خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
خورشید برای من
ساعت هفت غروب طلوع می کند
آن هم از پشت میز یک کافه
یعنی
وقتی تو را می بینم
روز من از حضور تو شروع می شود
شب من از غیبت تو
کاری کن
روزهایم بلند باشند
من از شب ها می ترسم

انجمن رمان نویسی


عاشقانه‌های رسول یونان

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، *KhatKhati* و 3 نفر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
عشق
آدم را به جاهای ناشناخته می برد
مثلا به ایستگاه های متروک
به خلوت زنگ زده ی واگن ها
به شهری که
فقط آن را در خواب دیده …
وقتی عاشق شدی
ادامه ی این شعر را
تو خواهی نوشت!

انجمن رمان نویسی


عاشقانه‌های رسول یونان

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، *KhatKhati* و 3 نفر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
همیشه چیزی هست
که تو را به یادم بیاورد؛
نمی توانم فراموشت کنم!
گرامافونی
در اعماق خاطره ها روشن مانده . . .

انجمن رمان نویسی


عاشقانه‌های رسول یونان

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، *KhatKhati* و 3 نفر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
پشت پنجره ی شعر ایستاده ام
به تو نگاه می کنم
تو تنها
دلخوشی منی
و فقط
از پشت همین پنجره دیده می شوی

انجمن رمان نویسی


عاشقانه‌های رسول یونان

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، *KhatKhati* و 3 نفر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
وقتی می‌ خواهی بروی
آسمان صاف است
راه‌ ها
هموار
ترن‌ها مدام سوت می‌ کشند
همین طور
کشتی‌ ها
اما وقتی می‌خواهی بیایی
دریاها طوفانی می‌ شوند
آسمان‌ ها ابری
و راه های زمینی را نیز
برف می‌بندد
دوست دارم بیایی
اما نیا، دنیا به هم می ریزد

انجمن رمان نویسی


عاشقانه‌های رسول یونان

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، *KhatKhati* و 3 نفر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
مانده ام چگونه تو را فراموش کنم
اگر تو را فراموش کنم
باید سال‌هایی را نیز
که با تو بوده ام
فراموش کنم
دریا را فراموش کنم
و کافه های غروب را
باران را
اسب ها و جاده ها را
باید دنیا را
زندگی را
و خودم را نیز فراموش کنم
“تو” با همه چیز من آمیخته ای

انجمن رمان نویسی


عاشقانه‌های رسول یونان

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، *KhatKhati* و 3 نفر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
با یک پهلو گل سرخ می آیم
زخم‌ های قلبم شکوفه کرده است
اما افسوس

کسی گل‌ های مرا نخواهد دید
بهار آمده
همه‌ جا پر از گل و شکوفه است

انجمن رمان نویسی


عاشقانه‌های رسول یونان

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، *KhatKhati* و 3 نفر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
تو ماه را
بیشتر از همه دوست می‌داشتی
و حالا
ماه هر
شب
تو را به یاد من می‌ آورد
می‌ خواهم فراموشت کنم
اما این ماه
با هیچ دستمالی
از پنجره‌ها پاک نمی‌ شود …

انجمن رمان نویسی


عاشقانه‌های رسول یونان

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، *KhatKhati* و 3 نفر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
بهار می آید
عکس‌ ها
پر از خرگوش می‌ شوند

بالکن‌ ها پر از گنجشگ
طوفان
نسیم می‌شود و
نسیم
شانه‌ ای برای علفزار
بهار می‌ آید
دنیا عوض می‌شود
اما آمدن بهار مهم نیست
مهم
شکفتن گل‌ ها در قلب توست

انجمن رمان نویسی


عاشقانه‌های رسول یونان

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، *KhatKhati* و 3 نفر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
پیش تر‌ها
بیدار می شدم
با صدای بانگ خروس
اما حالا
اس ‌ام اس‌ ها بیدارم می‌ کنند
پس تو کی می‌خواهی بیدارم کنی
محبوبم؟
دنیا دارد به پایان می‌ رسد

انجمن رمان نویسی


عاشقانه‌های رسول یونان

 
  • تشکر
  • گریه‌
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، *KhatKhati* و 3 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا