خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
کتاب نامه گمشده روایت عشقى است که پنجاه سال میان یک پاکت دربسته سر به مهر ماند و با فروپاشى دیوار برلین از نو پا گرفت. عشقِ النا و کریستف در بحبوحه اشغالِ وین به دست نازى‌ها، عشقى به سانِ گل سپیدگوهر که ارزش فداکارى، تحمل دشوارى و دورى را داشت.
سپیدگوهر گلى است که در آلپ مى‌روید و گفته مى‌شود در جایى با برف دائمى رشد مى‌کند؛ یعنى زیر برف. فقط جسورترین بزچران‌هاى اهل آلپ و شکارچى‌ها خطر مى‌کنند و این گیاه کوچک پرطاقت را از خاک طبیعى‌اش جدا مى‌کنند. داشتن یک سپیدگوهر نشانه شجاعتى عجیب است.
باید دید آیا جنگ می‌تواند نهال این عشق را بخشکاند، یا این عشق است که پیروز هر میدانى است؟!
پشت جلد کتاب نظر افراد مختلف درباره کتاب آمده است. ماری کوبیکا، نویسنده رمان دختر خوب درباره کتاب نامه گمشده می‌نویسد:
برخورد گذشته و حال در آخرین رمان پرشور و خلاقانه‌ی جیلین کانتور. او جاذبه‌ی اروپای در جنگ را با داستان‌هایی از عشق، گمگشتگی و دانسته‌های شخصی‌اش همراه کرده است. نامه‌ گمشده خواننده را از خود بیخود می‌کند؛ داستانی کامل با پایانی نفس‌گیر که خواننده را از صمیم قلب عاشق این داستان مسحورکننده می‌کند.
پم ژنوف، نویسنده‌ کتاب پرفروش داستان بچه‌های یتیم نیز درباره این کتاب می‌نویسد:
رمانی پرشور و اصیل که جنگ جهانی دوم را از اتریش تا لس‌آنجلس امروز گسترش داده است. کانتور با ندایی جذاب و نگاهی مشتاق، با ظرافت داستانی فراموش‌نشدنی از خاطرات، عشق و آشتی پدید آورده که مرا در تاریخ غرق کرد.

رمان نامه گمشده
روایت کتاب در دو اپیزود به صورت موازى پیش مى‌رود. اپیزود اول در وین که مهد شکوفایى هنر است و همزمان با یورشِ بى امانِ نازى‌ها به این شهر زیبا اتفاق مى‌افتد. فردریک فابر، هنرمند معروف که گراورساز تمبرهاى اتریش است به تازگى کریستف را به شاگردى پذیرفته است. کریستف که تمامِ عمرِ نوزده ساله خود را در پرورشگاه گذرانده، به فردریک به سانِ پدر مى‌نگرد و مفهوم خانه و خانواده را در کنارِ اعضاى خانواده فابر درک مى‌کند.
از سویى کریستف در قلبش عشقى به دختر بزرگ خانواده، النا، احساس مى‌کند. عشقى که تا مدت‌ها در دلش پنهان مى‌ماند و آنگاه که سر بر مى‌آورد، در میان برف‌ها زیر پوتین‌هاى سربازان نازى سرنوشتى غریب به خود مى‌گیرد.
اپیزود دوم حدود پنجاه سال بعد را به تصویر مى‌کشد. کیتى، زنى تنهاست که مشکلات زندگى بر سرش آوار شده؛ از طرفى پدرش به آلزایمر مبتلا گشته و نیازمند مراقب تمام وقت است. از سوى دیگر همسرش دنیل بخاطر این شرایط او را طرد کرده و درخواست طلاق داده است. کیتى در مشکلات دست و پا مى زند اما نمى‌داند در آن سوىِ این گرهِ به ظاهر کور، راهى درخشان براى تغییراتى شگفت در زندگیش رخ خواهد نمود. یکى از نشانه‌هاى این تغییر، کشف راز تمبرى است که بر روى نامه‌اى به نشانى دوشیزه فابر یافته است. حال باید دید چگونه این دو اپیزود در هم گره مى‌خورد؟ نقطه تلاقىِ سرنوشتِ دوشیزه فابر و کیتى کجاست؟
جداىِ از روایتِ بى نظیرِ جیلین کانتور از روزهاى ابتدایىِ هجوم نیروهاى نازى به وین و اشغال آن، این کتاب را مى‌توان نمونه بى‌نظیرى از رمان عاشقانه دانست. رمانى به غایت پرکشش، لطیف و ملموس که خواننده را تا فراسوىِ عشق، بیم و امید مى‌کشاند. رمانى با درون مایه امید و انتظار، در سیاه ترین سالهاىِ سکونت بشر در این کره خاکى. کتابى که با خیالى راحت مى‌توان به همگان پیشنهاد داد

جملاتی از متن کتاب نامه گمشده
نگاهم بین دو نقشه مدام این ور و آن ور کشیده مى‌شود، تفاوت‌ها را با هم مقایسه مى‌کنم. روستاهاى کوچک دیگر هم ناپدید شده بودند. حالا که این طور با دقت به هر دو نقشه درست در کنار هم نگاه مى‌کنم، انگار آثار ترس و وحشت این کشورها و اطراف آنها در دوران جنگ جهانى دوم برایم ملموس مى‌شود. این احساس طورى روى من اثر مى‌کند که هرگز پیش از این حتى قدرت فکر کردن به آن را نداشتم. نقطه‌هاى روى نقشه نشان دهنده‌ى خانه‌ها، کسب و کارها و مردم بود. همه از روى نقشه محو شده بودند. درست به اندازه‌ى یک بشکن زدن. (رمان نامه گمشده – صفحه ۱۱۰)
مى‌دونى مردان زیادى براى رسیدن به جایى که گل سپیدگوهر رشد مى‌کنه، از صخره‌هاى سنگى بالا رفتند و در این راه مردند. اونها مى‌خواستند عشقشون رو به دوشیزه‌ى خاصى نشون بدن و شاید بتونن چنین گل اصیل و زیبایى رو به اون دختر هدیه بدن. شاید اونا احمق بودن. کى مى‌دونه؟ (رمان نامه گمشده – صفحه ۱۴۷)
عشق باعث میشه ما احمقانه‌ترین کارها رو بکنیم. (رمان نامه گمشده – صفحه ۱۶۶)
زندگى همینه، نیست؟ همه‌ى چیزاى احمقانه‌اى که ما نمى‌تونیم توضیحش بدیم. (رمان نامه گمشده – صفحه ۱۸۲)



معرفی کتاب نامه گمشده | جیلین کانتور

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Setareh7
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا