خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Z.A.H.Ř.Ą༻

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
16/10/20
ارسال ها
1,846
امتیاز واکنش
43,388
امتیاز
418
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
294 روز 2 ساعت 27 دقیقه
1. تبّحر در موضوع

نقد هر نوشته ای چیزی بالاتر از نویسندگی در موضوع آن نوشته را می طلبد. یک ناقد کتاب تاریخی به طور حتم باید در تاریخ، و حتّی در موضوعی فرعی که کتاب مورد نقد در خصوص آن نگاشته شده است، تبحّر داشته باشد، کتابهایی را که در آن مورد نوشته شده است دیده باشد، از نظریّات و آرای موجود در آن موضوع از منابع و مآخذ قابل استفاده آگاهی داشته باشد تا بتواند با مطالعه کتاب، پستیها و بلندیهای آنها را کشف کند، قسمتهای ابتکاری را به دست آورد، بهره گیریهای کتاب از نوشته دیگران را درک کند، صحّت و سقم استنادها را بفهمد و در نهایت با گزارشی کامل از محتوای نوشته، بخشهای ابتکاری آن را بنماید،ضعفهای زیان آور آن را گوشزد کند؛ اشتباهاتش را تذکر دهد؛ در چهارچوب امکان، پیشنهادات تکمیلی را ارائه دهد و با سنجش آن با کتابهایی که در آن خصوص نوشته شده است جایگاه آن را تعیین کند. اگر کتاب دارای جنبه های گوناگون بود ناقد باید در خصوص بخشی که در حوزه تخصّص اوست اظهارنظر کن و یا نقد آن را به افرادی واگذار کند که در تمام آن جنبه ها تبحّر دارند. یک نوشته تاریخی-ادبی نمی تواند مورد نقد کسی قرار بگیرد که تنها اطلاعات ادبی دارد و یا فقط از تاریخ آگاه است. چنین نوشته ای را باید دو نفر نقد کنند و هر کدام تنها به حوزه تخصّص خویش بسنده کند. افزوده شدن هر خصوصیّتی به کتاب موجب افزودن همان وصف به شرایط ناقد خواهد شد. یک متن تصحیح شده را باید متخصّص در نسخه شناسی و متبحّر در تصحیح و تحقیق کتاب نقد کند و یک کتاب فقهی و روایی را فقیه یا محدث آشنا با شرایط نقد.
در نقد کتابهای ترجمه شده، ناقد باید علاوه بر موضوع کتاب در هر دو زبان مقصد و مبدأ خُبره باشد و در یک کلام، نقاد باید کسی باشد که در موضوع کتابی که نقد می کند از نظر علمی در خود احساس آفرینش اثری همگون و یا بالاتر از آن را داشته باشد و گرنه، نقد وی جز تخریب و ایجاد بلبشو اثری به بار نخواهد آورد. با این حساب نمی توان نقد را بر هر خواننده ای که ذوق و قریحه نویسندگی دارد روا شمرد و مثبت -ّقی کرد.
2. آراستگی به اخلاق انسانی

انسانی که به داوری می نشیند باید به آداب داوری پایبند باشد، رذایل اخلاقی را از خود دور کند و ملکه فضیلت را فرا راه خویش داشته باشد. از شتابزدگی بپرهیزد و زبان و قلم را جز به حکم عقل و انصاف نچرخاند، اسیر هوای نفس، فرمان عقل نمی شنود و حکم به انصاف نمی کند. دشمنی، کینه توزی، حسادت و تبختر آفتِ داوری است. آنانکه در خود احساس کمبود می کنند، در کار دیگران در پی یافتن نکته های منفی هستند و دیدگاشان جز با بدیها آشنا نیست. از این روی خوبیها را نمی بینند و نکات مثبت را درک نمی کنند، داوری اینان داوری معتدل نیست. از سوی دیگر آنانکه اسیر خوشبینی هستند و در همه جا و همه کس وصف کمال می بینند نیز نمی توانند رأیی درست بدهند؛ زیرا بزرگ کردن خوبیها را وجهه همت قرار می دهند و نقصها را نادیده می گیرند، از نقد اینان نیز نمی توان حق را دریافت و به اطمینان رسید.ناقدان ترسو تحت تأثیر غوغا سالاری قرار می گیرند و حق را در پای «ترس» قربانی می کنند. نان به نرخ روز خوران، آفتاب پرستانی هستند که مصلحت خود را بر صلاح جامعه ترجیح می دهند و اگرکتابی را به نقد کشند به نرخ روز نقد می کنند، اصحاب دسته بندیهای سـ*ـیاسی در بند دسته خویشند و سخنی به استقلال نمی گویند.


ضرورت و شیوه نقد کتاب

 

Z.A.H.Ř.Ą༻

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
16/10/20
ارسال ها
1,846
امتیاز واکنش
43,388
امتیاز
418
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
294 روز 2 ساعت 27 دقیقه
هر کدام از اینان که در بند بندی هستند به ذبح حقیقت تن می دهند؛ از این روی نمی توان بر کلاسشان اعتمادی داشت و نقد کتاب را از آنان روا شمرد.
ناقدان باید اندیشه ای آزاد و مستقل از هوای نفسانی و رهیده از ضعف نفس داشته باشند تا بتوانند حق را از ناحق و سره را از ناسره تمیز دهند؛ سخن به صواب گویند و حاصل فهم خویش را به کمال عرضه دارند.
3. ذوق سلیم

ذوق سلیم چندان به وصف نمی آید، باید آن را چون بسیاری از امور که چشیدنی است نه وصف کردنی، چشید.این حالت با آنکه تعریف جامعی برنمی تابد، لکن برای بسیاری روشن است و همه از افرادی به عنوان کج سلیقه یا بی ذوق سخن می گویند و از کسانی به عنوان خوش ذوق و با سلیقه یاد می کنند. این، خود بیانگر آن است که همه برداشتی از ذوق و سلامت آن دارند.
پاره ای از نویسندگان تعریفی در این خصوص داده اند که به دور از داوری در صحت و سقم آن، آن را می آوریم:
... ذوق سلیم یا عقل مشترک مجموعه ای است از هوش و هنر و عقل و منطق و علم و اطلاع و تأمل و تجربه صیقل خورده همراه با باریک بینی... (9)
اگر این تعریف رساننده مفهوم ذوق سلیم باشد، جای بحث نیست، مهم آن است که ناقد کتاب باید از ذوق سلیم برخوردار باشد تا برداشتی درست از کتاب مورد مطالعه داشته باشد و در انتقال آن به خواننگان چیزهایی را منتقل کند که شایسته انتقال است. وقت خویش را در جنبه های بی اهمیّت و فرعی صرف نکند و از بخشهای مهم آن غافل نماند.
4. شیوه کار

نخست باید ناقد کتاب را به طور دقیق و کامل به قصد فهم اهداف نویسنده مطالعه کند و غرض مؤلف را به دست آورد. توّرق و مطالعه گذرای کتاب برای نقد، شیوه مطلوبی نیست و امکان دست یابی به نقد درست را بسیار تقلیل می دهد. مطالعه باید با دو نگرش انجام گیرد؛ نگرشی کلّی و مجموعی تا طی آن پیام مؤلف و غرض اصلی وی به دست آید و مشخص شود که نویسنده در پی تأمین چه نوع کمبودی است و به موضوع بحث از چه زاویه ای نگریسته است. در این نگرش باید ناقد تلاش کند کتاب را به عنوان یک مجموعه هضم کند و خود را از قید و بند جزئیات برهاند، چنین نگرشی به وی امکان می دهد ورود و خروج، طبقه بندی و ترتیب منطقی کتاب را به دست آورد و آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. قسمتهایی که مؤلف در آن اوج گرفته و سخنانی تازه و ابتکاری عرضه داشته است درک کند و مواضعی را که کتاب به سستی گراییده و سخنان تکراری ارائه داده است بفهمد.
نگاه دوم نگاهی جزئی و موردی است، در این نگرش ناقد به اسکلت و ساختمان کلی تألیف نظر نمی کند، بلکه به مانند یک کالبد شکاف کتاب را مورد به مورد تجزیه و تحلیل می کند. در این مطالعه فصول و بخشهای کتاب به تنهایی یک واحد مطالعاتی را تشکیل می دهند، حتّی صفحه ها و پاراگرافها می توانند به استقلال مورد توجه قرار گیرند. در این مطالعه ناقد به تعبیرات زیبا و نازیبا، جمله بندیهای استوار و نا استوار، اصطلاحهای درست و ناردست کلمات صحیح و ناصحیح دقّت می کند، ترجمه عبارتها و اصطلاحات را می سنجد، استنادها را مورد توجه قرار می دهد و اشتباهات احتمالی را به دست می آورد. مسائل و موضوعاتی که جنبه تاریخی و سندی دارند نظیر تاریخ وقوع حوادث، نام مؤلفان کتاب، تاریخ تولّدها و درگذشتها، انتساب نقشه ها و عکسها، نقل قولها و امثال آن را بررسی می کند و به صحت و سقم آن پی می برد.
ناقد باید در این مرحله ضمن مطالعه، یادداشتهای لازم را برای نقد تدارک ببیند. این یادداشتها ممکن است فراوان باشند، ولی در موقع نگارش نقد به طور حتم با مسأله انتخاب و گزینش مواجه خواهد گشت و پاره ای از آنها را کنار خواهد گذاشت.


ضرورت و شیوه نقد کتاب

 

Z.A.H.Ř.Ą༻

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
16/10/20
ارسال ها
1,846
امتیاز واکنش
43,388
امتیاز
418
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
294 روز 2 ساعت 27 دقیقه
ناقد علاوه بر مطالعه دقیق کتاب باید مسائل مربوط به چاپ و نشر آن را نیز مورد توجه قرار دهد، مشخصات ظاهری کتاب را یادداشت کند و آن را با استاندارد و مقبول چاپ و نشر بسنجد، کاستیهای آن را به دست آورد و اگر ابتکاراتی به کار گرفته شده است یادداشت کند. او در این مرحله در واقع کار نویسنده و ناشر را به نقد و بررسی می کشد و نقاط قوت و ضعف هر دو را به دست می آورد، توجّه به امور فنّی و اطلاع رسانی کتاب را نیز باید از وظایف ناقد شمرد. در این مورد به وضع فهارس راهنما و علائم مربوط به سهولت دستیابی به مسائل و موضوعات کتاب رسیدگی می کند و با تقسیم امور فنّی به امور لازم و ضروری و امور استحبابی و تزیینی مقدار توجّه مؤلف را به دست می آورد و پس از آنکه از محتوا و صورت کتاب آگاه شد، به نگارش نقد اقدام می کند.
در نگارش نقد، ابتدا معرفی ای اجمالی از وضع صوری کتاب ارائه می دهد، اجمالی از نویسنده و پیشینه علمی وی را ذکر می کند. و در صورتی که کتاب ترجمه باشد به سابقه علمی مترجم نیز اشاره می کند، وآنگاه یک گزارش کلّی از محتوای کتاب ارائه می دهد، پس از این مراحل به نقاط قوت کتاب می پردازد. در این مرحله، سنجش بین کتاب مورد نقد و کتب هم موضوع به عمل می آید، ابتکارات مؤلّف مطرح می گردد؛ و سلامت بیان و نزدیکی نگارش به عرف نویسندگی مطرح می شود، روانی و گیرایی اش تذکر داده می شود، و بالاخره به امتیازات کتاب نسبت به عرف و استاندارد موجود اشاره می کند، و آنگاه به ضعفها و اشتباهات پرداخته می شود. در بخش اشتابهات نخست اشتباهات محتوایی مورد بررسی قرار می گیرد، اگر نوشته هیچ امتیازی نسبت به کتابهای موجود در آن موضوع نداشته باشد، علّت نگارش کتاب از مؤلف سؤال می گردد، و اگر اشتباهات زیان آور وجود داشت تذکّر داده می شود، و نویسنده برای دستیابی به بیان درست مسأله راهنمایی می گردد. ناقد باید به مسائلی که رابـ*ـطه مستقیم با موضوع کتاب دارد حساسیّت بیشتری نشان بدهد.
بنابراین اگر کتاب متنی ادبی است جنبه ادبی آن اصل قرار می گیرد، و اگر تاریخی است جنبه تاریخی، و اگر فقهی است خصوصیّت فهی و اگر کلامی است ویژگی کلامی آن. و بر همین سیاق به دیگر موضوعات نگاه شود، وجنبه های دیگر آن به ترتیب تناسبی که با موضوع کتاب دارد طبقه بندی می شود. از این رو اشتباه ادبی در یک نوشته مربوط به علوم محض باید قابل بخشش تر از یک متن ادبی یا دیوان شعر تلقی گردد و نیز بالعکس.
پس از بررسی ضعفهای محتوایی به استنادها بپردازد؛ صحت و سقم نقل قولها، انتسابها، تاریخها و نظایر آن را به طور استدلالی بیان کند. در صورتی که کتاب متن تصحیح شده باشد نسخه های استفاده شده را بررسی، چگونگی بهره گیری مصحّح را ارزیابی کند؛ و اگر از نسخه ای اطلاع دارد که وی از آن غفلت کرده است یادآوری کند. مسائل فنی از قبیل ارجاعها، فهرست ها، عنوان بندی و مسایلی از این دست را مطرح و آنها را با استاندارد آنها بسنجد و کاستیهای آن را تذکر دهد. آنگاه به مسائل صورتی مربوط به کیفیّت چاپ، تجلید و نشر بپردازد، اغلاط چاپی را در این مرحله مطرح کند. خروج از استاندارد تجلید و نشر گرچه ممکن است در مواردی زیبایی هایی به همراه داشته باشد، ولی به تناسبی ای که در کل چاپ و نشر به وجود می آورد بیشتر از آن است که بتوان به چنان زیبایی هایی دل خوش کرد. بنابر این باید این مسائل را هم تذکّر دهد.
ناقد آنچه را ذکر شد، با بیان شیرن و نزاکت ادبی می نویسد و با نیّت خیرخواهی و اصلاح فرهنگ جامعه به چاپ می رساند، بدان امید که مؤلف کتاب تذکرات وی را در چاپهای بعدی جامه عمل پوشاند.
یکی از مسایلی که بین نقّادان متداول است پیشنهادات تکمیلی است که در پایان نقدشان می آورند. این کار بسیار نیکو و پسندیده است و به نوعی همکاری فرهنگی می ماند، لکن باید در پیشنهادات، امکان عملی آن را برای مؤلف در نظر گرفت و شیوه ایده آلی را به سویی نهاد چرا که انسان بر بیش از وسع و امکانش تکلیف نشده است.
در نهایت تذکّر این سخن، به دور از فایده نیست که بین سه تعبیر: «بفرمایید، بنشینید و بتمرگید» فاصله فراوانی است و آثاری بس متفاوت و گوناگون بر آنها بار می شود، انسان هوشمند اهداف خود را به مسلخ ابزار نمی برد.(10)
علاوه بر مطالعه دقیق کتاب باید مسائل مربوط به چاپ و نشر آن را نیز مورد توجه قرار دهد، مشخصات ظاهری کتاب را یادداشت کند و آن را با استاندارد و مقبول چاپ و نشر بسنجد، کاستیهای آن را به دست آورد و اگر ابتکاراتی به کار گرفته شده است یادداشت کند. او در این مرحله در واقع کار نویسنده و ناشر را به نقد و بررسی می کشد و نقاط قوت و ضعف هر دو را به دست می آورد، توجّه به امور فنّی و اطلاع رسانی کتاب را نیز باید از وظایف ناقد شمرد. در این مورد به وضع فهارس راهنما و علائم مربوط به سهولت دستیابی به مسائل و موضوعات کتاب رسیدگی می کند و با تقسیم امور فنّی به امور لازم و ضروری و امور استحبابی و تزیینی مقدار توجّه مؤلف را به دست می آورد و پس از آنکه از محتوا و صورت کتاب آگاه شد، به نگارش نقد اقدام می کند.
در نگارش نقد، ابتدا معرفی ای اجمالی از وضع صوری کتاب ارائه می دهد، اجمالی از نویسنده و پیشینه علمی وی را ذکر می کند. و در صورتی که کتاب ترجمه باشد به سابقه علمی مترجم نیز اشاره می کند، وآنگاه یک گزارش کلّی از محتوای کتاب ارائه می دهد، پس از این مراحل به نقاط قوت کتاب می پردازد. در این مرحله، سنجش بین کتاب مورد نقد و کتب هم موضوع به عمل می آید، ابتکارات مؤلّف مطرح می گردد؛ و سلامت بیان و نزدیکی نگارش به عرف نویسندگی مطرح می شود، روانی و گیرایی اش تذکر داده می شود، و بالاخره به امتیازات کتاب نسبت به عرف و استاندارد موجود اشاره می کند، و آنگاه به ضعفها و اشتباهات پرداخته می شود. در بخش اشتابهات نخست اشتباهات محتوایی مورد بررسی قرار می گیرد، اگر نوشته هیچ امتیازی نسبت به کتابهای موجود در آن موضوع نداشته باشد، علّت نگارش کتاب از مؤلف سؤال می گردد، و اگر اشتباهات زیان آور وجود داشت تذکّر داده می شود، و نویسنده برای دستیابی به بیان درست مسأله راهنمایی می گردد. ناقد باید به مسائلی که رابـ*ـطه مستقیم با موضوع کتاب دارد حساسیّت بیشتری نشان بدهد.
بنابراین اگر کتاب متنی ادبی است جنبه ادبی آن اصل قرار می گیرد، و اگر تاریخی است جنبه تاریخی، و اگر فقهی است خصوصیّت فهی و اگر کلامی است ویژگی کلامی آن. و بر همین سیاق به دیگر موضوعات نگاه شود، وجنبه های دیگر آن به ترتیب تناسبی که با موضوع کتاب دارد طبقه بندی می شود. از این رو اشتباه ادبی در یک نوشته مربوط به علوم محض باید قابل بخشش تر از یک متن ادبی یا دیوان شعر تلقی گردد و نیز بالعکس.
پس از بررسی ضعفهای محتوایی به استنادها بپردازد؛ صحت و سقم نقل قولها، انتسابها، تاریخها و نظایر آن را به طور استدلالی بیان کند. در صورتی که کتاب متن تصحیح شده باشد نسخه های استفاده شده را بررسی، چگونگی بهره گیری مصحّح را ارزیابی کند؛ و اگر از نسخه ای اطلاع دارد که وی از آن غفلت کرده است یادآوری کند. مسائل فنی از قبیل ارجاعها، فهرست ها، عنوان بندی و مسایلی از این دست را مطرح و آنها را با استاندارد آنها بسنجد و کاستیهای آن را تذکر دهد. آنگاه به مسائل صورتی مربوط به کیفیّت چاپ، تجلید و نشر بپردازد، اغلاط چاپی را در این مرحله مطرح کند. خروج از استاندارد تجلید و نشر گرچه ممکن است در مواردی زیبایی هایی به همراه داشته باشد، ولی به تناسبی ای که در کل چاپ و نشر به وجود می آورد بیشتر از آن است که بتوان به چنان زیبایی هایی دل خوش کرد. بنابر این باید این مسائل را هم تذکّر دهد.
ناقد آنچه را ذکر شد، با بیان شیرن و نزاکت ادبی می نویسد و با نیّت خیرخواهی و اصلاح فرهنگ جامعه به چاپ می رساند، بدان امید که مؤلف کتاب تذکرات وی را در چاپهای بعدی جامه عمل پوشاند.
یکی از مسایلی که بین نقّادان متداول است پیشنهادات تکمیلی است که در پایان نقدشان می آورند. این کار بسیار نیکو و پسندیده است و به نوعی همکاری فرهنگی می ماند، لکن باید در پیشنهادات، امکان عملی آن را برای مؤلف در نظر گرفت و شیوه ایده آلی را به سویی نهاد چرا که انسان بر بیش از وسع و امکانش تکلیف نشده است.
در نهایت تذکّر این سخن، به دور از فایده نیست که بین سه تعبیر: «بفرمایید، بنشینید و بتمرگید» فاصله فراوانی است و آثاری بس متفاوت و گوناگون بر آنها بار می شود، انسان هوشمند اهداف خود را به مسلخ ابزار نمی برد.(10)


ضرورت و شیوه نقد کتاب

 

Z.A.H.Ř.Ą༻

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
16/10/20
ارسال ها
1,846
امتیاز واکنش
43,388
امتیاز
418
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
294 روز 2 ساعت 27 دقیقه
پی نوشت ها :

1. رک: به لسان العرب، از ابن منظور مصری، قم، نشر ادب الحوزه، 1405ت ق، ‍[افست از روی چاپ سابق] ماده نقد.
2. تاریخ آداب اللغه العربیه، از جرجی زیدان، دارمکتبه الحیاه، سال 1978م، ج2، مقدمه.
3. نهج البلاغه، از شریف رضی، تصحیح صبحی صالح، قم، هجرت، 1395، [افست از چاپ بیروت، 1387 ق].
4. باید توجّه داشت که وجود قانون کتب ضلال در ادیان و مکاتب نمی تواند توجیه گر هواهای نفسانی اصحاب چماق در طول تاریخ ادیان باشد و نباید به گنـ*ـاه مجری، قانون را گردن زد.
5. رک: شرح حال صاحب معالم و صاحب مدارک در ریحان الأدب از محمدعلی مدرس تبریزی، چاپ سوم، تبریز، کتابفروشی خیام، ج3، ص 391؛ روضات الجنات، از سید محمّد باقرخوانساری، تصحیح اسدالله اسماعیلیان، قم، اسماعیلیان، 1390 ق، ج2، ص 298.
6. تحف العقول، از ابن شعبه حرانی، تصحیح علی اکبر غفاری، ترجمه محمد باقر کمره ای، ص 277.
7. الحیاه از محمدرضا، محمد و علی حکیمی، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1399 ق، ج1، ص 177.
8. بحارالانوار، از علامه مجلسی، چاپ چهارم، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1403 ق، ج78، ص 128.
9. مجله نشر دانش، سال چهارم، شماره سوم (فروردین و اردیبهشت 1363ش)، ص 13، مقاله «آیین نقد کتاب» از بهاء الدین خرمشاهی
10. آینه پژوهش (سال 1، شماره 1، خرداد-تیر 1369)

منبع مقاله :
به اهتمام مؤسسه خانه کتاب، کتاب نقد و نقد کتاب، تهران: خانه کتاب، چاپ اوّل، آبان 1386


ضرورت و شیوه نقد کتاب

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا