- عضویت
- 21/4/19
- ارسال ها
- 5,684
- امتیاز واکنش
- 25,043
- امتیاز
- 473
- زمان حضور
- 82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
دلم غمگین تر از هر شب،
دو چشمم باز بی خواب است
ببار ای آسمان امشب،
که قلبم باز بی تاب است
نه روز آرامشی در دل،
نه شب در چشم من خواب است
***
به دریا شکوهِ بردم از شب ِ دشت،
وزین عمری که تلخ تلخ بگذشت
به هر موجی که میگفتم غم خویش
سری میزد به سنگ و باز میگشت!
***
من همین یک نفس از جرعه ی جانم باقی ست
آخرین جرعه ی این جام تهی را تو بنوش ..
دو چشمم باز بی خواب است
ببار ای آسمان امشب،
که قلبم باز بی تاب است
نه روز آرامشی در دل،
نه شب در چشم من خواب است
***
به دریا شکوهِ بردم از شب ِ دشت،
وزین عمری که تلخ تلخ بگذشت
به هر موجی که میگفتم غم خویش
سری میزد به سنگ و باز میگشت!
***
من همین یک نفس از جرعه ی جانم باقی ست
آخرین جرعه ی این جام تهی را تو بنوش ..
عاشقانههای فریدون مشیری
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com