خلاصه: همه میگن نیمه ی گمشده یعنی یکی که تک باشه و کامل کننده تو اما محیا 2تا نیمه گمشده داره. یکی خودش، یکی نقطه مقابل خودش. کدوم پیروزه؟ من یا او؟


رمان غریبه | mana کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM، niloofar.H، Ghazaleh.A و 5 نفر دیگر

Asal_Zinati

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/2/20
ارسال ها
593
امتیاز واکنش
19,821
امتیاز
303
محل سکونت
دیوار..
زمان حضور
129 روز 11 ساعت 21 دقیقه
بسم الله الرحمن الرحیم
نقد رمان غریبه
نویسنده قلم طنزی دارد و این طنازی قلم، در چندین صحنه از رمان دیده می‌شود. صحنه‌هایی به دور از کلیشه و طنزهای الکی! طنزهایی که باعث لبخند و گاهی خنده می‌شوند و کشش خواننده را برای ادامه دادن به رمان بیشتر می‌کنند. اما این طنز بودن بعد از تغییر راوی از شخصیت دختر داستان به شخصیت‌های پسر، از بین رفت!
دلیل تغییر راوی و بیان تمامی اتفاقات رو از زبون پسرهای رمان متوجه نمی‌شم، اگر هدف نویسنده از این کار، بیان حالت آنها در هر صحنه و شناساندن آنها به ما بود، کاش نویسنده روش‌های بهتری را در نظر می‌گرفت! زیرا این طوری من یکی که نتوانستم جلوی خودم را بگیرم تا با یک نگاه کلی، پارت‌ها رو چشمی رد نکنم!
مثلا پسرها می‌تونستند در بعضی از فلش بک‌ها این اتفاقات را تعریف کنند، یا مثلا ما این‌ها را در افکارشان شاهد بودیم! اما نه به این صورت! این کاری که نویسنده انجام داده معایب زیادی داره، مثلا:
خواننده تا اینجای کار با "محیا" بوده و انتظار داره از این به بعد هم با اون باشه، به عبارتی خواننده به محیا عادت کرده و این، شاید برای همه‌ی خوانندگان جالب نباشد و ایده‌ی خوبی از آب درنیاید!
و البته بیان کل گذشته از زبان کاراکترهای دیگر که همانطور که گفتم باعث چشمی رد کردن و...می‌شود.
در کل، نویسنده نتوانست این ایده رو به خوبی به نمایش در بیاره و بگذریم از اینکه این قسمت، با عجله و هول ولای زیادی نوشته شده بود!
هدف داستان مشخص نیست! شاید این رمان فقط روایتگر داستان زندگی چند شخص باشه و شاید هم در ادامه قرار است شاهد پیامدها و هدف خاصی شویم. اما درکل، تا به اینجا چیزی مشخص نیست! ولی مطمئنم نویسنده با این قلم حرفه‌ای، قطعا نمی‌خواهد داستان بی‌هدفی را روایت کند و وجود ژانر "اجتماعی" در بین ژانرها، مرا مطمئن تر می‌کند!
ناهماهنگی افعال، در قسمت‌هایی دیده می‌شد و این از روون بودن متن رمان می‌زد، افعال باید یا همه مضارع باشند یا ماضی که در اینجا به انتخاب نویسنده، بهتر است همه "مضارع" باشند.
مثلا:
بی خیال این حرفا نگاهی به سمت راستم کردم، تا دیدم ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ خلوته سریع ﺭﺩ ﺷﺪﻡﺭﻓﺘﻢ ﺳﻤﺖ ﺍﯾﺴﺘﮕﺎﻩ ﺗﺎﮐﺴﯽ. خیلی خسته ام و نای پیاده روی دیگه ندارم
***
رفتم طبقه بعدی و ﺧﻼﺻﻪ ﮐﻞ ﭘﺎﺳﺎﮊ ﺭﻭ گشتم، همه چیز اینجا گرونه و من واقعا عادت به اینقدر پول خرج کردن ندارم
***
رنگ سفیدم تموم شده بود برای همین لـ*ـباس پوشیدم و رفتم بیرون، یه لوازم تحریری بزرگ چندتا خیابون پایین تر هست که من همیشه از اونجا خرید میکنم
***
این‌ها مثال‌هایی بود که برای نقد نوشتم، پیشنهاد می‌کنم حتما بعد از یک بازبینی کلی، ناهماهنگی افعال رو درست کنید.
قلم نویسنده قوی هست و من می‌تونم این را با اطمینان کامل بگم! داستان نشان از یک داستان کلیشه‌ای ندارد و جذابیت قلم همراه با نبود صحنه‌های کلیشه‌ای، جذابیت رمان رو صد برابر می‌کند.
البته رمان کاملا بی‌نقص نیست و قسمت‌هایی شبیه به کلیشه هست.
طبق چیزی که جدیدا کلیشه شده و اکثر نویسنده‌ها از اون استفاده می‌کنند، در همون نگاه اول حدس زدم کامیار ی فرد جدی و سامیار ی فرد شوخ هست و حتما همه‌ می‌دانند در رمان‌های کلیشه‌ای، هر دو شخص عاشق دختر داستان می‌شوند و او به اجبار فرد "جدی" را انتخاب می‌کند! امیدوارم شاهد همچین کلیشه‌ای در رمان غریبه نباشیم و اگر هست، کمی ملموس‌تر برای خواننده باشد!
مثل هر نقد، اگر به بخش توصیفات هم سری بزنیم متوجه عدم توصیفات چهره می‌شویم که فقط بر دو کاراکتر صورت گرفته!
توصیف چهره واجب و از ضروریات رمان نویسی هست! خواننده باید بدونه کاراکتری که به همراهش به عمق داستان سفر کرده به عبارتی "چه شکلی" هست و چه ویژگی‌های ظاهری دارد؟ نویسنده باید بتونه این خواسته‌ی خواننده رو به درستی اجرا کنه و با روش قطره چکانی و تکرار توصیف، به بهترین نحو ممکن این کار رو انجام بدهد.
البته نگذریم از اینکه توصیف مکان به نسبت خوب بود و توصیف احساسات هم که عالی بود. من خواننده به راحتی می‌تونستم با کاراکتر محیا کنار بیام و به آسانی تمامی احساسات اون رو درک کنم! و این فوق العاده هست برای نویسنده!
سیر رمان مناسب هست و اگر از قسمت تغییر راوی و بعد آن بگذریم، می‌توان گفت رمان سیر مناسبی دارد و به هر اتفاق تا حد مقبولی توجه می‌شود. این و همه‌ی نکاتی که قبل از این گفتم، همه نشان از یک چیز دارد و آن پخته بودن قلم و تجربه داشتن نویسنده هست!
شناسنامه رمان، شامل اسم، خلاصه، مقدمه و ژانر هم اگر نگاهی بندازم، خلاصه‌ای را می‌بینم که خواسته "جذب کننده" باشه اما موفقیت زیادی کسب نکرده! کاش بیشتر راجب به محیا گفته می‌شد و خلاصه با چند خط اضافه‌تر، خلاصه‌ی مقبول‌تری می‌شد.
و البته اسم انتخابی "غریبه" که تا به اینجا دلیل انتخابش مشخص نیست و من مانند تمامی خوانندگان، منتظرم ببینم چه می‌شود!
این رمان زیبا، همراه با صحنه‌های طنز و قوی بودن قلم نویسنده، به همه‌ی دوستداران رمان توصیه می‌شود.

اگر نقد کوتاه شد پوزش می‌خواهم، سعی کردم موارد رو شفاف و بدون مقدمه چینی اضافه‌ای بگویم و امیدوارم مقبول باشد :rose:
99/3/30
کادر نقد انجمن رمان 98


رمان غریبه | mana کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: MĀŘÝM، !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ!، Ghazaleh.A و 6 نفر دیگر

Mana

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/5/20
ارسال ها
375
امتیاز واکنش
9,410
امتیاز
263
زمان حضور
35 روز 20 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
به نام خدایی که بی نهایت عشق را نشانم داد
در ابتدا خیلی ممنونم از نقدت عزیزم، خیلی از خوندنش لـ*ـذت بردم
از تعریف هایت هم بی نهایت متشکرم:roseb:
در مورد تغییر راوی کاملا حق میدم، در واقع فصل دوم با یه چیز دیگه ای شروع میشد.. یا بهتره بگم بعد از چند ماه به زبان سامیار، رمان روایت میشد اما حس کردم خیلی بد شده ک تو پارت های قبلی چیزی از احساس سامیار نگفتم و به نوعی خواستم جبرانش کنم و بنظرم داغونش کردم:l2b:
میتونم همون روال خودم رو داشته باشم و چیزی نوشتم رو بدون تغییر بزارم، اگه اجازه بدی برات می فرستم تا تایید یا ردش کنی
در مورد اینکه هنوز چیز خاصی از ماجرای واقعی رو نشده، باید بگم دارم دق میدم:l2b: ( شوخی میکنم)
اما خارج از شوخی نمی خواستم یه روال معمول و تکراری مثل همه ی داستان های پلیسی رو داشته باشه و کم کم وارد ماجرا بشم.
یا این توضیحات اگه بازم نظرت همینه تغییرش میدم عزیزم.

در مورد اشکالات ویراستاری از جمله ناهماهنگ بودن افعال کاملا موافقم.. دلیلش استفاده خودم و عادت شدن این مدل نوشتن هست و حتما تغییرش میدم و سعی میکنم رعایت کنم
در مورد کلیشه انتخاب فرد جدی به عنوان عشق توسط محیا، باید بگم که اصلا و ابدا همچین چیزی قرار نیست اتفاق بیافته.. ولی نمی گم چی میشه:l2b:
در مورد توصیف چهره.. من در پارت های آخرم یکم از چهره شخصیت هام نوشتم.. اما در ادامه مطمئنا بیشتر خواهد بود
مثلا به موهای بلند محیا ، به رنگ آبی روشن چشم های سامیار اشاره کردم... اگه اشاراتم نامحسوس و کم هست، حتما تغییرش میدم

متن در مورد کم بودن خلاصه.. ایراد کاملا به من وارده چون به محض رد شدنش توسط ناظرم با استرس نوشتمش و بد بودنش رو کامل می پذیرم، و حتما یه چیز جذاب تری رو در نظر میگیرم.
اسم رمان از احوالات شخصیت ها گرفته شده و در ادامه به نظرم با ورود شخصیت کامیار به رمان بیشتر به چشم بیاد.
در آخر از نقد بی نهایت زیبات ممنونم عزیزم و از وقت گذاشتن برای بررسی و نوشتن نقد ازت تشکر میکنم:rose:
ببخشید اگه اذیت شدی.. خسته نباشی دلاور:roseb:


رمان غریبه | mana کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: MĀŘÝM، Ghazaleh.A، Helia.Z و 5 نفر دیگر

Asal_Zinati

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/2/20
ارسال ها
593
امتیاز واکنش
19,821
امتیاز
303
محل سکونت
دیوار..
زمان حضور
129 روز 11 ساعت 21 دقیقه
به نام خدایی که بی نهایت عشق را نشانم داد
در ابتدا خیلی ممنونم از نقدت عزیزم، خیلی از خوندنش لـ*ـذت بردم
از تعریف هایت هم بی نهایت متشکرم:roseb:
در مورد تغییر راوی کاملا حق میدم، در واقع فصل دوم با یه چیز دیگه ای شروع میشد.. یا بهتره بگم بعد از چند ماه به زبان سامیار، رمان روایت میشد اما حس کردم خیلی بد شده ک تو پارت های قبلی چیزی از احساس سامیار نگفتم و به نوعی خواستم جبرانش کنم و بنظرم داغونش کردم:l2b:
میتونم همون روال خودم رو داشته باشم و چیزی نوشتم رو بدون تغییر بزارم، اگه اجازه بدی برات می فرستم تا تایید یا ردش کنی
در مورد اینکه هنوز چیز خاصی از ماجرای واقعی رو نشده، باید بگم دارم دق میدم:l2b: ( شوخی میکنم)
اما خارج از شوخی نمی خواستم یه روال معمول و تکراری مثل همه ی داستان های پلیسی رو داشته باشه و کم کم وارد ماجرا بشم.
یا این توضیحات اگه بازم نظرت همینه تغییرش میدم عزیزم.

در مورد اشکالات ویراستاری از جمله ناهماهنگ بودن افعال کاملا موافقم.. دلیلش استفاده خودم و عادت شدن این مدل نوشتن هست و حتما تغییرش میدم و سعی میکنم رعایت کنم
در مورد کلیشه انتخاب فرد جدی به عنوان عشق توسط محیا، باید بگم که اصلا و ابدا همچین چیزی قرار نیست اتفاق بیافته.. ولی نمی گم چی میشه:l2b:
در مورد توصیف چهره.. من در پارت های آخرم یکم از چهره شخصیت هام نوشتم.. اما در ادامه مطمئنا بیشتر خواهد بود
مثلا به موهای بلند محیا ، به رنگ آبی روشن چشم های سامیار اشاره کردم... اگه اشاراتم نامحسوس و کم هست، حتما تغییرش میدم

متن در مورد کم بودن خلاصه.. ایراد کاملا به من وارده چون به محض رد شدنش توسط ناظرم با استرس نوشتمش و بد بودنش رو کامل می پذیرم، و حتما یه چیز جذاب تری رو در نظر میگیرم.
اسم رمان از احوالات شخصیت ها گرفته شده و در ادامه به نظرم با ورود شخصیت کامیار به رمان بیشتر به چشم بیاد.
در آخر از نقد بی نهایت زیبات ممنونم عزیزم و از وقت گذاشتن برای بررسی و نوشتن نقد ازت تشکر میکنم:rose:
ببخشید اگه اذیت شدی.. خسته نباشی دلاور:roseb:
خب الان دو راه داری!
اولا اینکه واضحه فصل دوم نتونسته به خوبی فصل اول باشه و قطعا باید ویرایش بشه، حالا برای ویرایش دو راه داری:
یا کلا بیخیال تغییر راوی بشی و تمام پارت‌های فصل دوم رو پاک کنی، که بهت این پیشنهاد رو نمی‌دم چون نمی‌خوام به ساختار رمانت دست بزنم.
یا می‌تونی تغییر راوی رو انجام بدی اما نه با تعریف دوباره‌ی گذشته!
میتونی از همون جایی که قطع کردی ادامه بدی و با یک فلش بک درست حسابی، این ماجراها رو به صورت خلاصه بگی که نه عجله ای توش باشه، نه خواننده از خوندنش خسته بشه!

در مورد روال و نداشتن هدف، گفتم فعلا معلوم نیست و امیدوارم در آینده یا حتی در پایان رمان، متوجه هدف و به عبارتی "پیامد" اصلی رمان بشویم، پس نیازی به تغییر نیست.

در نوشتن خلاصه قطعا کمکت می‌کنم و باقی ماجرا هم که درست!

ممنونم از نقدپذیریت :rose:


رمان غریبه | mana کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: MĀŘÝM، Ghazaleh.A، Narges_Alioghli و 3 نفر دیگر

Mana

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/5/20
ارسال ها
375
امتیاز واکنش
9,410
امتیاز
263
زمان حضور
35 روز 20 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
خب الان دو راه داری!
اولا اینکه واضحه فصل دوم نتونسته به خوبی فصل اول باشه و قطعا باید ویرایش بشه، حالا برای ویرایش دو راه داری:
یا کلا بیخیال تغییر راوی بشی و تمام پارت‌های فصل دوم رو پاک کنی، که بهت این پیشنهاد رو نمی‌دم چون نمی‌خوام به ساختار رمانت دست بزنم.
یا می‌تونی تغییر راوی رو انجام بدی اما نه با تعریف دوباره‌ی گذشته!
میتونی از همون جایی که قطع کردی ادامه بدی و با یک فلش بک درست حسابی، این ماجراها رو به صورت خلاصه بگی که نه عجله ای توش باشه، نه خواننده از خوندنش خسته بشه!

در مورد روال و نداشتن هدف، گفتم فعلا معلوم نیست و امیدوارم در آینده یا حتی در پایان رمان، متوجه هدف و به عبارتی "پیامد" اصلی رمان بشویم، پس نیازی به تغییر نیست.

در نوشتن خلاصه قطعا کمکت می‌کنم و باقی ماجرا هم که درست!

ممنونم از نقدپذیریت :rose:
راه دوم رو انتخاب می کنم
فقط یکم سرم شلوغه الان و فقط میتونم اشکالاتی که گفتی رو ویرایش کنم، اما تا چند روز آینده پارت های جدید فصل دوم رو آماده اش می کنم

ممنون میشم از کمکت :roseb:

خواهش میشه عزیزم، متشکر از تو:flowers2b:


رمان غریبه | mana کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • تشویق
  • عالی
Reactions: MĀŘÝM، Ghazaleh.A، Narges_Alioghli و 3 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا