بسم الله الرحمن الرحیم
نقد رمان غریبه
نویسنده قلم طنزی دارد و این طنازی قلم، در چندین صحنه از رمان دیده میشود. صحنههایی به دور از کلیشه و طنزهای الکی! طنزهایی که باعث لبخند و گاهی خنده میشوند و کشش خواننده را برای ادامه دادن به رمان بیشتر میکنند. اما این طنز بودن بعد از تغییر راوی از شخصیت دختر داستان به شخصیتهای پسر، از بین رفت!
دلیل تغییر راوی و بیان تمامی اتفاقات رو از زبون پسرهای رمان متوجه نمیشم، اگر هدف نویسنده از این کار، بیان حالت آنها در هر صحنه و شناساندن آنها به ما بود، کاش نویسنده روشهای بهتری را در نظر میگرفت! زیرا این طوری من یکی که نتوانستم جلوی خودم را بگیرم تا با یک نگاه کلی، پارتها رو چشمی رد نکنم!
مثلا پسرها میتونستند در بعضی از فلش بکها این اتفاقات را تعریف کنند، یا مثلا ما اینها را در افکارشان شاهد بودیم! اما نه به این صورت! این کاری که نویسنده انجام داده معایب زیادی داره، مثلا:
خواننده تا اینجای کار با "محیا" بوده و انتظار داره از این به بعد هم با اون باشه، به عبارتی خواننده به محیا عادت کرده و این، شاید برای همهی خوانندگان جالب نباشد و ایدهی خوبی از آب درنیاید!
و البته بیان کل گذشته از زبان کاراکترهای دیگر که همانطور که گفتم باعث چشمی رد کردن و...میشود.
در کل، نویسنده نتوانست این ایده رو به خوبی به نمایش در بیاره و بگذریم از اینکه این قسمت، با عجله و هول ولای زیادی نوشته شده بود!
هدف داستان مشخص نیست! شاید این رمان فقط روایتگر داستان زندگی چند شخص باشه و شاید هم در ادامه قرار است شاهد پیامدها و هدف خاصی شویم. اما درکل، تا به اینجا چیزی مشخص نیست! ولی مطمئنم نویسنده با این قلم حرفهای، قطعا نمیخواهد داستان بیهدفی را روایت کند و وجود ژانر "اجتماعی" در بین ژانرها، مرا مطمئن تر میکند!
ناهماهنگی افعال، در قسمتهایی دیده میشد و این از روون بودن متن رمان میزد، افعال باید یا همه مضارع باشند یا ماضی که در اینجا به انتخاب نویسنده، بهتر است همه "مضارع" باشند.
مثلا:
بی خیال این حرفا نگاهی به سمت راستم
کردم، تا دیدم ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ خلوته سریع ﺭﺩ
ﺷﺪﻡ ﻭ
ﺭﻓﺘﻢ ﺳﻤﺖ ﺍﯾﺴﺘﮕﺎﻩ ﺗﺎﮐﺴﯽ. خیلی
خسته ام و نای پیاده روی دیگه
ندارم
***
رفتم طبقه بعدی و ﺧﻼﺻﻪ ﮐﻞ ﭘﺎﺳﺎﮊ ﺭﻭ
گشتم، همه چیز اینجا گرونه و من واقعا عادت به اینقدر پول خرج کردن
ندارم
***
رنگ سفیدم تموم
شده بود برای همین لـ*ـباس
پوشیدم و
رفتم بیرون، یه لوازم تحریری بزرگ چندتا خیابون پایین تر
هست که من همیشه از اونجا خرید
میکنم
***
اینها مثالهایی بود که برای نقد نوشتم، پیشنهاد میکنم حتما بعد از یک بازبینی کلی، ناهماهنگی افعال رو درست کنید.
قلم نویسنده قوی هست و من میتونم این را با اطمینان کامل بگم! داستان نشان از یک داستان کلیشهای ندارد و جذابیت قلم همراه با نبود صحنههای کلیشهای، جذابیت رمان رو صد برابر میکند.
البته رمان کاملا بینقص نیست و قسمتهایی شبیه به کلیشه هست.
طبق چیزی که جدیدا کلیشه شده و اکثر نویسندهها از اون استفاده میکنند، در همون نگاه اول حدس زدم کامیار ی فرد جدی و سامیار ی فرد شوخ هست و حتما همه میدانند در رمانهای کلیشهای، هر دو شخص عاشق دختر داستان میشوند و او به اجبار فرد "جدی" را انتخاب میکند! امیدوارم شاهد همچین کلیشهای در رمان غریبه نباشیم و اگر هست، کمی ملموستر برای خواننده باشد!
مثل هر نقد، اگر به بخش توصیفات هم سری بزنیم متوجه عدم توصیفات چهره میشویم که فقط بر دو کاراکتر صورت گرفته!
توصیف چهره واجب و از ضروریات رمان نویسی هست! خواننده باید بدونه کاراکتری که به همراهش به عمق داستان سفر کرده به عبارتی "چه شکلی" هست و چه ویژگیهای ظاهری دارد؟ نویسنده باید بتونه این خواستهی خواننده رو به درستی اجرا کنه و با روش قطره چکانی و تکرار توصیف، به بهترین نحو ممکن این کار رو انجام بدهد.
البته نگذریم از اینکه توصیف مکان به نسبت خوب بود و توصیف احساسات هم که عالی بود. من خواننده به راحتی میتونستم با کاراکتر محیا کنار بیام و به آسانی تمامی احساسات اون رو درک کنم! و این فوق العاده هست برای نویسنده!
سیر رمان مناسب هست و اگر از قسمت تغییر راوی و بعد آن بگذریم، میتوان گفت رمان سیر مناسبی دارد و به هر اتفاق تا حد مقبولی توجه میشود. این و همهی نکاتی که قبل از این گفتم، همه نشان از یک چیز دارد و آن پخته بودن قلم و تجربه داشتن نویسنده هست!
شناسنامه رمان، شامل اسم، خلاصه، مقدمه و ژانر هم اگر نگاهی بندازم، خلاصهای را میبینم که خواسته "جذب کننده" باشه اما موفقیت زیادی کسب نکرده! کاش بیشتر راجب به محیا گفته میشد و خلاصه با چند خط اضافهتر، خلاصهی مقبولتری میشد.
و البته اسم انتخابی "غریبه" که تا به اینجا دلیل انتخابش مشخص نیست و من مانند تمامی خوانندگان، منتظرم ببینم چه میشود!
این رمان زیبا، همراه با صحنههای طنز و قوی بودن قلم نویسنده، به همهی دوستداران رمان توصیه میشود.
اگر نقد کوتاه شد پوزش میخواهم، سعی کردم موارد رو شفاف و بدون مقدمه چینی اضافهای بگویم و امیدوارم مقبول باشد
99/3/30
کادر نقد انجمن رمان 98