خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Hana_Nataj

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/20
ارسال ها
19
امتیاز واکنش
239
امتیاز
148
محل سکونت
مازندران
زمان حضور
1 روز 6 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
گوشی باز لرزید از الآن نشستم روبروی ساعت تا فردا شه بیای پیشم
دلم می‌خواست انقدر جیغ بکشم تا تخلیه شوم ولی به گاز گرفتن لـ*ـبم اکتفا کردم کمی بعد به دانشگاه رسیدیم خداحافظی کردم و سریع خودم را به کلاسمان رساندم کتی سر جایش نشسته بود به در زل زده بود انگار توی فکر بود آرام پیشش نشستم و صدایش زدم:
-کتایون؟
ترسید چون با ترس گفت:
--چیه؟
با...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ستوده مرا نستود | هانا نتاج کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Saghár✿، Ryhwn و 10 نفر دیگر

Hana_Nataj

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/20
ارسال ها
19
امتیاز واکنش
239
امتیاز
148
محل سکونت
مازندران
زمان حضور
1 روز 6 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
داشتم لباسم را درمیاوردم که افسون به اتاقم آمد:
--بدو حاضر شو باید بریم خرید
نگاهی به او انداختم:
-جواب آزمایشت چی شد؟
--مثبت بود
لبخندی زدم:
-باشه برو بیرون من الآن میام
باشه ای گفت و رفت از توی کمدم یک پالتوی خردلی همراه با شال و شلوار مشکی و پوتین همرنگش را پوشیدم در حال بستن بند ساعتم از اتاقم خارج شدم افسون آماده روی مبل نشسته...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ستوده مرا نستود | هانا نتاج کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Saghár✿، Ryhwn و 10 نفر دیگر

Hana_Nataj

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/20
ارسال ها
19
امتیاز واکنش
239
امتیاز
148
محل سکونت
مازندران
زمان حضور
1 روز 6 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
مادر لـ*ـبش را گاز گرفت:
--این چه حرفیه مادر میزنی زشته
از جایم بلند شدم و زدم قید این چندین سال احترام را. جلوی افسون وایستادم و انگشت اشاره‌ام را جلویش به رقص درآوردم:
-فکر میکنی کی هستی که انقدر واسم بلبل زبونی میکنی؟ فکر میکنی چون 3 سال بزرگ‌تری ینی باید هر زری رو بزنی؟ تموم این سال‌ها به حرمت اینکه از من بزرگ‌تر بودی هیچی نگفتم ولی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ستوده مرا نستود | هانا نتاج کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Saghár✿، Ryhwn و 9 نفر دیگر

Hana_Nataj

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/20
ارسال ها
19
امتیاز واکنش
239
امتیاز
148
محل سکونت
مازندران
زمان حضور
1 روز 6 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
با بی‌حوصلگی مشغول سرخ کردن شامی ها شدم عسل دخترخاله 20 ساله‌ام بود تک‌فرزند بود و کلی ناز و ادا داشت می‌دانست انس پدرم با من خوب نیست ولی از قصد جلوی من می‌رفت کنار پدرش و کلی خود را ناز می‌کرد خنده‌ام گرفت! هرکه به من می‌رسید می‌خواست حرصش را سر من خالی کند انگار روی پیشانی‌ام نوشته بود.
مادر با استرس به آشپزخانه آمد:
--افسانه فردا...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ستوده مرا نستود | هانا نتاج کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Saghár✿، Ryhwn و 11 نفر دیگر

Hana_Nataj

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/20
ارسال ها
19
امتیاز واکنش
239
امتیاز
148
محل سکونت
مازندران
زمان حضور
1 روز 6 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
زنگ طبقه چهارم را فشردم در با صدای تیکی باز شد تازه حرف‌های کتی را داشتم می‌فهمیدم اگر بهم بی احترامی کند چه؟ با پاهای لرزان بدون آنکه با آسانسور بروم پله هارا یکی‌یکی طی کردم بدنم کرخت شده بود و درد گلویم امانم را بریده بود جلوی واحدش وایستادم و با دستان لرزان و بی‌جانم در زدم چند ثانیه بعد در باز شد و انـ*ـدام محمد ظاهر شد لباس تنش نبود و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ستوده مرا نستود | هانا نتاج کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Saghár✿، Ryhwn و 11 نفر دیگر

Hana_Nataj

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/20
ارسال ها
19
امتیاز واکنش
239
امتیاز
148
محل سکونت
مازندران
زمان حضور
1 روز 6 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
کتی باعجله به اتاقم اومد:

--به‌به سلیقت گرفت بیای بالاخره؟

جلوی آیینه وایستادم و موهایم را دم‌اسبی محکم بستم:

-کتی اصلاً حوصله ندارم لطفاً بیرون

نزدیکم شد:

--چیه بهت بی احترامی کرده که حوصله نداری؟

تقریباً داد کشیدم:

-کتی گفتم بیرون

چراغ‌های چشم‌هایش یکی‌یکی خاموش شدند:

--اوکی

با عصبانیت دستانم را توی موهایم فروبردم حال نداشتم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ستوده مرا نستود | هانا نتاج کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Saghár✿، mahaflaki و 9 نفر دیگر

Hana_Nataj

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/20
ارسال ها
19
امتیاز واکنش
239
امتیاز
148
محل سکونت
مازندران
زمان حضور
1 روز 6 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
کتی اولین آهنگ را پلی می‌کند و وسط میاید.. زن‌ها و دختران با دیدنش به وجد میایند و جو زده به کتی ملحق می‌شوند شکمم را داشتم و به رقص‌های خنده داره بعضی‌ها می‌خندیدم مخصوصاً زن‌دایی پروانه با آن هیکل گنده‌اش! با آمدن افسون جمعیت بیشتر شد و بعضی‌ها عجیب کل می‌کشیدند کتی به سمتم آمد و دستم را گرفت:
--محاله امشب نرقصی!
دستم را جلوی دهانم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ستوده مرا نستود | هانا نتاج کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Saghár✿، Ryhwn و 6 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا