- عضویت
- 11/3/20
- ارسال ها
- 1,025
- امتیاز واکنش
- 17,409
- امتیاز
- 323
- سن
- 21
- محل سکونت
- زیر گنبد کبود
- زمان حضور
- 92 روز 19 ساعت 14 دقیقه
نویسنده این موضوع
روزی که تصمیم به خواندن این کتاب گرفتم مدام با خودم فکر میکردم چطور یک نویسنده توانسته سیصد و خردهای صفحه فقط در مورد پرستارهایی که در جنگ حضور داشتن بنویسد. بعد حدس زدم چون نویسنده زن هستش، پس حتما کلی احساسات میان داستانها گنجانده و حتما قصهها کشیده شدهاند به سمت سانتی مانتالیسم. بعد که کتاب به دستم رسید و توانستم یادداشت پشت جلد را بخوانم دیدم تمام روایات مستند هستند و تعجب من وقتی به اوجش رسید که با خوندن کتاب فهمیدم زنها در جنگ فقط پرستاری نمیکردند، آنها کارهایی مثل خلبانی، چتر بازی، مسلسل چی، مین روبی و تک تیراندازی انجام میدادن.
چطور ممکنه یک زن با این روحیهی لطیف و شکننده در جبههها در خط مقدم، سختترین و وحشتناکترین شرایط را بدون اینکه خم به ابرو بیاورد و به صورت کاملا داوطلبانه، پشت سر بگذارد و بعد از آن بتواند دوباره به زندگی عادی، به زندگی زنانهاش برگردد؟ بعد از دیدن آن همه صحنه خون آلود و وحشیانه دوباره بتواند لاک بزند، کفش پاشنهبلند بپوشد، دامن و پیراهن به تن کند و از همه مهمتر همهی اثرات مخرب جنگ را از ذهنش دور کند و به زندگی عادیاش برگردد.
من یک هفته درگیر کتاب جنگ چهرهی زنانه ندارد بودم، دوست داشتم زمان بیشتری را به این کتاب اختصاص بدهم. این کتاب جزو آن کتابهایی است که نمیتوانید از آن دست بکشید، نمیتوانید تند تند از روایاتش بگذرید و بی اعتنا فقط آن را مطالعه کنید.
اولِ کتاب یادداشت کردم: «ما فقط اینها را میخوانیم، اما آنها زندگیاش کردند!» آیا وحشتناکتر از این لحظات وجود دارد؟ زندگی در جنگ، در ترس و در حسرت و فقدان! بارها موقع خوندنش به گریه افتادم، در تاکسی، در محل کارم، در خانه، بغض میکردم و اشک میریختم، مگر میشود، مگه میشود این همه سیاهی و تلخی را ببینی و اشک نریزی؟
با این حال باز هم میگم که ما فقط این تلخیها را میخوانیم اما آنها در خود این تلخیها و وحشت زندگی کردند و روزگار گذراندند. چطور امکان دارد بعد از این همه رنج دوباره زندگی را از سر گرفت؟ میدانم که حرفهایم شاید خیلی تلخ و گزنده باشد و ممکن است حتی شما زا زده کند و باعث شود که قید کتاب را بزنید.
با این وجود کتاب جنگ چهرهی زنانه ندارد سراسر تلخی نیست، درست است که در بحبوحه جنگ جهانی دوم اتفاق میافتد ولی مگهر ممکن است جنس مونث جایی حضور داشته باشد و خبری از زیبایی، عشق و فداکاری نباشد؟
بهترین قسمت کتاب از نظر من بخشی بود که مربوط به عشق در جبهه بود، اینکه میشود در اوج وحشیگریهای انسانی عاشق شد و زیباییهای انسانیت را به رخ وحشیگری جنگ کشید. میشود هر لحظه در زشتترین و منزجر کنندهترین لحظهها، انسان بود و از عطر خوش انسانیت محظوظ شد.
کتاب جنگ چهرهی زنانه ندارد را بخوانید. حتما هم بخوانید. حتی اگه میتوانید به دیگران هم پیشنهادش بدهید، تاریخ فراموش نخواهد کرد این همه تلخی، این بار سنگینی که بر گرده روزگار تحمیل شد. در نهایت اینکه این کتاب نوبل ادبیات گرفته است، میتوانید از آن بگذرید؟!
معرفی کتاب جنگ چهره زنانه ندارد | سوتلانا اکساندرا الکسیوویچ
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com