خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,734
امتیاز واکنش
43,261
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 21 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
عجیب ترین خوی آدمی این است که می داند فعلی بد و آسیب رسان است. اما آن را انجام می دهد به کرات هم.
هر آدمی. دانسته و ندانسته. به نوعی در لجاجت و تعارض با خود به سر می برد.
و هیچ دیگری ویرانگرتر از خود آدمی نسبت به خودش نیست.

انجمن رمان نویسی


دلنوشته‌های محمود دولت آبادی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: TiNAX007 و SAEEDEH.T

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,734
امتیاز واکنش
43,261
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 21 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
اندیشیدن را جدی بگیریم. اندیشیدن. آنچه که ما کم داریم. مردان و زنانی هستند که اندیشیدن را جدی گرفته باشند.
اندیشیدن باید به مثابه یک کار مهم تلقی بشود. اندیشه ورزیدن. بند زبان را ببندیم و بال اندیشه را بگشاییم.
نویسنده نباید فقط در بند گفتن باشد. برای گفتن همیشه وقت هست. اما برای اندیشیدن ممکن است دیر بشود.
چرا یک نویسنده نباید مغز خود را برای اندیشیدن و برای تخیل تربیت کند ؟
/


دلنوشته‌های محمود دولت آبادی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: TiNAX007 و SAEEDEH.T

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,734
امتیاز واکنش
43,261
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 21 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
ما به توده های محروم نباید تلقین کنیم که دل تان به حال خودتان بسوزد. چون حق با شماست! ما به عنوان نویسنده. شاید بتوانیم به آدمیان این ظرفیت ها را بشناسانیم که می توانند در سرنوشت و تاریخ خود سهمی داشته باشند ؛ و این که آن ها هم در مقابل سرنوشت و زندگانی خود. مسئولیت دارند ؛ بنابراین دلسوزی های آبکی. الزاما. باید از پهنه ادبیات ما رخت بربندند و جای خود را به تحلیل دقیق و عمیق و همه جانبه زندگی مردم سم کوب شده ایران بدهند. شاید این تحلیل همه جانبه به مردم ما این امکان را بدهد تا نسبت به خود و سرنوشت خود. مطالعه ای جدی را آغاز کنند. زیرا این مردم سرانجام بایستی خود را بشناسند. ارزش های پنهانی خود را کشف کنند و از پوسته ای که آن ها را در خود حبس کرده است بیرون بیایند. در این سمت و جهت. امیدوارم که ادبیات بتواند به نسبت توانش. فریضه خود را ادا کند.



دلنوشته‌های محمود دولت آبادی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: TiNAX007 و SAEEDEH.T

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,734
امتیاز واکنش
43,261
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 21 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
احساس می کنم دشوارترین کارها برای نویسنده – دست کم برای من – زندگی کردن است. واقعا چگونه باید زندگی کنم ؟
همیشه احساس می کرده ام بلد نیستم زندگی کنم ؛ و آیا برای دیگران. دشوارترین امور زندگی کردن نیست ؟ چه قدر دشوار است زندگی کردن!




دلنوشته‌های محمود دولت آبادی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: TiNAX007 و SAEEDEH.T

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,734
امتیاز واکنش
43,261
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 21 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
احساس می کنم از کتاب ها می ترسم.
هر وقت خود را در میان کتاب ها می بینم. با صراحت بی رحمانه ای احساس نادانی می کنم.
جهل! هیهات! با این جهل ثقیل و انبوه. چگونه می توان زندگی کرد ؟ چگونه می توان زندگی را شناخت و توجیه کرد ؟ چگونه می توان در سرنوشت آن دخالت داشت ؟


دلنوشته‌های محمود دولت آبادی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: TiNAX007 و SAEEDEH.T

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,734
امتیاز واکنش
43,261
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 21 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
هیچ فردای روشنی در چشم انداز نیست.
هیچ کس نمی داند چه خواهد شد. با دریغ باید گفت مردم پذیرفته اند تا دیگران درباره سرنوشت شان تصمیم بگیرند.
و همچنان منتظر تصمیماتی هستند که امیدوارند درباره شان گرفته بشود.
این خیلی بد است ؛ خیلی بد است که یک ملت بپذیرد هیچ نقشی در تعیین سرنوشت خود نمی تواند داشته باشد.
پذیرفتن حالت انفعالی صرف برای یک ملت مثل زهر او را مسموم می کند.
انجمن رمان نویسی


دلنوشته‌های محمود دولت آبادی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: TiNAX007 و SAEEDEH.T

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,734
امتیاز واکنش
43,261
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 21 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
برخی افراد از حالت من دچار تعجب می شوند و می پرسند تو چه کم داری ؟ و اشاره شان مثلا به توفیق های هنری-ادبی. و احمقانه این که اشاره شان به حسن شهرت من است ؛ و من از این پرسش آن ها دچار تعجب می شوم که فکر می کنند انسان در حالتی حق دارد دچار باشد که شخصا چیزی کم داشته باشد! غافل از این که یکی از علل اساسی چنین حالتی در من این است که حس می کنم و می بینم تک به تک مردم. هرکس فقط به مشکل خودش و راه حل فردی مشکل خودش فکر می کند ؛ و لابد نمی داند که فاجعه اجتماعی از همین ناشی می شود که هر کس فکر می کند باید گوش و گلیم خود را از آب به درکشد. چه انبوه اند مشکلات زندگی ما. و چه اندک اند کسانی که آن را مشکل خود بدانند.


دلنوشته‌های محمود دولت آبادی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: TiNAX007 و SAEEDEH.T

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,734
امتیاز واکنش
43,261
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 21 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
ای سرزمین! کدام فرزندها. در کدام نسل تو را آزاد آباد و سربلند.
با چشمان باور خود خواهند دید ؟ ای مادر ای ایران!
جان زخمی تو در کدام روز هفته التیام خواهد پذیرفت ؟ چشمان ما به راه عافیت تو سفید شد. ای ما نثار عافیت تو.


دلنوشته‌های محمود دولت آبادی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: TiNAX007 و SAEEDEH.T

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,734
امتیاز واکنش
43,261
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 21 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
من در زندگانی ادبی ام هیچ استادی نداشته ام و در آینده.
به خصوص پس از مرگم نیز هیچ یک از کسانی که امروزه به نحوی خود را کباده کش ادبیات معاصر حساب می آورند.
حق ندارند برای من و در مرگ من اشک تمساح


دلنوشته‌های محمود دولت آبادی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: TiNAX007 و SAEEDEH.T

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,734
امتیاز واکنش
43,261
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 21 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
هنگامی بود که سرخوش خلاقیت چنان بودم. نخست نگران کارم بودم و سپس نگران زندگی ام! اما اکنون
اکنون مدتی می گذرد که فرو نشسته ام ؛ سرخوشی در من فرو نشسته است و به آسمان.
به درختان. به آب رودخانه و خاک نگاه می کنم. اما لابد جور دیگری نگاه می کنم.
به خصوص به زمان می نگرم. و گذر زمان را فقط حس می کنم. نه فقط می بینم. بلکه می توانم آن را بشناسم.
roman98.com


دلنوشته‌های محمود دولت آبادی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: TiNAX007 و SAEEDEH.T
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا