خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
غروب هنگام
کوری و کری و لالی
چند ساعتی
روی
نیمکت باغچه‌ای
استوار و شاد و خندان
نشسته بودند
آنکه کور بود با چشم آنکه کر بود می‌دید و
آنکه کر بود با گوش آنکه لال بود می‌شنید و
آن نیز که لال بود،
با جنبیدن لـ*ـب هردوتایشان،
گفته‌ها را درک می‌کرد
هرسه نیز با هم
در یک زمان
سرمست عطر گل‌ها بودند

انجمن رمان نویسی


اشعار شیرکو بیکس

 
  • تشکر
Reactions: ~ZaHrA~

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
سپیده‌دم بود
تنها خروسی دید
دختر عاشق روستا را
در کنج کاهدانی
چگونه سر بریدند
این بود که او
به لانه‌اش برگشت
سکوت کرد و پیمان بست
که دیگر سپیده‌دمان نخواند

انجمن رمان نویسی


اشعار شیرکو بیکس

 
  • تشکر
Reactions: ~ZaHrA~

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
در سرزمین‌ من‌
روزنامه‌ لال‌ به‌ دنیا می‌آید
رادیو کر
و تلویزیون‌ کور
و کسانی‌ که‌ طالب‌
سالم‌ زاده‌ شدن‌ این‌ همه‌ باشند را
لال‌ می‌کنند و می‌کشند
کر می‌کنند و می‌کشند
کور می‌کنند و می‌کشند
در سرزمین‌ من
آه‌ سرزمین‌ من‌

انجمن رمان نویسی


اشعار شیرکو بیکس

 
  • تشکر
Reactions: ~ZaHrA~
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا