دلنوشته من عروس او شدم | ASaLi_Nh8ay کاربر انجمن رمان ٩٨

ASaLi_Nh8ay · 5/3/20

نفس کشیدن‌هایش را،
تپش شدید قلبش را،
گرمای وجودش را،
به هیچ‌چیز و هیچ‌کس نمی‌فروشم.
او فقط مختص به من است؛ تمام!

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

بهترین انجمن رمان نویسی ایران | رمان ۹۸

forum.roman98.com

ASaLi_Nh8ay · 5/3/20

به واژه‌ی عشق و دوست داشتن اعتقادی نداشتم؛
اما وقتی تو آمدی، زندگی‌ام رنگ جدیدی به خود گرفت و عشق برایم معنادار شد.
عشق به خدایم و عشق به تو؛ تمام من شدند.

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

بهترین انجمن رمان نویسی ایران | رمان ۹۸

forum.roman98.com

ASaLi_Nh8ay · 5/3/20

تو همان نقطه‌ی روشنِ بسیار کوچک در اعماق تاریکی برایم بودی؛
همان نقطه‌ی کوچکی که انگیزه شد برای ادامه دادنم.

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

بهترین انجمن رمان نویسی ایران | رمان ۹۸

forum.roman98.com

ASaLi_Nh8ay · 5/3/20

من زمین بخورم؛ پشتم گرم است به تو که دستانم را خواهی گرفت
و اگر تو زمین بخوری؛ شک نکن من دستانت را خواهم گرفت.

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

بهترین انجمن رمان نویسی ایران | رمان ۹۸

forum.roman98.com

ASaLi_Nh8ay · 5/3/20

پشتم گرم است به تو.
این‌ بار اگر شکست بخورم، اشک نمی‌ریزم و ناله‌ی غم سر نمی‌دهم؛
زیرا می‌دانم تو هستی.

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

بهترین انجمن رمان نویسی ایران | رمان ۹۸

forum.roman98.com

ASaLi_Nh8ay · 5/3/20

***
پروانه پَر پرواز داشت، دل به آسمان‌ها زد و اوج گرفت.
من و تو پَر پروازی نداشتیم اما ما نیز دل به آسمان‌ها زدیم و اوج گرفتیم!

ASaLi_Nh8ay · 5/3/20

چشمانت دلم را لرزاند؛
دلی را که مدت‌ها بود در تاریکی محض غرق شده بود را لرزاند.
نمی‌دانم چطور؟ چگونه؟ کجا؟ و چرا؟ عشقت در دلم خانه‌ای ساخت!

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

بهترین انجمن رمان نویسی ایران | رمان ۹۸

forum.roman98.com

ASaLi_Nh8ay · 5/3/20

خزان که از راه برسد نگران نیستم؛
دیگر نگران نیستم که مبادا خزان پایه‌های ساختمانِ زندگیمان را سست کند.

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

بهترین انجمن رمان نویسی ایران | رمان ۹۸

forum.roman98.com

ASaLi_Nh8ay · 5/3/20

معیارهای ما چه بود؟
تو آنی نبودی که از ابتدا دوستش داشته باشم و من آنی نبودم که تو از ابتدا دوستش داشته باشی!
اما حال چه شد؟

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

بهترین انجمن رمان نویسی ایران | رمان ۹۸

forum.roman98.com

ASaLi_Nh8ay · 8/3/20

خورشید دل آسمان را چنگ می‌زند.
آسمان سرشار از هاله‌‌های سرخ رنگی شده است که حاصل سماجت‌های خورشید است.
سماجت‌های من از سماجت‌های او بیشتر خواهد بود.
خورشید در انتها تسلیم می‌شود و قید آسمان را می‌زند و غروب می‌کند؛
اما من دست از سماجت‌هایم برنخواهم داشت و لحظه‌ای قید تو را نخواهم زد.

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

بهترین انجمن رمان نویسی ایران | رمان ۹۸

forum.roman98.com

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین