- عضویت
- 18/3/18
- ارسال ها
- 1,878
- امتیاز واکنش
- 18,048
- امتیاز
- 428
- محل سکونت
- Tabriz
- زمان حضور
- 38 روز 17 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
هریسون یازده ساله است و با مادر و خواهرش، حدود دو ماه است که به انگلستان مهاجرت کردهاند. محلهای که در آن به سر میبرند سرشار از خشونت، بیرحمی و جرم و جنایت است. در کتاب کبوتر انگلیسی هری با سن و سال کم، دنیای خشن پیرامونش را به زبان کودکانه و با نگاه کنجکاو خود به تصویر میکشد. نگاهی که گاه شوخ و گاه تند و بیرحم است، همچون جهانی که او را در برگرفته و او در این میان برای زنده ماندن چارهای ندارد جز اینکه همرنگ اطرافیانش شود.
هریسون پسرکی رنگینپوست از دل غنا پا به محلهای خشن در جنوب لندن میگذارد. پدر، مادربزرگ و خواهر چندماههاش در غنا ماندهاند چون پول لازم برای خرید بلیت را نداشتهاند. هری با دنیایی مواجه میشود که شلوغ و متفاوت است. آدمهای جدید که هر یک داستانی دارند و دوستانی که در کسری از ثانیه به دشمن بدل میشوند.
در ابتدای داستان هری با صحنهی قتل مواجه میشود. پسرکی که چاقوخورده و در خون خود غلتیده است. تصویری که تا انتهای داستان در ناخودآگاه هری و خواننده میماند. این خشنترین انتخاب برای مواجههی ابتدایی خواننده با جو داستان است. اما محیطی که کلمان قصد ترسیم آن را داشته تا همین حد خشن و بیرحم است.
پسر مرده که از ابتدا تا انتهای داستان با همین عنوان یاد میشود به دغدغهی بچههای محله تبدیل میشود. هری و دین، دوست صمیمیاش تلاش میکنند تا همانند کارآگاهان از راز قتل او پرده بردارند. باند خلافکار مدرسه در تب و تاب است و منتظر تا کسی نکتهای را نزد پلیس افشا کند. افشاگر همان ضربهای را میخورد که به پسر مرده وارد شد.
طنز ملموسی که گاه با بازیهای کلامی، دیرفهمی هری از اصطلاحات و عبارات چندوجهی زبان انگلیسی، و نگاه بازیگوش او در کلام نویسنده جریان یافته، در تضاد با دنیای تاریک حاکم بر داستان، جنبش و زندگی را به روح داستان بخشیده است.
اگه میکیتا خیلی عصبانیم میکرد، مىکشتمش. (کتاب کبوتر انگلیسی – صفحه ۳۹)
استفاده هوشمندانه نویسنده از نمادها و ترکیب آنها با روح حاکم بر جامعه بر جذابیت داستان افزوده است. در مواجههی ابتدایی با داستان، در همان چند سطر اول که کشته شدن پسری را گزارش میدهد، ما با کبوتری روبرو میشویم که در خون پسرک قدم میزند. و به طور ضمنی عنوان میشود که قاتل او را برای ساندویچ مرغ سوخاریاش کشته است. همهچیز به پرندگان و بصورت ویژه جوجه (اشاره به کم سن بودن این کودکان) برمیگردد. بعدها کبوتر و پرندگان نقشی قوی و پرقدرت در نمایش روح پرواز، جدایی و بیقیدی در داستان برعهده دارند. در اواسط کتاب وقتی نشانهها به خواننده میگویند که اتفاقی ناگوار در راه است، کبوتر به همچون فرشتهای، منجی هری میشود.
وقتی هری و خانوادهاش برای خاکسپاری پسر مرده راهی گورستان میشوند، هری خاطرهی تابوتهایی که در غنا دیده بود را به یاد میآورد و میگوید آنجا هرکس در تابوتی به شکل چیزی که بیش از همه دوستش داشت به خاک سپرده میشد. و در انتها بیان میکند که دوست دارد در یک تابوت به شکل هواپیما دفن شود. هواپیما همچون نمادی برای پرواز و رهایی، مترادفی تصنعی برای پرنده و نمادی دیگر از جامعه بالدار است که در جای جای کتاب به صورت نمادین از آنها یاد شده: کبوتر، مرغابی، مرغهای پرکنده، هواپیما ، ساندویچ مرغ و… .
تلاش نویسنده برای نمایش تضادهای فرهنگی، محیط خشن و پر جنایت جنوب لندن، بیتفاوتی پلیس و نهادها در کنترل خشونت حاکم بر محیط، دغدغههای مهاجران و در نهایت اتفاقاتی که میتواند روح و جان نوجوانان را مورد تهدید قرار دهد، قابل ستایش است.
انجمن رمان نویسی
رمان98
کبوترانگلیسی که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد و همان سال در فهرست نهایی جایزهی بوکر قرار گرفت. از جمله دیگر افتخارات این رمان میتوان به موارد زیر اشاره کرد:درختچهها توی قفس هستن. حصاری دور درخت کشیدن تا کسی اونها رو ندزده. قسم میخورم اینکار خیلی مسخره ست. مگه کسی درخت میدزده؟ (کتاب کبوتر انگلیسی – صفحه ۱۶)
- نامزد دریافت جایزهی ادبی ایمپک دابلین سال ۲۰۱۳
- نامزد نهایی جایزهی بوکر سال ۲۰۱۱
- نامزد نهایی جایزهی کتاب اول گاردین سال ۲۰۱۱
- نامزد دریافت جایزهی ادبی دزموند اِلیوت سال ۲۰۱۱
- نامزد دریافت جایزهی ادبی گلکسی نشنالبوک سال ۲۰۱۱
هریسون پسرکی رنگینپوست از دل غنا پا به محلهای خشن در جنوب لندن میگذارد. پدر، مادربزرگ و خواهر چندماههاش در غنا ماندهاند چون پول لازم برای خرید بلیت را نداشتهاند. هری با دنیایی مواجه میشود که شلوغ و متفاوت است. آدمهای جدید که هر یک داستانی دارند و دوستانی که در کسری از ثانیه به دشمن بدل میشوند.
در ابتدای داستان هری با صحنهی قتل مواجه میشود. پسرکی که چاقوخورده و در خون خود غلتیده است. تصویری که تا انتهای داستان در ناخودآگاه هری و خواننده میماند. این خشنترین انتخاب برای مواجههی ابتدایی خواننده با جو داستان است. اما محیطی که کلمان قصد ترسیم آن را داشته تا همین حد خشن و بیرحم است.
پسر مرده که از ابتدا تا انتهای داستان با همین عنوان یاد میشود به دغدغهی بچههای محله تبدیل میشود. هری و دین، دوست صمیمیاش تلاش میکنند تا همانند کارآگاهان از راز قتل او پرده بردارند. باند خلافکار مدرسه در تب و تاب است و منتظر تا کسی نکتهای را نزد پلیس افشا کند. افشاگر همان ضربهای را میخورد که به پسر مرده وارد شد.
طنز ملموسی که گاه با بازیهای کلامی، دیرفهمی هری از اصطلاحات و عبارات چندوجهی زبان انگلیسی، و نگاه بازیگوش او در کلام نویسنده جریان یافته، در تضاد با دنیای تاریک حاکم بر داستان، جنبش و زندگی را به روح داستان بخشیده است.
آقای فریمپانگ اونقدر پیره که تو گوشهاش عنکبوت داره. (کتاب کبوتر انگلیسی – صفحه ۲۰)
درک دیگرگونهی کودک از فضای پرالتهاب اطراف و در اختیار داشتن ابزارهایی جهت ارضای عصبانیت و خشم، نشان از دنیای نامتعارف، خشن و سختگیری دارد که با جسم و جان لطیف و نحیف او در تضاد است و او علاوه بر سازگاری با محیط جدید میبایست راه و رسم زنده ماندن در این وادی خوف را بیاموزد. نگاه تک محوری او به مسایل که جهتیافته از اتفاقات پیرامون است او را بر آن میدارد تا به هنگام مواجهه با مشکلی کوچک همان واکنشی را ابراز کند که در اطرافیان میبیند. اینجاست که مرگ و کشتن همچون واقعیتی ملموس، نفس به نفس کودک در کوچهها میدود و اولین انتخاب او میگردد.آقای استین اونقدر چاقه که نمیتونه توی نیروی دریایی بوده باشه، غرق مىشه و میره ته آب. (کتاب کبوتر انگلیسی – صفحه ۱۹۸)
اگه میکیتا خیلی عصبانیم میکرد، مىکشتمش. (کتاب کبوتر انگلیسی – صفحه ۳۹)
استفاده هوشمندانه نویسنده از نمادها و ترکیب آنها با روح حاکم بر جامعه بر جذابیت داستان افزوده است. در مواجههی ابتدایی با داستان، در همان چند سطر اول که کشته شدن پسری را گزارش میدهد، ما با کبوتری روبرو میشویم که در خون پسرک قدم میزند. و به طور ضمنی عنوان میشود که قاتل او را برای ساندویچ مرغ سوخاریاش کشته است. همهچیز به پرندگان و بصورت ویژه جوجه (اشاره به کم سن بودن این کودکان) برمیگردد. بعدها کبوتر و پرندگان نقشی قوی و پرقدرت در نمایش روح پرواز، جدایی و بیقیدی در داستان برعهده دارند. در اواسط کتاب وقتی نشانهها به خواننده میگویند که اتفاقی ناگوار در راه است، کبوتر به همچون فرشتهای، منجی هری میشود.
وقتی هری و خانوادهاش برای خاکسپاری پسر مرده راهی گورستان میشوند، هری خاطرهی تابوتهایی که در غنا دیده بود را به یاد میآورد و میگوید آنجا هرکس در تابوتی به شکل چیزی که بیش از همه دوستش داشت به خاک سپرده میشد. و در انتها بیان میکند که دوست دارد در یک تابوت به شکل هواپیما دفن شود. هواپیما همچون نمادی برای پرواز و رهایی، مترادفی تصنعی برای پرنده و نمادی دیگر از جامعه بالدار است که در جای جای کتاب به صورت نمادین از آنها یاد شده: کبوتر، مرغابی، مرغهای پرکنده، هواپیما ، ساندویچ مرغ و… .
موضوع شایانذکر دیگر، هویت فردی و اجتماعی مهاجران است که در بخشهایی از کتاب بصورت ضمنی اشاراتی به آن شده. تاکید مدام نویسنده بر «اثر انگشت» میتواند راهنمای خوبی برای پیگیری رد این اندیشه باشد که هویت یک فرد سیاهپوست مهاجر تا چه اندازه نیاز به حمایتهای روانشناسی و سازمانهای اجتماعی دارد. تاکید مستقیم این موضوع را میتوان در بخشی از داستان شاهد بود که هری انگشتهای سوختهی خالهاش را توصیف میکند. انگشتهایی که برای گرفتن تابعیت اثر رویشان سوزانده شده است.مرغابی هم نبود. بچههای کوچیکتر اونها رو با پیچگوشتی کشته بودن. (کتاب کبوتر انگلیسی – صفحه ۵۹)
تلاش نویسنده برای نمایش تضادهای فرهنگی، محیط خشن و پر جنایت جنوب لندن، بیتفاوتی پلیس و نهادها در کنترل خشونت حاکم بر محیط، دغدغههای مهاجران و در نهایت اتفاقاتی که میتواند روح و جان نوجوانان را مورد تهدید قرار دهد، قابل ستایش است.
انجمن رمان نویسی
رمان98
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
معرفی کتاب کبوتر انگلیسی | استفن کلمان
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: