مشاعره با اشعار فروغ فرخزاد

moh@mad · 10/10/20

*KhatKhati* گفت:
درد تاریکی ست درد خواستن
رفتن و بیهوده از خود کاستن
سر نهادن بر سیه دل سـ*ـینه ها
سـ*ـینه آلودن به چرک کینه ها
در نوازش، نیش ماران یافتن
زهر در لبخند یاران یافتن

ناگهان توفان اندوهی به جانم چنگ می زد
اشک هایم همچو باران دامنم را رنگ می زد
وه چه زیبا بود, اگر پاییز بودم
وحشی و پر شور ورنگ آمیز بودم

*KhatKhati* · 10/10/20

moh@mad گفت:
ناگهان توفان اندوهی به جانم چنگ می زد
اشک هایم همچو باران دامنم را رنگ می زد
وه چه زیبا بود, اگر پاییز بودم
وحشی و پر شور ورنگ آمیز بودم

می روم خسته و افسرده و زار
سوی منزلگه ویرانه خویش
به خدا می برم از شهر شما
دل شوریده و دیوانه خویش

moh@mad · 10/10/20

*KhatKhati* گفت:
می روم خسته و افسرده و زار
سوی منزلگه ویرانه خویش
به خدا می برم از شهر شما
دل شوریده و دیوانه خویش

شعله آه شدم صد افسوس
که لـ*ـبم باز بر آن لـ*ـب نرسید
عاقبت بند سفر پایم بست
می روم خنده به لـ*ـب ‚ خونین دل

*KhatKhati* · 10/10/20

moh@mad گفت:
شعله آه شدم صد افسوس
که لـ*ـبم باز بر آن لـ*ـب نرسید
عاقبت بند سفر پایم بست
می روم خنده به لـ*ـب ‚ خونین دل

لرزان و بی قرار وزیدم به سوی تو
اما تو هیچ بودی و دیدم هنوز هم

LIDA_M · 10/10/20

لرزان و بی قرار وزیدم به سوی تو
اما تو هیچ بودی و دیدم هنوز هم
در سـ*ـینه هیچ نیست بجز آرزوی تو

moh@mad · 10/10/20

*KhatKhati* گفت:
لرزان و بی قرار وزیدم به سوی تو
اما تو هیچ بودی و دیدم هنوز هم

من از دو چشم روشن و گریان گریختم
از خنده های وحشی طوفان گریختم
از بسـ*ـتر وصال به آ*غو*ش سرد هجر
آزرده از ملامت وجدان گریختم

Di.ar.an · 10/10/20

من تو باشم تو
پای تا سر تو
زندگی گر هزار باره بود
بار دیگر تو بار دیگر تو

*KhatKhati* · 11/10/20

Di.ar.an گفت:
من تو باشم تو
پای تا سر تو
زندگی گر هزار باره بود
بار دیگر تو بار دیگر تو

وقتی که زندگی من هیچ چیز نبود
هیچ چیز به جز تیک تاک ساعت دیواری
دریافتم باید، باید، باید دیوانه وار دوست بدارم
کسی را که مثل هیچ کس نیست

moh@mad · 11/10/20

*KhatKhati* گفت:
وقتی که زندگی من هیچ چیز نبود
هیچ چیز به جز تیک تاک ساعت دیواری
دریافتم باید، باید، باید دیوانه وار دوست بدارم
کسی را که مثل هیچ کس نیست

تمام هستیم خراب می شود
شراره ای مرا به کام می کشد
مرا به اوج می برد مرا به دام میکشد
نگاه کن تمام آسمان من
پر از شهاب می شود

niloofar.H · 11/10/20

درد تاریکی ست درد خواستن
رفتن و بیهوده از خود کاستن
سر نهادن بر سیه دل سـ*ـینه ها
سـ*ـینه آلودن به چرک کینه ها
در نوازش، نیش ماران یافتن
زهر در لبخند یاران یافتن

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

کاربر ممتاز

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

کاربر ممتاز

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

کاربر حرفه‌ای

کاربر ممتاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

کاربر ممتاز

کاربر نیمه حرفه‌ای

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین