خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

samiar-ᶻʰᵈ

نگارشگر انجمن
نگارشگر انجمن
  
عضویت
23/9/19
ارسال ها
207
امتیاز واکنش
2,334
امتیاز
228
زمان حضور
5 روز 9 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
دوستان
دل نوشته حس من رو گذاشته بودم و حالا مجموعه بعدی یعنی من رو براتون می‌ذارم.
امیدوارم خوشتون بیاد.

سطح: منتخب
ویراستار: elnaź вαnσσ


***
و بار دیگر سلام به مّن، حس من نه!
فقط من!
لطفا دیگر از من انتظاری نداشته باش!
با همه‌ی خوبی‌ها و بدی‌هایم سعی کن تحملم کنی!
دیگر مشکلات تو به من مربوط نیست!
خودت هستی و خودت!


دلنوشته منّ | سامیار زاهد کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
Reactions: Matiᴎɐ✼، *KhatKhati*، Narín✿ و 13 نفر دیگر

samiar-ᶻʰᵈ

نگارشگر انجمن
نگارشگر انجمن
  
عضویت
23/9/19
ارسال ها
207
امتیاز واکنش
2,334
امتیاز
228
زمان حضور
5 روز 9 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
دیگر حسی نیست که تو را بخواهد
لطفا با آرامش از کالبد من دور شو
این روزها اصلا حس دردسر ندارم!


دلنوشته منّ | سامیار زاهد کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Matiᴎɐ✼، *KhatKhati*، mahaflaki و 12 نفر دیگر

samiar-ᶻʰᵈ

نگارشگر انجمن
نگارشگر انجمن
  
عضویت
23/9/19
ارسال ها
207
امتیاز واکنش
2,334
امتیاز
228
زمان حضور
5 روز 9 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
دیگر کسی نیستم که با هر بار دیدنت بیشتر عاشق شوم!
دیگر آن پسرک ساده لوح زود باور نیستم که دلم به حال اشک‌هایت بسوزد
تنها حسی که بعد از این خبر می‌توانی در من بیابی تنفر است!
تنفر به چه کسی؟!
به همه! هم به آن‌هایی که بودند، هم به آن‌هایی که هستند و هم کسانی که خواهند آمد!

گفته بودم ”من” قابل تحمل نیست اما ’تو’ باور نمی‌کردی!


دلنوشته منّ | سامیار زاهد کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: *KhatKhati*، mahaflaki، فاطمه نوری و 12 نفر دیگر

samiar-ᶻʰᵈ

نگارشگر انجمن
نگارشگر انجمن
  
عضویت
23/9/19
ارسال ها
207
امتیاز واکنش
2,334
امتیاز
228
زمان حضور
5 روز 9 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
همین اول راه می‌گویم که من کمی سردرگم شده است.
نه این‌که پشیمان باشد نه!
فقط کمی از ادامه مسیر بدون وجود یار قدیمی واهمه دارد.
خب حق هم دارد، تا این‌جا و در این لحظه همراهی را داشت که با او هم
سفر باشد!
اما هم اکنون تنها شده است...
فقط می‌توانم بگویم امیدوارم این ترس از بین برود، می‌دانید که
عاقبت خوبی ندارد.
از مشکلات کوچک‌ شروع می‌شود و در آخر مرا از پای در می‌اورد
پس
«من نیازمند پذیرش تغییر است.»

همین و بس


دلنوشته منّ | سامیار زاهد کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: *KhatKhati*، mahaflaki، فاطمه نوری و 9 نفر دیگر

samiar-ᶻʰᵈ

نگارشگر انجمن
نگارشگر انجمن
  
عضویت
23/9/19
ارسال ها
207
امتیاز واکنش
2,334
امتیاز
228
زمان حضور
5 روز 9 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
من از من بی‌احساس بی‌اندازه می‌ترسد.
من۲ می‌تواند تمام کارهایی که از انجام دادن آن‌ها واهمه داشتم و دارم را انجام دهد!
خیلی بی‌نقص و بدون هیچ گونه احساسی!
و این واقعا ترسناک است.


دلنوشته منّ | سامیار زاهد کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: *KhatKhati*، mahaflaki، elnaź вαnσσ و 7 نفر دیگر

samiar-ᶻʰᵈ

نگارشگر انجمن
نگارشگر انجمن
  
عضویت
23/9/19
ارسال ها
207
امتیاز واکنش
2,334
امتیاز
228
زمان حضور
5 روز 9 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
از این پس می‌خواهم به جای من بودن
من «man/مرد» باشم.
شاید این‌گونه حرف بیشتری برای گفتن داشته باشم.


دلنوشته منّ | سامیار زاهد کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: *KhatKhati*، mahaflaki، elnaź вαnσσ و 7 نفر دیگر

samiar-ᶻʰᵈ

نگارشگر انجمن
نگارشگر انجمن
  
عضویت
23/9/19
ارسال ها
207
امتیاز واکنش
2,334
امتیاز
228
زمان حضور
5 روز 9 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
مطمئن باش هزاران سال هم که بگذرد
منِ با احساس و بی احساس فرقی ندارد.
جای خالیت در فکرم، ذهنم، قلبم، ثانیه‌هایم در جهانم و در وجودم
حس می‌شود!
این را همیشه به یاد داشته باش...


دلنوشته منّ | سامیار زاهد کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: *KhatKhati*، mahaflaki، elnaź вαnσσ و 6 نفر دیگر

samiar-ᶻʰᵈ

نگارشگر انجمن
نگارشگر انجمن
  
عضویت
23/9/19
ارسال ها
207
امتیاز واکنش
2,334
امتیاز
228
زمان حضور
5 روز 9 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
تو من را نخواستی و من تغییر کردم
درست است، من به خاطر تو تغییر کردم
و پس از آن همه تلاشم برای دگرگونی و آن همه زحمت و سختی،
تو آمدی...
تو آمدی و سراغ کسی را گرفتی که من مدت‌هاست او را به خاطر تو در وجودم به قتل رساندم


دلنوشته منّ | سامیار زاهد کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: *KhatKhati*، elnaź вαnσσ، !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ! و 6 نفر دیگر

samiar-ᶻʰᵈ

نگارشگر انجمن
نگارشگر انجمن
  
عضویت
23/9/19
ارسال ها
207
امتیاز واکنش
2,334
امتیاز
228
زمان حضور
5 روز 9 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
مدتی است که تنها مانده‌ام.
از همه کس و همه چیز طرد شده‌ام!
از انسان‌های اطرافم نارو خورده‌ام.
هر کسی به گونه‌ای ضربه‌ای به من زد و من فقط نوشتم!
اما تو بدان، این‌ها فقط متن و نوشته نیستند؛
زخم‌هایی هستند که من با مرز نوشته‌هایم تک تکشان را بخیه زده‌ام!
و تو چه ساده از زخم‌هایم می‌گذری...!


دلنوشته منّ | سامیار زاهد کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: *KhatKhati*، elnaź вαnσσ، Kallinu و 5 نفر دیگر

samiar-ᶻʰᵈ

نگارشگر انجمن
نگارشگر انجمن
  
عضویت
23/9/19
ارسال ها
207
امتیاز واکنش
2,334
امتیاز
228
زمان حضور
5 روز 9 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
سعی کردم من «man» باشم
و برای مدتی فراموش کردم دنیا گل و بلبل نیست!
همه چیز را ساده گرفتم.
گفتم: «دنیا دو روز است دیگر، بیا و این دو روز را مرد باش.»
اما چه شد؟
مردم با دیدن اوضاع و احوالم گمان کردند ساده‌ام
و نامردانی به سراغم آمدند که حتی در کابوس‌هایم هم نمی‌دیدمشان!


دلنوشته منّ | سامیار زاهد کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: *KhatKhati*، elnaź вαnσσ، !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ! و 6 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا