خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
نوشتن داستان‌های تاثیرگذار و ماندگار برای کودکان کار دشواری است، اما دشواری نوشتن در این حوزه زمانی به اوج می‌رسد که نویسنده‌ای تصمیم بگیرد مفاهیم عمیق و فلسفی را در قالب زبان، فهم و ادراک کودکان بیان کند، کاری که برتولت برشت، نویسنده‌ی آلمانی در آن تبحر داشت.

در تاریخ ادبیات کودکان و نوجوانان ایران هم نویسندگانی تلاش کرده‎اند به این مهارت برسند اما کمتر کتابی به شهرت ماهی سیاه کوچولو رسیده است. کتابی که 50 سال بعد از اولین انتشارش، هنوز هم در فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌های ادبیات کودکان جای ثابتی دارد.



«ماهی سیاه کوچولو»؛ قصه‌‌ای برای همه‌ی نسل‌ها

کتاب ماهی سیاه کوچولو، محدودیت‌های ذهن جوانی را شرح می‌دهد که شجاعتش را روزها و ذره ذره جمع می‌کند تا دل به دریا بزند.

گروهی معتقدند که داستان ماهی سیاه کوچولوفقط برای کودکان نوشته شده است. در حالی‌که برخی دیگر معتقدند که این کتاب بیشتر از اینکه یک داستان کودکانه باشد، داستانی است پر از نمادهای سـ*ـیاسی و اجتماعی. در این کتاب شخصیت ماهی در واقع نماد یک موجود آزادی‌خواه است. موجودی که اگرچه در جویبار زندگی می‌کند و راهش برای به دریا رسیدن باز است، اما محدودیت‌های ذهنی‌اش هرگز به او اجازه‌ی پیشرفت کردن نمی‌دهند. این داستان تا روزی ادامه دارد که ماهی سیاه کوچولو بالاخره شجاعت پیدا می‌کند و تصمیم به ترک آن جویبار می‌گیرد. این نقطه، نقطه‌ی شروع و اوج داستان ماهی سیاه کوچولو است.

گرچه قصه‌ی ماهی سیاه کوچولو می‌تواند فراتر از درک کودکانه، خوانده و تحلیل شود. نشر جامه‌دران کتاب ماهی سیاه کوچولو را منتشر کرد و این کتاب برنده‌ی جایزه‌ی کتاب برگزیده‌ی داستان‌های کودکان در سال 1347 شد.

نویسنده‌ی کتاب صمد بهرنگی با زبان کودکانه پیچیدگی‌های یک تصمیم بزرگ را شرح می‌دهد و با استفاده از نمادها، موانع پیش روی این تصمیم بزرگ را توصیف می‌کند. بهرنگی در این کتاب به خوانندگانش نشان می‌دهد که هرگز نباید کسی که موجب آگاهی شما شده است را فراموش کنید. او قدرت عشق به هم‌نوع و نوع‌دوستی را را در قصه‌اش روایت می‌کند. نکته‌ی مهم دیگری که بهرنگی در قصه‌ی ماهی سیاه کوچولو اشاره‌ی ظریفی به آن می‌کند، بی‎تفاوتی جامعه است. در این کتاب دوازده هزار بچه‌ ماهی داستان ماهی سیاه کوچولو را می‌شنوند، اما کمی بعد همه‌شان شب بخیر می‌گویند و به خواب می‌روند!

کتاب ماهی سیاه کوچولو در زمان انتشار به عنوان یک داستان سـ*ـیاسی مورد توجه قرار گرفت، موضوع این کتاب به ایده‌های سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران بسیار نزدیک بود، به همین دلیل این گروه تا مدت‌ه کتاب ماهی سیاه کوچولو را به عنوان مانیفست حزب معرفی می‌کردند.

شخصیت پردازی در ماهی سیاه کوچولو

داستان ماهی سیاه کوچولو یک داستان قهرمان محور است. به این معنا که تمام شخصیت‌های جانبی این داستان برای حمایت شخصیت اصلی (قهرمان) شکل گرفته‌اند. هرکدام از شخصیت‌های این داستان را می‌توان نماد یک گروه اجتماعی دانست. خود ماهی سیاه کوچولو هم نماد نسل جوان انقلابی و روشن فکر است. پیام داستان صمد بهرنگی هم در شخصیت «ماهی سیاه کوچولو» نهفته است. ماهی سیاه کوچولو شخصیتی متفکر و کنجکاو دارد، و این کنجکاوی و شجاعتش باعث می‌شود برای پیشروی در مسیر پرپیچ و خم مقابلش آماده باشد.

نویسنده‌ی «ماهی سیاه کوچولو» را بیشتر بشناسیم

صمد بهرنگی دوم تیر‌ماه سال 1318 در تبریز متولد شد. او تحصیلاتش را در تبریز تکمیل کرد و در رشته‌ی زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه تبریز فارغ‌التحصیل شد. بهرنگی بعد از فارغ‌التحصیلی شروع به ترجمه و تدریس کرد. او برای تدریس به شهرها و روستاهای اطراف آذربایجان ‌رفت و در مدارس آن‌جا مشغول به تدریس ‌شد.

آموزش و فرهنگ از دغدغه‌های اصلی صمد بهرنگی بودند. صمد بهرنگی برای انتشار کتاب «کتاب‌های پاره پاره» در سال 1343 دورانی تحت تعقیب پلیس بود، ولی در این زمان هم با اسم مستعار کتاب‌هایی برای کودکان می‌نوشت.

صمد بهرنگی برای نوشتن کتاب «الفبای فارسی به آذری»، که به واسطه‎ی جلال آل‌احمد به انجمن پیکار با بی‌سوادی پیشنهاد شد، مورد تقدیر قرار گرفت. اما چون صمد حاضر نبود هیچ تغییری در متن کتاب به‌وجود بیاورد، از دستمزدی بزرگ چشم‌پوشی کرد.

ترجمه‌، یکی دیگر از حوزه‌های فعالیت صمد بهرنگی بود. او تنها به ترجمه فارسی به انگلیسی یا برعکس اکتفا نمی‌کرد. چون به زبان آذری و ترکی آذربایجانی هم مسلط بود و علاقه‌ی زیادی به حوزه‌ی شعر داشت، اشعار بزرگانی را به آذری و ترکی آذربایجانی ترجمه کرد. بزرگانی مثل مهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، احمد شاملو و نیما یوشیج.

صمد بهرنگی اولین داستانش را در به نام «عادت» در سال 1339 منتشر کرد، «تلخون» دومین داستانی بود که از او منتشر شد.بهرنگی داستان ماهی سیاه کوچولو را در مرداد سال 1346 نوشت. این کتاب را انتشارات کانون پرورش فکر کودکان و نوجوانان در همان سال و با تصویرگری فرشید مثقالی چاپ کرد.

صمد بهرنگی بعد از نوشتن کتاب ماهی سیاه کوچولو، در شهریور ماه همان سال در رود ارس غرق شد. عده‌ای از اندیشمندان مانند جلال آل احمد معتقدند که مرگ بهرنگی تصادفی نبوده است و او به دست رژیم ستمگر شاه کشته شده است.

در سال 1394 و همزمان با سالگرد چهلمین سال درگذشت صمد بهرنگی، نمایشگاهی با عنوان «چند روایت از یک انسان که با امواج ارس به دریا پیوست» در تهران برگزار شد. در این نمایشگاه حدود ده مجسمه از صمد بهرنگی به همراه مجموعه‌ای از طرح جلدهایصمد بهرنگی، پوستر‌ها، نامه‌ها و اسنادی مربوط به زندگی او به نمایش گذاشته شد.

اقتباس سینمایی «ماهی سیاه کوچولو»

در سال 1394 مجید اسماعیلی پارسا فیلمماهی سیاه کوچولو را با فیلمنامه‌ای از علی طالب‌آبادی کارگردانی کرده است. فیلم ماهی سیاه کوچولو داستان زنی به نام شهرزاد است که در دهه‌ی شصت و در اوج مبارزات چریکی نیرو‌های چپ برای گرفتن انتقام مرگ شوهرش تلاش می‌کند. مصطفی زمانی، مریلا زارعی، همایون ارشادی و جمشید گرگین بازیگران این فیلم هستند.

فرشید مثقالی؛ تصویرگر محبوب «ماهی سیاه کوچولو»

کتاب ماهی سیاه کوچولو برای تصویرسازی‌های خلاقانه‌ی فرشید مثقالی در ششمین نمایشگاه کودک بولونیای ایتالیا برگزیده شد و مثقالی برای تصویرگری این کتاب و آثار دیگر ادبیات کودکان و نوجوانان، جایزه‌ی تصویرگری «هانس کریستین اندرسون» را به نام خود کرد.

فرشید مثقالی در مصاحبه‌ای که چهار سال پیش با سایت شهر کتاب انجام داده است، درباره‌ی ماندگار‌ترین تصویرگری‌اش، یعنی تصویرگری ماهی سیاه کوچولو گفت: «قصه‌ی ماهی سیاه کوچولو یک پدیده است. پدیده به این منظور که کتابی است استثنائی و خاص.صمد بهرنگی گرایشات چپ داشت. او به هر حال در دنیای سـ*ـیاسی آن موقع نامدار و شناس بود. سادگی و خلاصه‌گی شکل ماهی و عوامل تکرارشونده در داستان به فکرم انداخت که این کار را انجام بدهم. کتاب چاپ شد و بکی از محبوب‌ترین آثار کانون شد. ماهی سیاه کوچولو قهرمان و مبارز کتابخوانان آن زمان شد و همه آن را برای فرزندان‌شان می‌خریدند. تصاویر کتاب ماهی سیاه بسیار ساده، در عین حال قوی، رسا، و گیرا هستند. در عین سادگی و خلاصه‌گی در امتداد بیان و روایت داستان، وفاداری و امانت‌داری لازم را دارند. تصاویر جای سوال نمی‌گذارند. و هیچ گونه ابهامی ندارند.»

ماندگارترین اثر فرشید مثقالی نه فقط تصویرسازی‌هایش بلکه بنیان‌گذاری هنر انیمیشن در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است. او اکنون 57 سال دارد و در ایالت کالیفرنیای آمریکا زندگی می‌کند و تصویرگری و انیمیشن تنها حوزه‌های تخصصی‌اش نیستند.

مثقالی در هنرهای تجسمی دیگری مانند مجسمه‌سازی، نقاشی و طراحی گرافیک هم تبحر دارد. استفاده از رنگ‌های متضاد در نقشی‌های مثقالی، آن‎ها را بسیار جذاب می‌کند. فرشید مثقالی در سال 1363 تصویری برای شعر «تو را من چشم در راهم» نیما یوشیج خلق کرد و بعد از این تصویر، مسئول تصویرگری کتاب‌های نیما یوشیج شد.

شما در فیدیبو می‌توانید کتاب ماهی سیاه کوچولو را همراه تصویرگری‌های فرشید مثقالی ببینید و مطالعه کنید.

فیدیبو برای شما شرایط خرید آنلاین و دانلود کامل کتاب ماهی سیاه کوچولو و هزاران کتاب در ژانر کودک و نوجوان را فراهم می کند. نسخه‌ی صوتی کتاب ماهی سیاه کوچولو هم در فیدیبو موجود است.



در بخشی از کتاب می‌خوانید

ناگهان صدای زیر قورباغه‌ای او را از جا پراند. قورباغه لـ*ـب برکه، روی سنگی نشسته بود؛ جست زد توی آب و آمد پیش ماهی و گفت: « من اینجام، فرمایش؟»

ماهی گفت:« سلام، خانم‌بزرگ!»

قورباغه گفت:« حالا چه وقت خودنمایی‌ست، موجود بی اصل و نسب! بچه‌گیر آورده‌یی و داری حرف‌های گنده گنده می‌زنی! من دیگر آنقدر‌ها عمر کرده‌ام که بفهمم دنیا همین برکه‌ست. بهتر است بروی دنبال کارت و بچه‌های مرا از راه به در نبری.»

ماهی کوچولو گفت:« صدتا از این عمرها هم که بکنی، بازهم بک قورباغه‌ی نادان و درمانده بیشترنیستی.»

قورباغه عصبانی شد و جست زد طرف ماهی سیاه کوچولو، ماهی تکان تندی خورد و مثل برق در رفت و لای و لجن و کرم‌های ته برکه را بهم زد.

نخ سفیدی می‌دیدی. یک‌جا تخته‌سنگ بزرگی از کوه جدا شده بود و افتاده بود ته دره، و آب را دو قسمت کرده بود. مارمولک درشتی، به اندازه‌ی کف دست، شکمش را به سنگ چسبانده بود. از گرمی آفتاب لـ*ـذت می‌برد و نگاه می‌کرد به خرچنگ گردو درشتی که نشسته بود روی شن‌های ته آب، آنجا که عمق آب کمتر بود، و داشت قورباغه‌ای را که شکار کرده‌ بود،می‌خورد.

ماهی کوچولو ناگهان چشمش افتاد به خرچنگ و ترسید؛ از دور سلامی کرد. خرچنگ چپ چپ به او نگاهی کرد و گفت:« چه ماهی با ادبی! بیا جلو کوچولو، بیا!»

رمان 98 | بهترین انجمن رمان نویسی


معرفی کتاب ماهی سیاه کوچولو | صمد بهرنگی

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا