خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
وقتی
سکوت چکه می کند
ازسقف تاریک شب های بیداری
از دورها
به تو فکرمی کنم
به تو که
با سپیده ی صبح
نسبتی نزدیک داری
و حتّی وقتی نیستی
با یادت
بر دشت خشک دلتنگی ام
پنجره پنجره نور می باری
ومهربانی
ترجمه ی چشمان مهربان توست ...
***
برای روزهای سیاهی که نبودی
پا به پای موهایم
شعرهای سپید سرودم
چه تضّاد دردناکی
خواب دیدم آمده ای
درست همان لحظه ای که من رفته ام
چه کابوس وحشتناکی ...


دلنوشته‌های دنیا غلامی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، *KhatKhati* و 3 نفر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
پیراهنی دخترانه را باد باخود می برد
خنده های دست دوّم زنی
زیر باران خیس می خورد
زنی که نگاهش
تابلویی سه بعدی از پاییز است
چشم هایش
دوستت دارم باصدایی غم انگیز
دست های کبودش
استعاره ای از نیلوفرهای پرپرشده است
این شعر شاید
نوشدارویِ
بر زخم دقایق است
وقتی در قایقی کاغذی و خیس
شقایق دلش
تنهاست !...


دلنوشته‌های دنیا غلامی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، *KhatKhati* و 3 نفر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
ورم کرده است
سکوتی میان حنجره ام
این روزهاخسته ام
خیلی خسته
آنقدرکه
دلم می خواهد
چشم بگذارم
بروم
درخودم پنهان شوم
وهیچکس پیدایم نکند
درشعرهایم
پرتقال هابه توت فرنگی هارسیدند
برای خیلی اتفّاق هادیراست
وهنوزپاهای تو
به تصمیم برگشتن نرسیدند
به جایی ازقصّه رسیده ام که
کلاغ ها
روی شانه ی تنهایی ام
می نشینندو
بلندبلندمی خندند...


دلنوشته‌های دنیا غلامی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، *KhatKhati* و 3 نفر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
زیر صاعقه ی ناگهانی سکوت
احساسم ترک برداشته
با من حرف بزن
ای بهانه ی دنباله دار
برگ خسته
طاقت دو پاییز را ندارد...
***
با تو دنیای سنگ ها را شناختم
با من شعرشدن را تجربه کردی
وقتی عصرهای پاییزی
کنارشومینه ی دلتنگی هایم
شال گردنی
ازجنس نبودنت می بافتم ...


دلنوشته‌های دنیا غلامی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، *KhatKhati* و 3 نفر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
ساعت ها را به عقب می برند
و امشب
یک ساعت بیشتر نبودنت را می فهمم
تنهایی ام
بغض می کند
می خندد
روی خرده شیشه ها قدم می زند
شهریور می میرد
و دخترش پاییز
به دنیا می آید
دختری که هیچوقت مادرش را ندیده
غروب های سختی خواهد داشت...


دلنوشته‌های دنیا غلامی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، *KhatKhati* و 3 نفر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
شهریور دختری موطلایی
که دست هایش بوی گندم می دهد
و چشم های قهوه ای اش
سرشار از مهربانی ست
نگاهش پر از نجابت آفتاب است
یک اتفّاق خیس نارنجی ست شهریور
تابستان بی شهریور
مثل سفره هفت سین بی ماهی است
مثل چهارشنبه سوری بدون آتش
مثل من
بی تو ...


دلنوشته‌های دنیا غلامی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، *KhatKhati* و 3 نفر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
نبودن هایت آن قدر زیاد شده
که دلتنگی هایم دردلم جانمی شود
ازچشم هایم چکه می کند
روی کاغذ های کاهی احساسم
اینجا برای مردن بهانه زیاد است
اگرزنده ام فقط به خاطر توست…
***
زیر صاعقه ی ناگهانی سکوت
احساسم ترک برداشته
با من حرف بزن
ای بهانه ی دنباله دار
برگ خسته
طاقت دو پاییز را ندارد...


دلنوشته‌های دنیا غلامی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، *KhatKhati* و 3 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا