خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
چشم سوم عامل بهره گرفتن از جادوی سیاه نیز می‌باشد. جادوی سیاه به معنی استفاده‌های منفی از توانایی‌های متافیزیكی و نیروهای ماورائی بر علیه دیگران می‌باشد. هدف از این كار آسیب رساندن به دیگران و اذیت نمودن آنها است. جادوی سیاه در فرهنگ‌ها و ملل مختلف به شیوه‌های متفاوتی به‌كار می‌رود. در جادوی سیاه با اعمال فیزیكی و ماورائی كه انجام می‌شود، حجم زیادی انرژی منفی از چشم سوم عامل به سمت فرد مورد نظر ارسال می‌گردد، این انرژی‌های منفی با نمود فیزیكی و ماورائی خود تاثیرات منفی بر جسم و روان سوژه می‌گذارد.


هر یك از چاكراها از لحاظ فیزیكی و متافیزیكی با بخش‌های مختلف و عملكردهای متفاوتی از وجود انسان در ارتباط هستند. به عبارت دقیق‌تر، هر یك از چاكراهای اصلی با ساختار و عملكرد تمام كالبدهای هفت‌گانه انسان در ارتباط است. چشم سوم نیز با آناتومی و فیزیولوژیِ جسم و پاراآناتومی و پارافیزیولوژیِ روان و روح در ارتباط است. ارتباط آجنا با جسم فیزیكی را از نظر اهمیت می‌توان به سه بخش تقسیم نمود: اول غدد درون‌ریز، دوم سیستم عصبی، سوم سایر ارگان‌ها. در بخش اول، چشم دل به‌طور مشخص با غده‌ی پینه‌آل و غده‌ی هیپوفیز در ارتباط است. در بخش دوم با سیستم عصبی مركزی و به‌طور دقیق با مغز و بخش گردنی نخاع ارتباط دارد. حواس پنج‌گانه نیز با آجنا مرتبط است. در بخش سوم می‌توان از چشم‌ها، گوش‌ها، بینی و سینوسهای پیشانی، گونه و بینی نام برد. برخی اعتقاد دارند كه چشم سوم با سیستم ایمنی نیز در ارتباط است. عده‌ای دیگر معتقدند كه سیستم ایمنی به چاكرای شماره‌ی یك مربوط می‌شود. به یاد داشته باشید كه اعصاب و غدد درون‌ریز از مهم‌ترین بخش‌های جسم فیزیكی می‌باشند، چون تمام عملكردهای فیزیكی از بُعد مادی در نهایت به این دو بخش برمی‌گردد، در اصل این دو بخش رهبر و مسؤول كنترل و هدایت تمام اعمال فیزیكی در جسم می‌باشند. تمام فعل و انفعالات فیزیكی توسط اعصاب و غدد درون‌ریز تنظیم می‌شوند. این دو بخش مكمل یكدیگر می‌باشند.


همانطور كه گفتیم در سطح آناتومیك وفیزیولوژیك هر چاكرا با قسمتی از سیستم عصبی و غدد درون‌ریز در ارتباط است. هرچند كه چـاكراها به تناسب محل قـرار گـرفتن‌شان با بخش‌های مختلفی از جسم فیزیـكی در ارتباطـند، ولـی ارتباطشان با غدد درون‌ریز بسیار حایز اهمیت است. به‌طوری كه بین چاكراها و غدد درون‌ریز ارتباطات و تأثیرات متقابل وجود دارد. به عبارت دیگر هر چاكرا دارای یك معادل فیزیكی مشخص در كالبد فیزیكی است. معادل فیزیكی چاكرای آجنا غده‌ی پینه‎آل (غده‌ی صنوبری) است. البته برخی اعتقاد دارند كه معادل این چاكرا غده‌ی هیپوفیز است و غده‌ی پینه‎آل را به چاكرای شماره‌ی هفت ارتباط می‎دهند. از آنجا كه چشم سوم به وسیله‌ی عنصر نور كنترل می‎شود و با توجه به ساختار و عملكرد غده‌ی پینه‎آل به نظر می‎رسد كه چشم سوم در ارتباط با این غده باشد.



انجمن رمان 98 | بهترین انجمن رمان نویسی


_ متافیزیک و چشم سوم _

 

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
غده‌ی پینه‎آل برای بیش از دو هزار سال موضوع مطالعات فلسفی بوده است. هم‌چنین پزشكان و دانشمندان تا مدت‌ها درباره‌ی عملكرد دقیق آن سردرگم بوده‎اند. به هرحال امروزه آخرین مطالعات پزشكی نشان می‎دهد كه غده‌ی پینه‎آل در توانایی‌های روحی انسان نقش مهمی دارد. از بین ارگان‌های بدنِ انسان هیچ ارگان دیگری به اندازه‌ی غده‎ی پینه‎آل در جهت تكامل دچار تغییر و تحول نشده است.


تحقیقاتی كه روی فسیل‎های به جا مانده از اعصار گذشته انجام شده، نشان داده است كه غده‌ی پینه‎آل مانند یك چشم فیزیكی سوم عمل می‎كرده، كه به نور و تاریكی حساس بوده است. این واقعیت درباره‌ی گونه‎های منقرض شده‎ای مانند «برونتوساراس» و سایر مهره‎داران دوزیست ابتدایی اثبات شده است. حتی امروزه در حیوانات پست‌تر مانند قورباغه، غده‌ی پینه‎آل، نور را حس می‎كند. در جریان تكامل گونه‎ها از خزندگان تا پرندگان، حیوانات و سرانجام انسان، سلول‌های حس‎گر غده‌ی پینه‎آل، به وسیله سلول‌های دیگر جایگزین شده‎اند و در تكامل یافته‎ترین مهره‎داران مانند انسان دیگر اثری از سلول‌های گیرنده‌ی نور در غده‌ی پینه‎آل به جا نمانده است.


در پستانداران غده‌ی پینه‎آل تقریباً در وسط مغز قرار گرفته است. این غده به رنگ سفید و به شكل میوه‌ی كاج است. در انسان این غده به نسبت بلندتر است و حدود ۱۰۰ میلی‎گرم وزن دارد. بعد از بلوغ، این غده با فرآیند رسوب كلسیم سفت می‎شود اما عملكرد آن تغییری نمی‎كند. سال‌ها پیش دانشمندان كشف كرده‎اند كه در پسران جوان دچار تومورهای اطراف غده‌ی پینه‎آل، رشد زودرس انـ*ـدام روی می‎دهد، درحالی‌كه در پسران دچار تومورهای غده‌ی پینه‎آل، تكامل صفات به تأخیر می‎افتد. علت این است كه تومورهای اطراف غده‌ی پینه‎آل عملكرد آن را مهار می‎كنند. درحالی‌كه وقتی خود غده دچار تومور شده است، فعالیت آن بیشتر از حد عادی است و بنابراین رشد را به تأخیر می‎اندازد.


انجمن رمان 98 | بهترین انجمن رمان نویسی


_ متافیزیک و چشم سوم _

 
آخرین ویرایش:

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
غده‌ی پینه‎آل هورمون دیگری به نام اسكوروتونین هم تولید می‎كند. این هورمون در هنگام روشنایی تولید می‎شود. در شرایط روشنایی پایدار غده‌ی پینه‎آل تولید ملاتونین را متوقف می‎كند و به‌طور مداوم به تولید مقادیر بالای اسكوروتونین می‎پردازد. از سوی دیگر در تاریكی پایدار تولید اسكوروتونین ادامه می‎یابد. تولید این هورمون هنگام روز در بالاترین حد و هنگام شب در پایین‎ترین حد است، حتی اگر محیط به‌طور مداوم تاریك باشد. هم‌چنین مشخص شده است كه برداشتن چشم‌ها یا قطع كردن سیستم سمپاتیك موش‎ها اثری مشابه قرار دادن آنها در تاریكی مداوم دارد. به هر حال در این شرایط ریتم روزانه‌ی تولید اسكوروتونین به‌طور طبیعی ادامه پیدا می‎كند.


چرخه روزانه‌ی روشنایی، در چرخه‎های فعالیت غدد بسیاری از حیوانات پست‎تر نیز نقش مهمی دارد. افزایش نور خورشید در فصل بهار باعث رشد غدد **** و آغاز چرخه‌ی تولید مثل و جفت‎گیری در بسیاری از پرندگان و پستاندارانی كه تولید مثل سالانه دارند، می‎شود. چرخه‌ی روزانه‌ی روشنایی و تاریكی با انواع ریتم‌های روزانه‌ی پستانداران مانند چرخه‌ی ترشح هورمون‌های ****ِ غدد فوق كلیوی هم‌زمانی دارد.


در قورباغه‎ها غده‌ی پینه‎آل ارگانی است كه از سلول‌های ویژه چشم تشكیل یافته، این چشم سوم در قورباغه‎ها یك ارگان حس‎گر نور است. در استرالیا گونه‎ای از مار وجود دارد كه نحوه‌ی قرار گیری فلس‌های روی سر او نشان دهنده‌ی یك چشم سوم است. با برداشتن فلس‌ها می‎توان یك چشم فیزیكی كامل را مشاهده كرد. هم‌چنین تحقیقات اولیه روی غده‌ی پینه‎آل نشان داده است كه سلول‌های این غده ذاتاً سلول‌های چشمی بوده‎اند، با تكامل بشر چشم سوم عملكرد خود را به عنوان یك چشم فیزیكی از دست داده، مغز اطراف آن را فراگرفته و آنچه ما اكنون غده‌ی پینه‎آل می‎نامیم، بر جای مانده است.


انسان اولیه از لحاظ عقلانی پیشرفته نبوده، حیات او عمدتاً به غریزه و شهود وابسته بوده است، كه هر دو از طریق چاكرای آجنا عمل می‎كنند. چاكرای آجنا با غده‌ی پینه‎آل و این غده با سیستم عصبی سمپاتیك در ارتباط است. اكثر اعمال انسان اولیه را سیستم عصبی سمپاتیك كنترل می‎كرده، زیرا سیستم عصبی مركزی انسانِ اولیه (مغز و نخاع) به حد كافی تكامل یافته نبوده است. بنابراین زندگی انسان اولیه و عملكرد سیستم عصبی سمپاتیك او به‌طور عمده به تكانه‌های كالبد اختری وابسته بوده است. با تكامل بشر، سیستم عصبی سمپاتیك مهار شده و سیستم عصبی مركزی به میزان قابل توجهی تكامل پیدا كرده است. به این ترتیب كالبد اختری نیز مهار شده، هر چند هنوز با ارسال پیام به پایانه فیزیكیِ چاكرای آجنا یعنی غده‌ی پینه‎آل در مغز به فعالیت خود ادامه می‎دهد. انسان امروزی با این مغز تكامل یافته می‎تواند از دانش اختری سود ببرد. از آنجا كه در انسان مدرن فرآیندهای عقلانی و فعالیت سیستم عصبی مركزی غالب شده‎اند، فعالیت معنوی انسان دچار مشكل و نقصان شده است.


دانش كسب شده در سطوح فرامادی در مغز اختری یا ذهن پدیدار می‎شود و از طریق كالبد اختری به مغز فیزیكی می‎رسد. غده‌ی پینه‎آل با چاكرای آجنا ارتباط دارد وآجنا نیز به نوبه‌ی خود با كالبد ذهنی در ارتباط است. غده‌ی پینه‎آل به عنوان یك ارگان فیزیكی انتقال دهنده‌ی افكار از یك مغز به مغز دیگر یا از سطح بالاتر به مغز فیزیكی عمل می‎كند. اما انسان اغلب از ماهیت این دانش یا نحوه‌ی ارتباط با آن آگاهی ندارد، زیرا اكثر مردم از سطوح بالاتر، آگاهی ندارند و توانایی‌های معنوی آنها درگیر تكانه‎ها و فرآیندهای ذهنی است. بسیاری از مردم نسبت به فرآیندهای سطح بالا حساسند، اما عدم آگاهی آنها ناشی از فقدان ارتباط با سیستم عصبی سمپاتیك است. ممكن است فردی در سطح اختری آگاه و فعال باشد، اما به علت عدم ارتباط بین سیستم‎های فیزیكی و اختری در آگاهی او وقفه وجود داشته باشد. هر چقدر كه آگاهی در سطح اختری زنده و فعال باشد، نمی‎تواند خاطره‌ی تجربیات آگاهی برتر را به مغز فیزیكی انتقال دهد، مگر این‌كه ارتباط‎های مذكور فعال باشند.



انجمن رمان 98 | بهترین انجمن رمان نویسی


_ متافیزیک و چشم سوم _

 

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
بسیاری از متافیزیسین‎ها معتقدند كه غده‌ی پینه‎آل و سیستم پیچیده‌‌ی عصبی مربوط به آن پس از مدت‌های طولانی تمرین مراقبه دچار تغییر عملی می‎شود. این موضوع توسط بسیاری از دانشمندان كه روی فعالیت الكتریكی مغز تحقیق كرده‎اند، اثبات شده است. آنها دریافته‎اند كه وقتی انسان در حالت بیداری و هوشیاری معمولی به سر می‎برد، امواج الكتریكی مغز كه در این حالت امواج بتا نام دارند و توسط قشر مخ تولید می‎شوند، دارای طول موج كم و فركانس زیاد هستند. وقتی فرد چشمانش را می‎بندد و ذهن او در حالت آرامش و در عین حال هوشیاری قرار دارد، تغییر ناگهانی در شكل امواج مغز به وجود می‎آید، طول موج امواج بیشتر شده، فركانس آنها كاهش می‎یابد. این امواج را امواج آلفا می‎نامند، كه وجود آنها هم در دانشجویان مبتدی و هم در استادان متافیزیك نشان داده شده است.


دیده شده كه مراقبه كنندگان با تجربه و استادان پیشرفته‌ی متافیزیك دارای یك موج مغزی دیگری به نام تتا می‎باشند، امواج تتا نسبت به امواج آلفا دارای طول موج بیشتر و فركانس كمتر می‎باشند. نكته جالب توجه این است كه این امواج تتا به‌طور طبیعی تنها در مبتلایان به بیماری صرع در زمان حمله‎های صرع ماژور دیده می‎شود. یك توضیح ممكن برای این موضوع این است كه در زمان حمله‎های صرع، سطوح پایین سیستم عصبی كنترل كامل بدن را به‌دست می‎گیرد و ذهن برتر در حالت آرامش كامل به سر می‎برد. چنان‌كه در حالت مراقبه عمیق اتفاق می‎افتد.


حالت مراقبه باعث تغییرات فیزیولوژیك دیگری نیز می‎شود كه هم‌زمان با ثبت امواج مغزی بررسی می‎شود. در حالت آگاهی مراقبه‎ای با امواج مغزی آلفا، تعداد ضربان قلب، مصرف اكسیژن توسط سلول‌های بدن و دفع دی‎اكسید كربن كاهش می‎یابد، متابولیسم بدن آهسته‎تر می‎شود و فعالیت سیستم عصبی سمپاتیك نیز كاهش می‎یابد. كاهش سطح لاكتات خون به مراتب محسوس‎تر است. درحالی‌كه سطح این ماده در خون افراد دچار تنش‌های عصبی و اضطراب به‌طور مشخص بالا است. در حالت مراقبه یعنی زمانی كه مغز امواج آلفا ساطع می‎كند، فرآیندی مخالف با فعالیت سیستم ترشح كننده‌ی آدرنالین اتفاق می‎افتد. این فرآیند بدن را قادر می‎سازد كه در حالتی آسوده‎تر و رهاتر عمل كند.گروه دیگری از پژوهش‎گران پیرامون پدیده‎های روحی انسان مخصوصاً ارتباط بین ادراكات فراحسی و فعالیت امواج آلفا تحقیق كرده‎اند. در یك بررسی از تعداد زیادی افراد خواسته شد كه حدس بزنند درون یك جعبه‌ی در بسته چه كارتی وجود دارد. با استفاده از تست‎های آماری مشخص شد، هنگامی كه فرد چشمانش را می‎بندد و روی موضوعی تمركز می‎كند امواج آلفای مغز او افزایش می‎یابد و كسانی كه امواج آلفای بیشتری تولید می‎كردند، اغلب می‎توانستند كارتهای داخل جعبه را به درستی تشخیص دهند. در مواردی كه تولید امواج آلفا در حد پایین قرار داشت، (همان طور كه در حالت طبیعی در بسیاری از مردم یا هنگام باز بودن چشم‌ها مشاهده می‎شود) حدس زدن كارتها تنها براساس شانس صورت می‎گرفت. افراد مورد آزمایش هم‌چنین وضعیت ذهنی خود را در هنگام فعالیت غالب امواج آلفا توصیف كردند، همه آنها اتفاق نظر داشتند كه آن حالت رهایی ذهن و جدایی از اطراف، تجربه‎ای لـ*ـذت بخش بود. هنگامی كه افراد در این حالت چشمان خود را باز می‎كردند، می‎توانستند جدایی خود را از اشیاء محیط مشاهده كنند. افزایش توانایی‌های روحی در این شرایط با توانایی‌های فردی كه چاكرای آجنای خود را فعال كرده و می‎تواند اشیاء دور را با چشم بصیرت ببیند، مطابقت دارد.



انجمن رمان 98 | بهترین انجمن رمان نویسی


_ متافیزیک و چشم سوم _

 

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
نوش داروی اكثر بیماریهای دنیای مدرن، امواج مغزی آلفا است كه بدن و ذهن را در وضعیتی آرام و آزاد قرار می‎دهد و با واكنش‎های ناهنجاری كه از ابتدای خلقت انسان در جسم او رخ داده مقابله می‎كند. در دنیای مدرن زندگی انسان دیگر توسط حیوانات وحشی یا قبایل آدم خوار تهدید نمی‎شود، اما سیستم قدیمی ترشح كننده‌ی آدرنالین كه بدن انسـان را در برابر چنان تهدیدهایی محافظت می‎كرده است، در برابر تهدیـدهای مـدرن نیز به همان روش قـدیمی واكنش نشان می‎دهد. امروزه تهدید‎های زندگی انسان معمولاً به صورت ترس از بحران مالی یا از دست دادن موقعیت شغلی و یا مشكلات خانوادگی و امثال آن جلوه‎گر می‎شود. اگرچه این قبیل تنش‌های جامعه‌ی مدرن خطرات غیر واقعی هستند، ذهنِ نگران و مضطرب آنها را واقعی تلقی می‎كند. از آنجا كه بحران‎های دنیای مدرن حد و مرزی ندارد و هرگز پایان نمی‎پذیرد، بدن بسیاری از مردم به‌طور مداوم نسبت به آنها واكنش نشان می‎دهد. این حالت تنش و اتلاف مداوم انرژی، منجر به بیماری‎های جسمی و روحی می‎شود. علاوه بر این بزرگ‌ترین مكانیسم دفاعی بدن انسان به دلیل استفاده‌ی بیش از حد فرسوده می‌شود و به این ترتیب بسیاری از مردم خود را در مقابل خطرهای واقعی ناتوان می‎بینند. افزایش روزافزون تعداد قربانیان شوك ناشی از مواجهه‌ی ناگهانی با موقعیت‎های خطرناك واقعی تأیید كننده‌ی این مطلب است. پزشكان و دانشمندان معتقدند كه مراقبه یكی از بهترین شیوه‌ها برای درمان این عارضه است. مراقبه باعث آرامش ذهن می‎شود و همواره با كاوش در زوایای روح انسان همراه است.


همانطوری كه گفته شد حد فیزیكی آجنا، غده‌ی پینه‎آل است كه با مغز در ارتباط می‎باشد. برخی از متافیزیسین‎ها معتقدند كه غده‌ی پینه‎آل گیرنده و فرستنده‌ی نوسان‌های نامحسوسی است كه افكار و پدیده‎های روحی را در كیهان انتقال می‎دهد. غده‌ی پینه‎آل امواج مغزی را به امواج الكتریكی تبدیل می‎كند، كه با سرعتی بالاتر از سرعت نور حركت می‎كنند، این امواج در مغز انسان ذخیره می‎شوند. كسانی كه دارای توانایی‌هایی مانند بینایی و شنوایی متافیزیكی هستند، این كار را از طریق همین امتیاز چاكرای آجنا یعنی تغییر ماهیت امواج آلفا انجام می‎دهند.


انسان مدرن، دارای تفكری منطقی است و ترجیح می‎دهد زندگی خود را براساس واقعیت‎های علمی پایه‎گذاری كند. امروزه بیشتر، واقعیت‎های علمی مورد پذیرش قرار می‎گیرند و تجربیات علمی ثابت كرده‎اند، بعضی از مردم كه تفكر مراقبه‎ای دارند و امواج مغزی آنها به‌طور عمده از نوع آلفاست، می‎توانند وقایع را پیش‎بینی كنند و از وقایع درونی و بیرونی كه خارج از دسترس حواس پنج‌گانه است آگاهی داشته باشند. این توانایی‌های روحی كه بسیاری از مردم برای كسب آنها تلاش می‎كنند، ابتدایی‎ترین نشانه‎های قدم گذاشتن در مسیر معنویت هستند. اگرچه رهروان واقعی، داشتن این توانایی‌ها را انكار می‎كنند تا مبادا آشكار ساختن توانایی‌هایشان باعث زوال و شكست آنها شود. حقیقت این است كه قدرت‎های درونی در همه‌ی ما وجود دارد، ما فقط باید برای بیدار كردن مراكز عالی مغز كه با چاكرای آجنا در ارتباط هستند، تمرین كنیم تا بتوانیم راهی به سوی تجربه‎های جدید و روزنه‎ای به سوی نور و روشنایی بگشاییم.


انجمن رمان 98 | بهترین انجمن رمان نویسی


_ متافیزیک و چشم سوم _

 

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
انسان چیزی بیشتر از توده‎ای عصب، ماهیچه، استخوان و خون است. در بدن ما مراكز نامریی انرژی و مجاری متافیزیكی انرژی وجود دارند، كه به ترتیب «چاكرا» و «نادی» گفته می‎شوند. نادی‎ها ساختارهایی در بُعد ماورایی انسان می‎باشند كه در حد واسط چاكراها و سیستم عصبی قرار گرفته‎اند. بدین معنی كه انرژی‌های ماورایی ورودی به چاكراها، توسط نادی‎ها به گونه‎ای تغییر و تبدیل می‎یابد، تا بتواند به سیستم عصبی منتقل شود. در واقع نادی‎ها با تغییر طول موج و فركانسِ انرژی‌های مذكور، آنها را به بُعد فیزیكی نزدیك می‎كنند، تا سیستم عصبی بتواند آنها را دریافت كند. به اعتقاد برخی از متافیزیسین‎ها در بدن انسان هفتاد و دو هزار نادی وجود دارد كه چهارده‌تای آنها اصلی هستند.


مهم‌ترین نادی‎های بدن انسان، سه نادی «آیدا»، «پینگالا» و «ساشومنا» هستند. این سه نادی از انتهای ستون فقرات تا ساقه مغز امتداد دارند. ساشومنا در مركز ستون فقرات مستقیماً به طرف بالا امتداد دارد. این نادی بر كانال مركزی نخاع منطبق است. آیدا و پینگالا در اطراف نخاع در جهت‎های مخالف با هم تقاطع دارند و به همین حالت در هم تنیده شده، تا بـالاترین قسمت ستون فقرات ادامـه می‎یابند. در نقـاط تقاطع آیدا و پینگالا چـاكراهای اصلی قرار دارند. همه‌ی سیستم‎هـای روحی دارای جنبه‎های فیزیكی در جسم ما هستند، این نادی‎ها معادل‌های روحی سیستم‎های عصبی سمپاتیك و پاراسمپاتیك می‎باشند. این اعصاب فعالیت‌های غیرارادی كالبد فیزیكی مانند ضربان قلب، هضم غذا، ترشح غدد و حركات دودی را كنترل می‎كند. به‌طور كلی سیستم پاراسمپاتیك بر این فعالیت‌ها اثر بازدارنده دارد و متابولیسم را كُند می‎كند. درحالی‌كه سیستم سمپاتیك بر این فعالیت‌ها اثر تحریكی داشته، سرعت آنها را بالا می‎برد. به عبارت بهتر سمپاتیك در شرایط غیر طبیعی، در بحران‌ها و استرس‌ها، بدن را برای مقابله با آن بحران آماده می‌كند، در این حالت وضعیت بدن به گونه‌ای تغییر می‌كند، تا بتواند آن بحران را تحمل كند. بعد از برطرف شدن بحران پاراسمپاتیك بدن را به حالت عادی و معمولی برمی‌گرداند. برای مثال در هنگام استرس با فعال شدن سمپاتیك ضربان قلب، سرعت تنفس، گردش خون و فعالیت سیستم عصبی افزایش می‌یابد. اما در همین حال فعالیت دستگاه گوارش از جمله حركات معده و روده و ترشح بزاق كاهش پیدا می‌كند. نادی آیدا در ارتباط با سیستم عصبی پاراسمپاتیك عمل می‎كند و عملكرد نادی پینگالا در ارتباط با سیستم عصبی سمپاتیك است.


این سه نادی مهم از طریق سوراخ‎های بینی با تنفس (دم و بازدم) در ارتباط هستند. هنگامی كه تنفس از طریق سوراخ سمت چپ بینی انجام می‎گیرد، نادی آیدا فعال است، در این حالت انسان برای كارهای فكری و ذهنی آمادگی دارد. وقتی نادی آیدا فعال‎تر است با كاهش سرعت متابولیسم، اثر سرد كننده بر بدن می‎گذارد. هنگامی‎ كه تنفس از طریق سوراخ سمت راست بینی انجام می‎گیرد نادی پینگالا فعال است، در این حالت انسان سرشار از نیروی فیزیكی است و برای فعالیت جسمانی آمادگی دارد. در این حالت با بالا رفتن متابولیسم، بر بدن اثر گرم كننده‎ای اعمال می‎شود. پس پینگالا با جنبه‌ی فیزیكی و آیدا با جنبه‌ی ذهنی وجود انسان در ارتباط است. آیدا اثر خنك كننده و پینگالا اثر گرم كننده دارد.


خوابیدن به پهلوی راست سبب می‌شود كه با تغییر تدریجی در وضعیت تنفس، مجرای سمت راست بینی تقریباً مسدود شده و تنفس از مجرای سمت چپ صورت گیرد. بدین‌ترتیب با تنفس از مجرای چپ، نیروهای ذهنی و ماورایی انسان تحریك و فعال می‌شود. خوابیدن به پهلوی چپ باعث شده كه مجرای سمت چپ تقریباً مسدود شده و تنفس از مجرای راست انجام شود، در این حالت نیروهای فیزیكی و جسمی انسان تحریك و فعال می‌شود. به یاد بیاورید كه انسان دارای دو بخش فیزیكی و متافیزیكی است كه بخش ماورایی او بزرگ‌تر و مهم‌تر است و نیاز به توجه بیشتری دارد. پس خوابیدن به پهلوی راست با فعال كردن بخش ماورایی انسان ، فواید و محاسن عدیده‌ای خواهد داشت. حتماً اطلاع دارید كه در دین مبین اسلام خوابیدن به پهلوی راست مستحب و خوابیدن به پهلوی چپ مكروه است. این دستور دینی دارای اسرار فراوانی است كه با یكی از موارد آن در بالا آشنا شدید. موارد مذكور در بالا از كشفیات مؤلف این كتاب می‌باشد كه در مرحله‌ی تئوری است.



انجمن رمان 98 | بهترین انجمن رمان نویسی


_ متافیزیک و چشم سوم _

 

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
در اكثر افراد یك چرخه‌ی روزانه‌ی فعالیت متناوب آیدا و پینگالا وجود دارد و هر چرخه بین یك تا چهار ساعت ادامه دارد. در افراد متعادل در طول شبانه‎روز جریانی برابر از هر دو برقرار است. تغییرات چرخه‌ی روزانه‌ی فعالیت متناوب آیدا و پینگالا به عملكرد جسمی، روانی و روحی مربوط است. در افراد بیمار یا دچار آشفتگی‌های ذهنی این سیستم به كلی فاقد تعادل است، در افراد عصبی و مضطرب سوراخ طرف راست بینی همیشه بازتر است، و در افراد به شدت افسرده در سوراخ طرف چپ بینی جریان هوای بیشتری برقرار است.
ارتباط بین تنفس، ذهن و كالبد روحی توسط پیاز بویایی و سیستم لیمبیك در مغز كه با غده‌ی پینه‎آل در ارتباط است، برقرار می‎شود. پیاز بویایی كه ارگان مربوط به حس بویایی نیز است، حس می‎كند كه در كدام سوراخ بینی جریان برقرار است و این اطلاعات را به بقیه‌ی مغز نیز منتقل می‎كند. پیاز بویایی، ارگان بسیار پیچیده‎ای با هزاران ارتباط عصبی است كه با همه‌ی قسمت‌های سیستم عصبی در ارتباط می‌‌‌باشد و عصب شناسان هنوز نتوانسته‎اند كاربردی برای آنها بیابند. پیاز بویایی دارای دو لُب است كه هر یك مستقیماً بالای یكی از دو مجرای بینی قرار دارد.
در مباحث هاله شناسی هر یك از چاكراهای اصلی با یك عنصر خاص در ارتباط بوده، نوساناتی با فركانس‎های مشخص بروز می‎دهند، این فركانس‎ها بسته به نوع چاكرا، یكی از رنگ‎های اصلی طیف هفت رنگ را در ذهن ما یادآور می‎شود. چشم سوم توسط عنصر نور كنترل می‌شود و رنگ آن نیلی است. نور دارای دو وجه فیزیكی و متافیزیكی است. وجه فیزیكی نور همان نور خورشید، سایر ستارگان و نورهای مصنوعی مانند نور لامپ می‌باشد. وجه متافیزیكی نور، خود نیز دارای مراتب و درجات مختلفی است. می‌توان گفت كه نور در هر یك از بخش‌های هفت‌گانه جهان دارای نمود و تجلی خاص آن بخش می‌باشد.
تأثیرات رنگ نیلی مانند رنگ آبی اما تا حدی شدیدتر است. رنگ نیلی غده‌ی پاراتیروئید را تحریك كرده، غده‌ی تیروئید را مهار می‎كند. در نتیجه با تأثیرات نور نیلی بر غده‌ی تیروئید و مهار آن، تولید هورمون تیروكسین نیز كاهش یافته و این خود باعث كاهش متابولیسم و در نهایت كاهش تولید انرژی در سلول‌های بدن می‌شود.
رنگ نیلی در بهبود احتقان چشم‌ها، گوش‌ها، بینی، ریه و معده ارزشمند است. رنگ نیلی باعث كاهش خونریزی، التهاب، خشونت و تحریك‎ پذیری می‎شود. هم‌چنین برخی معتقدند این رنگ در كار جن‎گیری مفید و با ارزش است. نور سفید و نور نیلی در درمان جن‌زدگی به‌كار می رود.
رنگ نیلی با غده‌ی هیپوفیز ارتباط دارد و بر سیستم عصبی تأثیر می‎گذارد. این رنگ باعث بازسازی سلول‌ها و التیام كالبد اثیری می‎شود. رنگ نیلی یا بنفش در هنگام شب برای خواباندن بچه‎ها مفید است و می‎تواند كابوس‎های شبانه و سردرد را بهبود بخشد.
رنگ نیلی روشن اغلب در مداوای شب ادراری كمك كننده است. این رنگ هم‌چنین می‎تواند در این موارد مفید واقع شود: بهبود درد، ضعف بینایی، عدم تمركز، اسهال، مشكلات ذهنی، تحریك پذیری روده‎ها، خستگی روحی، رهایی از الگوهای منفی، تحریك تنفس، ذات‌الریه، برونشیت، آسم، تشنج كودكان، وسواس، ناراحتی‌های ذهنی و ...
اشخاصی كه چشم سوم فعال، باز، متعادل و هماهنگ داشته باشند، از تمامی «عملكردها، فعالیت‌ها و وظایف» چشم سوم كه در بحث‌های قبلی ذكر شد بهره‌مند خواهند گردید. این اشخاص هم‌چنین دارای تجسم خلاق و قوه‌ی تصور بسیار شگرف خواهند بود. چنین كسانی ممكن است به چیزهایی دسترسی داشته باشند كه سایر مردم ندارند، یا قادر به دیدن رؤیاهایی صادقانه یا پدیده‎هایی از این دست باشند. اشخاصی كه با چاكرای ششم، هماهنگ هستند جذاب و گیرا بوده، می‎توانند در طول زندگی خود تجربیات جالبی در سطوح مختلف داشته باشند. چنین افرادی آماده، مشتاق و قادر به دریافت رهنمودها، تجربه‌ی شعور كیهانی، تله‎پاتی و سفر اختری هستند.
اختلالات چشم سوم به صورت‌های انسداد، كاهش فعالیت، افزایش فعالیت، عدم تعادل و ... بروز می‌نماید. هر یك از این اختلالات دارای عوارض و عواقب فیزیكی و متافیزیكی می‌باشد، كه در ساختار و عملكرد جسم، روان و روح، خود را نشان می‌دهد.


انجمن رمان 98 | بهترین انجمن رمان نویسی


_ متافیزیک و چشم سوم _

 

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
نشانه‎های فیزیكی عدم تعادل چاكرای آجنا می‎تواند شامل سكته یا تومورهای مغزی، نابینایی، ناشنوایی، ضایعات نخاعی، اختلالات عصبی، تشنج و اشكال در یادگیری باشد.وقتی چشم سوم دچار كاهش فعالیت و عدم تعادل باشد ممكن است فرد دچار فراموشی و یا وسواس مرضی شود، این شخص هم‌چنین ممكن است به شدت خرافاتی شود، دچار حسادت شدید درباره‌ی دیگران و توانایی‌هایشان شود، به‌طور كلی درباره‌ی همه چیز از جمله خود و توانایی‌های خود مشكوك و بدبین گردد. چنین كسی در نظر دیگران بی‌جرأت، بی‎نظم و بیش از حد حساس به نظر می‎رسد.


از سوی دیگر هر گاه آجنا، فعالیت بیش از حد داشته باشد، شخص ناشكیبا، مضطرب و بسیار حساس می‎شود. حتی ممكن است گاهی به نظر برسد كه چنین افرادی در دنیای دیگری به سر می‎برند و به محیط اطراف خود توجهی ندارند. سایر خصوصیات این افراد عبارت است از: خودپسندی، غرور، دغل‎كاری، تعصب، سلطه‎جویی، بی‎عاطفگی، خباثت، تنگ‎ نظری، رفتار ناخوشایند و بی‎ادبانه، بد اخلاقی و تلخی و تحقیر دیگران.


وقتی چاكرای ششم دچار انسداد می‎شود، شخص ممكن است دچار كابوس‎های شبانه و سردردهای مداوم، ضعف بینایی، عدم تمركز و حتی گاهی حمله‎های میگرن شود. اندوه و سوگواری یا مشكلات شخصی می‎تواند علت انسداد این چاكرا باشد. تحریك بیش از حد آجنا باعث ایجاد هرج و مرج، خراب‌كاری به جای كمك و انحصار طلبی می‎شود. تحریك كمتر از حد آن باعث ایجاد بی‎ثباتی، بُزدلی و درماندگی می‎گردد. كناره‎گیری از زندگی، شانه خالی كردن از زیر بار مسؤولیت، فراموشی، بی‎دقتی، تحمل ناپذیری، پرمدعایی و فخرفروشی، از جمله نشانه‎های تحریك كم چاكرای ششم می‎باشد.


هر چاكرا در حالت طبیعی در جهت عقربه‎های ساعت در حال چرخش است، اگر قسمت جلویی آجنا عكس حالت طبیعی بچرخد، باعث ایجاد تعبیرات مغشوش ذهنی یا برداشت‎های غیرحقیقی در مورد واقعیت‎ها می‎شود. چرخش سریع آجنا بر خلاف عقربه‎های ساعت، قابلیت آفرینش افكار قدرتمند منفی را به دنبال خواهد داشت. در صورتی كه این قدرت با قدرت قسمت پشتی آجنا همراه گردد، می‎تواند باعث ایجاد فاجعه در زندگی انسان شود. به یاد داشته باشید كه قدرت چشم سوم مانند آتش است؛ آتش زمانی دارای ارزش است كه كنترل و مهار شده باشد.


ضعیف یا راكد بودن جریان انرژی در آجنا سبب متوقف شدن قدرت خلاقیت می‎گردد. بسته بودن قسمت پشتی آجنا باعث شكست در اجرای طرح‎ها و برنامه‎ها شده، یا حد‎اقل اجرای آنها را به تأخیر می‎اندازد. این گونه افراد برای به ثمر نشاندن طرح‎هایشان باید تلاش فراوانی در مدت طولانی داشته باشند.
ریشه‌ی برخی از ترس‎های وجود ما، به اشكالات موجود در چاكرای آجنا برمی‎گردد، از جمله ترس از حقیقت، ترس از قضاوت واقع گرایانه و منطقی، ترس از اعتماد به مشورت با دیگران، ترس از انضباط و ترس از بُعد تاریك خویش. عدم تمایل به درون نگری و حفاری درون و تخلیه‌ی ترس‎های درونی نیز به چشم سوم مربوط است.


انجمن رمان 98 | بهترین انجمن رمان نویسی


_ متافیزیک و چشم سوم _

 

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
عوامل اثرگذار بر چشم سوم

عوامل زیادی از جنس طبیعی و یا فوق‌طبیعی می‌توانند بر چشم سوم اثر بگذارند. این اثرات می‌توانند مثبت یا منفی، دایم یا موقت، مطلق یا نسبی و كمّی یا كیفی باشند. مهم‌ترین عوامل اثر گذار بر چشم سوم عبارتند از: سن، جنسیت، سلامت و بیماریِ جسم، روان و روح، علم، ایمان، گنـ*ـاه و معصیت، عوامل محیطی مانند رنگ، نور، صوت و درجه حرارت، كار و شغل، موسیقی، دوست و همنشین، ارتباطاتِ فیزیكی، عاطفی و ذهنی، تنفس، ورزش، دودِ ماشین، كارخانجات، خوراكی و میوه‌ها، افكار، اعمال و گفتار انسان، خواب و استراحت، سنگ‌ها و بلورها، جواهرات، فلزات، عطرها، روغن‌ها، استاد، مربی و معلم، ستارگان و سیاره‌ها، زمین و ماه، امور فردی، اخلاقیات، تحریكات ذهنی و عاطفی، امور هنری، تلقینات و ...


▪ عوامل اثرگذار مثبت:
برخی عوامل بر چشم سوم اثرات مثبت داشته، باعث فعال‎سازی آن می‌شوند و یا باعث ایجاد تعادل در آن می‎گردند. برخی عوامل دیگر نیز بسته به شرایط و یا نحوه‌ی استفاده می‌توانند اثرات مثبت بر آجنا اعمال كنند.
موسیقی می‎تواند تیغ دو لبه باشد و بر هاله و چاكراها تأثیرات مثبت و یا منفی بگذارد. موسیقی‎های آرام، موسیقی‎های سنتی و در كُل موسیقی‎هایی كه با ریتم كیهان در هماهنگی‎اند، بر چاكراها و چشم سوم تأثیر مثبت می‎گذارند. آنچه نویسنده این كتاب به كرات آزمایش و تجربه كرده است، تأثیرات مثبت موسیقی‎های سنتی استاد علیرضا افتخاری، خواننده‌ی اهل دل می‎باشد. برخی از آثار بتهوون و یانی نیز این تأثیرات را دارد. «ریچارد وبستر» در كتاب «هاله نورانی» به برخی از موسیقی‎هایی كه این اثر را دارند، اشاره می‎كند. نُت موسیقی «لا» نیز باعث تحریك آجنا می‌شود.


بلورها می‎توانند سبب برقراری تعادل در چاكراها شوند. بلورها قدرت زیادی برای جذب و انتقال سریع انرژی‌های مثبت و منفی دارند، هم‌چنین در جذب و انتقال سریع احساسات نیز نقش دارند. پس هنگام استفاده از بلور باید دقت نمایید، كه در محیط‎های دارای انرژی منفی و در كنار اشخاص با انرژی منفی قرار نگیرد، چون بلورها سریعاً انرژی منفی آنها را جذب كرده، به شما منتقل می‎كنند. در صورتی كه از بلور برای برقراری تعادل در چاكراها استفاده می‎كنید، باید در زیر لباس و در تماس مستقیم با پوست بدن قرار گیرند.


رنگ بلور عامل مهمی برای انتخاب آن با توجه به چاكرای مورد نظر می‎باشد. در این راستا بهتر است رنگ بلور با رنگ چاكرا متناسب باشد. «بلور شفاف كوارتز» معروف به «دُرّ كوهی» برای تمام چاكراها مفید است. برای چشم سوم علاوه بر كوارتز می‎توان از سنگ‌های لاجورد، یاقوت آبی، یاقوت ارغوانی، یاقوت كبود، چشم شاهین، سنگ ماه و یشم استفاده نمود. هم‌چنین بلور فلوریت، سودالیت، سلینیت، آزوریت، سوگولیت و پریدوت از جمله بلورهای مفید برای چشم سوم می‎باشند.


آجنا با ستاره‌ی زهره در ارتباط است، هم‌چنین با فلز مس تحریك میشود. مس با متعادل كردن انرژی‌های چشم سوم، آرامش خاصی را در انسان ایجاد می‌كند.
استفاده از عطر در اسلام بسیار توصیه شده است. در سیره‌ی عملی پیامبر گرامی اسلام و ائمه اطهار علیهم‌السلام نیز دیده می‌شود، كه به عطر علاقه‌ی فراوان داشته‌اند و از آن استفاده می‌نمودند. مولای مؤمنان و عابدان و زاهدان و عارفان حضرت علی علیه‌السلام از بوی خوش با نام افسون یاد فرموده‌اند. هم‌چنین نبی مكرم اسلام ـ كه سلام و صلوات بر او و خاندانش باد ـ بوی خوش را تقویت كننده‌ی قلب می‌دانند. صادق آل محمد علیه‌السلام می‌فرمایند كه: «رسول خدا برای عطر بیشتر از غذا خرج می كرد.» (ترجمه میزان الحكمه، ح۱۱۳۱۷، ۱۱۳۲۲ و ۱۱۳۲۱)


شیخ جلیل القدر، عارف بالله، حاج میرزا جواد آقا ملكی تبریزی (قدس سره) در كتاب ارزشمند «اسرار الصلوه» می‌فرمایند: «... فضیلتی كه برای بوی خوش بیان شده به‌خاطر شرافت عقل است زیرا عطر مغر را تقویت می‌كند و آن را از فساد حفظ می‌نماید...» (ص ۱۱۱). در بین مواد معطر، عود تأثیر مثبت بر آجنا دارد. سایر تركیبات مفید برای فعال سازی آجنا شامل ریحان، چوب سدر، كافور و اُكالیپتوس می‎باشد.


در بین مواد غذایی نیز، خوراكی‎هایی به رنگ نیلی مانند انگور سیاه، آلوسیاه و شاه توت مفید است. هم‌چنین مصرف آبی كه به مدت چهار ساعت در لیوان نیلی رنگ در معرض آفتاب بوده و یا مصرف آبی كه به مدت چهار ساعت از پشت شیشه نیلی رنگ نور آفتاب به آن تابیده، مفید و مؤثر است.
كم خوردن و نخوردن، كم خوابیدن و نخوابیدن، كم حرف‌زدن و سكوت و خلوت و تنهایی نیز اثرات بسیار خوبی بر تحریك و فعال سازی آجنا دارند، مشروط بر این‌كه این عوامل را به خوبی شناخته و زیر نظر استاد عمل شود. مشروح موارد مذكور در فصل «متافیزیك و پرورش نیروهای درون» از كتاب «رخنه در اسرار متافیزیك» آمده است. این عبارت زیبا را به‌خاطر بسپارید: بخورید تا زنده بمانید نه زنده بمانید تا بخورید.


عبادات از جمله قرائت قرآن، تفكّر و تدبّر در آیات قرآن ، نماز و به‌خصوص نماز شب، ذكر و گریه كردن به بهانه‌های معنوی نیز تأثیرات بسیار عالی بر چشم دل می‌گذارند. پیامبر گرامی اسلام نماز را نور دیده‌ی خود معرفی می‌نمایند: «خداوند جلّ ثناؤه نور دیدهٔ مرا در نماز قرار داد و نماز را محبوب من گردانید، همچنان كه غذا را محبوب گرسنه و آب را محبوب تشنه. گرسنه هرگاه غذا بخورد سیر می‌شود و تشنه هرگاه آب بنوشد سیراب می‌شود، اما من از نماز سیر نمی‌شوم.» (ترجمه میزان الحكمه، ح ۱۰۵۳۵)


قرآن كریم به تعبیر حضرت امام راحل ـ كه از عارف‌ترینِ عارفان به قرآن بود ـ بزرگ‌ترین نسخه‌ی نجات دهنده‌ی بشر از جمیع قیودی كه بر پای و دست و قلب و عقل او پیچیده است، می‌باشد. ایشان هم‌چنین قرآن كریم را كتاب تحرّك از طبیعت به غیب و تحرّك از مادیّت به معنویّت می‌دانند. حضرت امام قرآن كریم را مركز همه‌ی عرفان‌ها و مبداء همه‌ی معرفت‌ها می‌دانند و معتقدند كه اگر قرآن نبود باب معرفت الله، الی‌الابد بسته می‌بود. ایشان در بیان زیبایی می‌فرمایند: «بدان كه این كتاب شریف چنانچه خود بدان تصریح فرموده كتاب هدایت و راهنمای سلوك انسانیت و مربّی نفوس و شفای امراض قلبیه و نوربخش سیر الی الله است.» (قرآن باب معرفت الله، ص۱۰، ص ۲۰، ص ۳۳ و ص ۴۹)


قرائت قرآن كریم و گوش سپردن به تلاوت آیات این لطیفه‌ی الهی از بهترین و عالی‌ترین و مطمئن‌ترین عواملی است كه بر چشم دل اثرات مثبت فراوان اعمال می‌كند. در كتاب «قرآن باب معرفت الله» از حضرت امام راحل چنین نقل شده است: «و چون شخص قاری مقصد را یافت در تحصیل آن بینا شود و راه استفاده از قرآن شریف بر او گشوده و ابواب رحمت حق بر او مفتوح گردد و عمر كوتاه عزیز خود و سرمایه تحصیل سعادت خویش را صرف در اموری كه مقصود به رسالت نیست نكند و از فضول بحث و كلام در چنین امر مهمی خودداری كند و چون مدتی چشم دل را بر این مقصود افكند و از دیگر امور صرف نظر كرد چشم دل بینا گردد و حدید شود و تفكر در قرآن برای نفس عادی شود و طریق استفاده باز گردد و ابوابی بر او مفتوح شود كه تا كنون نبوده و مطالب و معارفی از قرآن استفاده كند كه تا كنون به هیچ وجه نمی‌كرد، آن وقت شفا بودن قرآن را برای امراض قلبیه می‌فهد.» (قرآن باب معرفت الله، ص ۷۸)


صد چو عالم در نظر پیدا كند چون كه چشمت را به خود بینا كند
تدبّر و تفكّر در آیات قرآن كریم نیز بهترین اثرات مثبت را بر چشم دل اعمال می‌نماید. چنانچه در كتاب شریف كافی از صادق آل محمد علیه‌السلام نقل شده است كه فرمودند: «این قرآن راهنمای هدایت و چراغ شب تاریك است، پس جولان دهد صاحبنظر چشم خود را در آن و بگشاید نظر خود را برای استفاده از نور آن، زیرا كه تفكّر در آن زندگانیِ دلِ بیننده است، چنانچه در ظلمات و تاریكی‌ها به نور استعانت كنند، در ظلمات جهل و تاریكی‌های ضلالت به نور هدایت قرآن باید هدایت جست.» (قرآن باب معرفت الله، ص ۶۵)


سجده‌های طولانی نیز اثرات بسیار خوبی بر تحریك و متعادل نمودن چشم دل می‌گذارد. برای این منظور انسان باید به دستوراتی كه پیرامون ظاهر و باطن سجده آمده آگاه باشد و آنها را رعایت نماید. برای اثرگذاری بهتر سجده به این موارد توجه فرمایید: از مهر بزرگ (حدوداً به اندازه‌ی كف دست) استفاده نمایید، مهر تربت كربلا باشد، هنگام سجده توجه و تمركز بر پیشانی باشد، هر دو چشم (سمت نگاه) به نوك بینی باشد، فقط هفت موضع (پیشانی، كف دو دست، دو زانو، دو انگشت شصت پا) بر زمین باشد، (از انداختن شكم، سـ*ـینه، ساعد دست‌ها و سایر قسمت‌های بدن بر روی زمین خودداری شود)، در بانوان دست‌ها به بدن چسبیده باشد، در آقایان دست‌ها از بدن جدا باشد، در سجده از ذكر یونسیه استفاده شود، سجده به نیّت رضای حق‌تعالی باشد. در شروع، سجده‌ها كوتاه مدت بوده، سپس به تدریج بر زمان آن افزوده شود. ترجیحاً بین الطلوعین (فاصله‌ی اذان صبح تا طلوع آفتاب) را برای سجده در نظر بگیرید. توجه فرمایید این سجده غیر از سجده نماز می‌باشد.


عارف كامل، مرحوم آیت‌الله حاج میرزا جواد آقا ملكی تبریزی می‌فرمایند: «مرا شیخی بود جلیل‌القدر، عارف، كامل، قدس‌الله تربته كه نظیر او در این مراتب كسی را ندیدم، از او از عملی كه در اصلاح دل، و جلب معارف مؤثر باشد و به تجربه هم اثر آن ثابت شده باشد سؤال نمودم، او گفت عملی مؤثرتر از این دو كه می‌گویم ندیدم، یكی مداومت بر سجدهٔ طولانی در هر شب و روز یك مرتبه، كه در آن گفته شود: لااله الا انت سبحانك انی كنت من الظالمیناین ذكر را بر زبان آورد در حالیكه خود را در زندان طبیعت زندانی بیند، و قید و بند اخلاق رذیله را بر خود مشاهده كند، و با این حقیقت كه او خود این قید و بند را برای خود فراهم آورده و در این زندان خود را محبوس نموده اعتراف كند و خود را نسبت به خود ظالم و ستمكار بداند نه خدا را، و دیگر صد مرتبه قرائت سورهٔ قدر در هر شب جمعه و عصر جمعه ...» (اسرار الصلوه، ص ۴۲۸ و ۴۲۹)



انجمن رمان 98 | بهترین انجمن رمان نویسی


_ متافیزیک و چشم سوم _

 
آخرین ویرایش:

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
گریستن از ترس خدا، از اهم سفارشات بزرگان دینی است كه برای آن ثواب فراوان وعده داده شده است. پیامبر گرامی اسلام ـ كه سلام و صلوات بر او و خاندانش باد ـ به حضرت علی علیه‌السلام سفارش فرمودند كه: «در برابر هر قطره اشكی كه می‌ریزی خانه‌ای در بهشت برای تو ساخته می‌شود.» ایشان هم‌چنین در خطبه‌ی حجه‌الوداع فرمودند: «هركس چشمانش از ترس خدا اشك ریزد برای هر قطره اشك او به اندازه كوه احد در ترازوی اعمالش پاداش نهند». حضرت علی علیه‌السلام نیز در این باب می‌فرمایند: «گریستن از ترس خدا دل را نورانی می‌كند و از خو گرفتن به گنـ*ـاه مصون می‌دارد.» حضرت امام سجاد علیه‌السلام قطره‌ی اشك را با قطره‌ی خونی كه در راه خدا ریخته شود كنار هم قرار داده و آنها را محبوب‌ترین چیزها می‌شمارد. (ترجمه میزان الحكمه، ح۱۸۲۹، ح۱۸۳۱، ح۱۸۳۷ و ح۱۸۳۹)


همنشین و دوست نیز می‌تواند بر چشم سوم اثرات مثبت یا منفی بگذارد. شاید به همین دلیل باشد كه در دین نیز به این مقوله توجه فراوان شده و بزرگان دینی تاكید بر همنشینی با مؤمنان، فرزانگان و دانشمندان را دارند. مولای متقیان حضرت علی علیه‌السلام می‌فرمایند: «همنشینی با فرزانگان خردها را زنده می‌كند و جانها را شفا می‌بخشد.» ایشان هم‌چنین می‌فرمایند: «با فرزانگان همنشینی كن تا خردت كمال یابد و شرافت نفس یابی و نادانی از تو رخت بربندد.» این كلام زیبا نیز از این امام بزرگوار می‌باشد: «با دانشمندان بنشین تا بر دانشت افزوده گردد، تربیت و ادبت نیكو شود و روانت پاكیزگی گیرد.» (ترجمه میزان الحكمه، ح۲۴۱۲، ح۲۴۱۰ و ح۲۴۰۹)


انجمن رمان 98 | بهترین انجمن رمان نویسی


_ متافیزیک و چشم سوم _

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا