- عضویت
- 30/3/20
- ارسال ها
- 119
- امتیاز واکنش
- 2,667
- امتیاز
- 213
- سن
- 42
- زمان حضور
- 2 روز 14 ساعت 53 دقیقه
نویسنده این موضوع
بسم الله؛ به نام مقدّس حضرت دوست که جانم فدای اوست
خلاصه و مفید: نقدهاتون رو دوست
نام رمان: سیتا
نویسنده: سارا اکبری
ژانر: عاشقانه، اجتماعی، معمّایی و ... :)
مقدمه:
سیاره ای گرد که در مرکزش حرارتی سرخ بر افراشته بود .... در افسانه ها می گویند حرارتش غیر قابل کنترل بود و وسعتش وصف ناپذير ...
می گویند اهالی سیاره برای کم کردن این حرارت افول ناپذیر، دست به دامان اهورای بزرگ شدند و او تنها یک راه پیشنهاد داد ...
خارج کردن حرارت با ماده ای ناشناخته و مرموز
در افسانه آمده است این کار بسیار خطرناک بود و خارج از خطرات موجود این ماده در اذهان عمومی هنوز ناشناخته و مقهور بود ... طوری که در سنن قدیمی اهالی از این ماده دوری می کردند و آنرا منحوس و مایه ی بدیمنی می دانستند و گاه برای دور کردن بلایا، با سوزاندن این ماده از اهورای بزرگ طلب بخشش می کردند ...
اما اهورای بزرگ خارج از سنن کاری خواسته بود ... و آن آغشته کردن دست های بزرگان به این ماده بود!...
اهالی برای بررسی وسعت این مشکل به نزد بزرگان سیاره رفتند
آنجا مردی بود به نام رکابد
وی مردی مومن و اهل عبادت بود و روزی نبود که نزد اهورا به ستایش برنخواسته باشد ...
رکابد در نزد اهالی به بالاترین درجه ی اعتماد رسیده بود و وقتی رکابد حرف می زد اهالی سند را امضا شده مهر می کردند ....
و آن روز رکابد گفت:
فردا بالای کوه می رویم و آن را آزاد می کنیم
این ماده تنها راه نجات ماست
و آن ماده نامی نداشت جز
سیتـــــــــــــــــــــــــــــــــــا ...
خلاصه و مفید: نقدهاتون رو دوست
نام رمان: سیتا
نویسنده: سارا اکبری
ژانر: عاشقانه، اجتماعی، معمّایی و ... :)
مقدمه:
سیاره ای گرد که در مرکزش حرارتی سرخ بر افراشته بود .... در افسانه ها می گویند حرارتش غیر قابل کنترل بود و وسعتش وصف ناپذير ...
می گویند اهالی سیاره برای کم کردن این حرارت افول ناپذیر، دست به دامان اهورای بزرگ شدند و او تنها یک راه پیشنهاد داد ...
خارج کردن حرارت با ماده ای ناشناخته و مرموز
در افسانه آمده است این کار بسیار خطرناک بود و خارج از خطرات موجود این ماده در اذهان عمومی هنوز ناشناخته و مقهور بود ... طوری که در سنن قدیمی اهالی از این ماده دوری می کردند و آنرا منحوس و مایه ی بدیمنی می دانستند و گاه برای دور کردن بلایا، با سوزاندن این ماده از اهورای بزرگ طلب بخشش می کردند ...
اما اهورای بزرگ خارج از سنن کاری خواسته بود ... و آن آغشته کردن دست های بزرگان به این ماده بود!...
اهالی برای بررسی وسعت این مشکل به نزد بزرگان سیاره رفتند
آنجا مردی بود به نام رکابد
وی مردی مومن و اهل عبادت بود و روزی نبود که نزد اهورا به ستایش برنخواسته باشد ...
رکابد در نزد اهالی به بالاترین درجه ی اعتماد رسیده بود و وقتی رکابد حرف می زد اهالی سند را امضا شده مهر می کردند ....
و آن روز رکابد گفت:
فردا بالای کوه می رویم و آن را آزاد می کنیم
این ماده تنها راه نجات ماست
و آن ماده نامی نداشت جز
سیتـــــــــــــــــــــــــــــــــــا ...
نقد و بررسی رمان سیتا | س اکبری کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش: