مشاعره با اشعار وحشی بافقی

paeez81 · 21/6/21

در کمین تو بسی عیب شماران هستند

سـ*ـینه پر درد ز تو کینه گذاران هستند

moh@mad · 21/6/21

paeez81 گفت:
در کمین تو بسی عیب شماران هستند

سـ*ـینه پر درد ز تو کینه گذاران هستند

دگر آن شبست امشب که ز پی سحر ندارد
من و باز آن دعاها که یکی اثر ندارد
من و زخم تیز دستی که زد آنچنان به تیغم
که سرم فتاده برخاک و تنم خبر ندارد

paeez81 · 21/6/21

داغ بر سـ*ـینه ز تو سـ*ـینه فکاران هستند

غرض اینست که در قصد تو یاران هستند

moh@mad · 21/6/21

paeez81 گفت:
داغ بر سـ*ـینه ز تو سـ*ـینه فکاران هستند

غرض اینست که در قصد تو یاران هستند

در دل همان محبت پیشینه باقی است
آن دوستی که بود در این سـ*ـینه باقی است
باز آ و حسن جلوه ده و عرض ناز کن
کان دل که بود صاف چو آیینه باقی است

paeez81 · 21/6/21

تو مپندار که مهر از دل محزون نرود

آتش عشق به جان افتد و بیرون نرود

moh@mad · 21/6/21

paeez81 گفت:
تو مپندار که مهر از دل محزون نرود

آتش عشق به جان افتد و بیرون نرود

دل از دستی بدر بردن نباشد کار هر چشمی
نگاه پر تصرف غمزه پر کار می‌خواهد
بود آهو که صیادش به یک تیر افکند در خون
دلی را صید کردن کوشش بسیار می‌خواهد

paeez81 · 21/6/21

ديگـري اين همه بيـداد به عاشـق نكنــد

قصـــد آزردن يـاران مـوافـــق نـكنـــد

moh@mad · 21/6/21

paeez81 گفت:
ديگـري اين همه بيـداد به عاشـق نكنــد

قصـــد آزردن يـاران مـوافـــق نـكنـــد

دوش اندک شکوه‌ای از یار می‌بایست کرد
و ز پی آن گریه‌ای بسیار می‌بایست کرد
حال خود گر عرض می‌کردم به این سوز و گداز
چارهٔ کار منش ناچار می‌بایست کرد

paeez81 · 21/6/21

دور دور از تو من تیره سر انجام روم

نبود زهره که همراه تو یک گام روم

moh@mad · 21/6/21

paeez81 گفت:
دور دور از تو من تیره سر انجام روم

نبود زهره که همراه تو یک گام روم

می‌توانم بود بی تو ، تاب تنهاییم هست
امتحان صبر خود کردم شکیبایم هست
حفظ نامـ*ـوس تو منظور است می‌دانی تو هم
ورنه سد تقریب خوب از بهر رسواییم هست

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی