خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
با درودی‌
به خانه می‌آيی‌ و
با بدرودی‌
خانه را ترک می‌گويی‌.
ای‌ سازنده!
لحظه‌ی‌ عمر من
به جز فاصله‌ی‌
ميان اين درود و بدرود نيست...

#احمد_شاملو


عاشقانه‌های احمد شاملو

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: unknown :)، Mohadeseh.f، Ghazaleh.A و 3 نفر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
با سادگی تمام بیصدا شکستیم
چه زخمهایی که از عزیزان خوردیم
اشکها را پشت لبخندی پنهان میکنیم
که خیلی درد میکند
و هیچکس نمیفهمد...!
ما را درد همین نفهمیدن می کُشد
نه زخمها...

#شاملو


عاشقانه‌های احمد شاملو

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: unknown :)، Mohadeseh.f، Ghazaleh.A و 3 نفر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
توفان‌ها
در حال عظیم تو
به شکوه‌مندی
نی‌لبکی می‌نوازند،
و ترانه رگ‌هایت
آفتاب همیشه را طالع می‌کند.

بگذار چنان از خواب برآیم
که کوچه‌های شهر
حضور مرا دریابند.

#شاملو


عاشقانه‌های احمد شاملو

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: unknown :)، Mohadeseh.f، Ghazaleh.A و 3 نفر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
قصد من فریب خودم نیست،دلپذیر!
قصد من
فریب خودم نیست
اگرلب‌ها دروغ میگویند
ازدست‌های توراستی هویداست
ومن از دستهای توست که سخن می‌گویم.

#احمد_شاملو


عاشقانه‌های احمد شاملو

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: unknown :)، Mohadeseh.f، Ghazaleh.A و 3 نفر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
تو را دوست دارم
و این دوست داشتن
حقیقتی است که مرا به زندگی دلبسته می‌کند

#احمد_شاملو


عاشقانه‌های احمد شاملو

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: unknown :)، Mohadeseh.f، Ghazaleh.A و 3 نفر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
قلبت را به من بده،
من ریشه‌های تو را دریافته‌ ام...

#احمد_شاملو
***
من در تو نگاه می‌ کنم
در تو نفس می‌ کشم
و زندگی مرا تکرار می‌ کند ..

#احمد_شاملو


عاشقانه‌های احمد شاملو

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: unknown :)، Mohadeseh.f، Ghazaleh.A و 3 نفر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
مانند دانه‌ای
به زندانِ گُل‌خانه‌ای
قلب سُرخِ ستاره‌ای‌اش را
محبوس داشتند...

#احمد_شاملو
***
لیکن شنیده‌ام که شبِ تیره هرچه هست
آخر ز تنگه‌های سحرگه گذر کند...
زین‌روی در ببسته به خود رفته‌ام فرو
در انتظارِ صبح...

#احمد_شاملو


عاشقانه‌های احمد شاملو

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: unknown :)، Mohadeseh.f، Ghazaleh.A و 3 نفر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
از این فریاد
تا آن فریاد
سکوتی نشسته است.
دهان بسته در دره های سکوت
سرگردانم.
من می‌دانم
من می‌دانم
من می‌دانم

#احمد_شاملو


عاشقانه‌های احمد شاملو

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: unknown :)، Mohadeseh.f، Ghazaleh.A و 3 نفر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
به پرواز
شک کرده بودم
به هنگامی که...
شانه هایم
از توان سنگین بال
خمیده بود

#احمد_شاملو
***
با نامی زیسته‌ام که از آنِ من نیست
از دردی گریسته‌ام که از آنِ من نیست

#احمد_شاملو


عاشقانه‌های احمد شاملو

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: unknown :)، Mohadeseh.f، Ghazaleh.A و 3 نفر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
من فکر می‌کنم
هرگز نبوده قلبِ من
این‌گونه
گرم و سُرخ:
احساس می‌کنم
در بدترین دقایقِ این شامِ مرگ‌زای
چندین هزار چشمه‌ی خورشی
در دلم
می‌جوشد از یقین؛
احساس می‌کنم
در هر کنار و گوشه‌ی این شوره‌زارِ یأس
چندین هزار جنگلِ شاداب
ناگهان
می‌روید از زمین.
آه ای یقینِ گم‌شده، ای ماهیِ گریز
در برکه‌های آینه لغزیده توبه‌تو!
من آبگیرِ صافی‌ام، اینک! به سِحرِ عشق؛
از برکه‌های آینه راهی به من بجو!
من فکر می‌کنم
هرگز نبوده
دستِ من
این‌سان بزرگ و شاد:
احساس می‌کنم
در چشمِ من
به آبشرِ اشکِ سُرخ‌گون
خورشیدِ بی‌غروبِ سرودی کشد نفس؛
احساس می‌کنم
در هر رگم
به هر تپشِ قلبِ من
کنون
بیدارباشِ قافله‌یی می‌زند جرس.
آمد شبی برهنه‌ام از در
چو روحِ آب
در دلش دو ماهی و در دستش آینه
گیسویِ خیسِ او خزه‌بو، چون خزه به‌هم.
من بانگ برکشیدم از آستانِ یأس:
«ــ آه ای یقینِ یافته، بازت نمی‌نهم!»

#احمد_شاملو


عاشقانه‌های احمد شاملو

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: unknown :)، Mohadeseh.f، Ghazaleh.A و 3 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا