مرده دل

Hiury · 28/9/19

عشـق
قصــه‌ای بـود که مادربــزرگ شـب‌هـای زمستـــان برایـــم می‌بافــت
یکـی از رو، دو تا از زیر
بالاپوشـی که هیـچ‌گاه گرمــم نکـــرد !

Hiury · 28/9/19

این من هستم که وفادار خواهم ماند

این تو هستی که تنها بی وفایی از تو جا خواهد ماند *

این من هستم که آخرش میسوزم

این تو هستی که می‌روی و من با چشمهای خیس به آن دور دست ها چشم میدوزم ***

Hiury · 28/9/19

انگشتانم را فرو می‌برم در چشمانم ***

این سد اگر فرو بریزد ، دنیا را آب خواهد برد ***

Hiury · 28/9/19

چقدر جالب *

تو لحظه هاي داغونی فقط یه نفر میتونه آرومت کنه اونم کسیه که داغونت کرده ***

Hiury · 28/9/19

چقدر جالب *

تو لحظه هاي داغونی فقط یه نفر میتونه آرومت کنه اونم کسیه که داغونت کرده ***

Hiury · 28/9/19

Hiury · 28/9/19

Hiury · 28/9/19

تازه فهمیدم چرا پشت سر مرده ها آب نمی ریزند ***

چون این دنیا ارزش برگشتن ندارد *** *

Hiury · 28/9/19

کاش فقط یک نفر بود که وقتی بغض می‌کردم ، بـ*ـغلم می‌کرد و می گفت گریه کنی میکشمتا ***

Hiury · 28/9/19

درد یعنی‌ سرت به همون سنگی‌ بخوره که به سـ*ـینه میزدی ***

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

همراه رمان ۹۸

همراه رمان ۹۸

همراه رمان ۹۸

همراه رمان ۹۸

همراه رمان ۹۸

همراه رمان ۹۸

همراه رمان ۹۸

همراه رمان ۹۸

همراه رمان ۹۸

همراه رمان ۹۸

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین