مشاعره با حروف انتخابی

Sh@bnam · 7/5/21

moh@mad گفت:
وارستگان به دوست پناهنده گشته اند
وابسته ای چو من به جهان بی پناه شد
خودخواهی است و خودسری و خود پسندی است
حاصل ز عمر آنکه خودش قبله گاه شد

ش

شکست آخر سکوت خانه ي من
کسي در میزند، عشق است شايد
م

moh@mad · 7/5/21

paeez81 گفت:
شب شد که شکوه ها زه دل تنگ بر کنيم
ناليم آنقدر که دلي را خبر کنيم

لطفا ت

تا نشد رسوای عالم کس نشد استاد عشق
نیم رسواعاشق اندر فن خود استاد نیست

ج

moh@mad · 7/5/21

Sh@bnam گفت:
شکست آخر سکوت خانه ي من
کسي در میزند، عشق است شايد
م

مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

س

paeez81 · 7/5/21

moh@mad گفت:
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

س

سنگ اندر بر بسی دویدیم چو آب
بار همه خار و خس کشیدیم چو آب

آخر به وطن نیارمیدیم چو آب
رفتیم و ز پس باز ندیدم چو آب
خاقانی

ح

moh@mad · 7/5/21

paeez81 گفت:
سنگ اندر بر بسی دویدیم چو آب
بار همه خار و خس کشیدیم چو آب

آخر به وطن نیارمیدیم چو آب
رفتیم و ز پس باز ندیدم چو آب
خاقانی

ح

حال دنیا را چو پرسیدم من از فرزانه ای
گفت یا ابریست یا برقیست یا افسانه ای
گفتم آنها که دل بر او نهند گو باز چیست
گفت یا کورند یا کرند یا دیوانه ای

خ لطفا

paeez81 · 22/5/21

moh@mad گفت:
حال دنیا را چو پرسیدم من از فرزانه ای
گفت یا ابریست یا برقیست یا افسانه ای
گفتم آنها که دل بر او نهند گو باز چیست
گفت یا کورند یا کرند یا دیوانه ای

خ لطفا

خداوندا دلی ده درد پرور

کرم کن اشک سرخ و چهره ی زرد

ن لطفا :aiwan_light_heart:

parädox · 22/5/21

paeez81 گفت:
خداوندا دلی ده درد پرور

کرم کن اشک سرخ و چهره ی زرد

ن لطفا

ناله ام در سـ*ـینه ماند و استخوانم در گلو
تا خروش خفته را از دل برارم چاه کو؟

س

paeez81 · 22/5/21

. MaHta . گفت:
ناله ام در سـ*ـینه ماند و استخوانم در گلو
تا خروش خفته را از دل برارم چاه کو؟

س

سبک باران به شور آیند از هر حرف بی مغزی به فریاد آورد اندک نسیمی هر نیستان را

صائب تبریزی

ژ :aiwan_light_heart:

parädox · 22/5/21

paeez81 گفت:
سبک باران به شور آیند از هر حرف بی مغزی به فریاد آورد اندک نسیمی هر نیستان را

صائب تبریزی

ژ

ژاله و صبح بهم یافته کافور و گلاب
زاین و آن داروی هر درد سر آمیخته اند

ک

Sh@bnam · 22/5/21

. MaHta . گفت:
ژاله و صبح بهم یافته کافور و گلاب
زاین و آن داروی هر درد سر آمیخته اند

ک

کلید گنج سعادت قبول اهل دل است
مباد کس که درین نکته شک و ریب کند
م :aiwan_light_heart:

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

کاربر فعال انجمن

کاربر ممتاز

کاربر ممتاز

کاربر نیمه حرفه‌ای

کاربر ممتاز

کاربر نیمه حرفه‌ای

اخراج شده

کاربر نیمه حرفه‌ای

اخراج شده

کاربر فعال انجمن

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین